ردپای دولتهای متخاصم در حمایت از گروههای تروریستی علیه مردم ایران
محمد میرعبدلی، پژوهشگر امنیت بینالملل در یادداشتی برای خبرگزاری میزان با عنوان «تروریسم ضد ایرانی؛ ردپای دولتهای متخاصم در حمایت از گروههای تروریستی علیه مردم ایران» ضمن دستهبندی تروریستهای ضد ایرانی، راهکارهای مقابله با آنها را تشریح کرد؛ متن این یادداشت به شرح زیر است:
یکی از مهمترین معضلات امنیتی در منطقه غرب آسیا، حضور و فعالیت گروههای تروریستی مختلف در این منطقه است که بالطبع تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیمی نیز بر امنیت ملی ایران دارد.
تروریسم اگرچه همواره بهعنوان پدیدهای خشونتپایه و رعبآفرین تهدیدی برای دولتها و جوامع بشری بهشمار آمده، اما ویژگیهای جدید آن ازجمله تغییر در تاکتیکها، تسلیحات پیشرفته، گذار از سلسلهمراتب سازمانی به رویکرد شبکهای، تنوع در تامین منابع مالی، پیشرفت تکنولوژی دایره تهدیدها از این ناحیه و خطرهای ناشی از آن را بیش از پیش گسترش داده است.
با وجود این، به نظر میرسد عامل مهمتر در این رابطه حمایت و نقش سازماندهنده دولتها از گروههای تروریستی جهت پیشبرد اهداف سیاست خارجی خویش عمدتا در قالب جنگ نیابتی و جنگ ترکیبی هستند؛ بیشتر گروههای تروریستی فعال در غرب آسیا نیز بهعنوان جزئی از استراتژی جنگ نیابتی و جنگ ترکیبی مورد استفاده دولتها علیه رقبا قرار میگیرند؛ در این رابطه ایران یکی از مهمترین قربانیان این سیاست بهشمار میآید.
دستهبندی چهارگانه تروریستهای ضد ایرانی
گروههای تروریستی ضد ایرانی را از منظر ایدئولوژیک میتوان به ۴ بخش تقسیم کرد: نخست سلفی - قومگرا مانند جیش العدل؛ دوم سلفی - تکفیری مانند داعش؛ سوم قومگرا - سکولار مانند پژاک، کومله و حزب دموکرات؛ و چهارم ملتگرا - سکولار مانند منافقین (موسوم به سازمان مجاهدین خلق)؛ وجود چنین طیف متنوعی از گروههای تروریستی موجب شده است که هریک از آنها از نظر فعالیت در محیط جغرافیایی، تاکتیکهای نبرد مسلحانه و همچنین دریافت کمکها و حمایتهای مختلف نظامی، اطلاعاتی، لجستیکی و مالی از بیگانگان شرایط خاص خود را داشته باشند.
از نظر محدوده جغرافیایی زیست و فعالیت، اقدامهای آنها در قلمرو خاصی تعریف میشود؛ بهعنوان نمونه فعالیت جیش العدل عمدتا به منطقه جنوبِ شرق ایران و استان سیستان و بلوچستان؛ گروههای پژاک، کومله و حزب دموکرات غالبا در غرب و شمالِ غرب ایران شامل استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه و گروه الاحوازیه نیز در جنوبِ غرب ایران با تاکید بر استان خوزستان متمرکز است؛ با وجود این، فعالیت منافقین و داعش دارای پراکندگی جغرافیایی در سطح کشور است.
رد پای دولتهای متخاصم در حمایت از تروریستهای ضد ایرانی
هرچند که دولتها عموما بنا به دلایل مختلف ارتباط و حمایت خود از گروههای تروریستی را انکار میکنند، با این حال از راههای مختلفی میتوان به شواهدی دست یافت که بر همکاری و حمایت برخی دولتها از گروههای تروریستی صحه میگذارد، از جمله:
نخست افشای اسنادی که توسط پایگاههای اینترنتی یا افراد صاحب نفوذ منتشر میشوند مانند آنچه ویکیلیکس و ادوارد اسنودن از نقش سرویسهای اطلاعاتی غربی و عربی بهویژه آمریکا در پیدایش داعش افشا کرد؛
دوم سخنرانیها و یا خاطرات سیاستمدارن یا نظامیان دولتهایی که مظنون به حمایت از گروههای تروریستی هستند، مانند خاطرات هیلاری کلینتون، بن رودز و دیگر مقامهای سابق آمریکا در مورد نقش آمریکا در پیدایش القاعده در دهه ۱۹۸۰ و یا پیدایش داعش در دو دهه گذشته؛
سوم تسلیحات بهکار گرفتهشده توسط تروریستها که مشخص میکند توسط کدام کشور تولید یا ساخته شدهاند؛
چهارم اعتراف تروریستهایی که توسط نهادهای امنیتی دستگیر میشوند مبنی بر ارتباط آنها با حامیان خود؛
پنجم دیدار مقامهای برخی کشورها با تروریستها یا بالعکس که بهعنوان نمونه میتوان به عیادت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی از تروریستهای تکفیری تحت درمان در اراضی اشغالی یا دیدار سناتور مککین آمریکایی با تروریستها در رقه سوریه در سال ۲۰۱۳ و یا دیدارهای جان بولتون با سران منافقین و حضور در گردهمایی آنها اشاره کرد؛
ششم عدم شناسایی گروههای مسلح بهعنوان تروریست یا خروج گروههای با سوابق تروریستی از فهرست گروههای تروریستی توسط برخی کشورها مانند خروج نام منافقین و هیئت تحریرالشام از فهرست گروههای تروریستی آمریکا.
راهکارهای جامع مقابله با تروریسم در ایران
اکنون با توجه به مباحث پیشین، میبایست به این پرسش پاسخ داد که چه راههایی برای مقابله با گروههای تروریستی پیش روی ایران قرار دارد؟ پاسخ به این پرسش با دشواریهایی همراه است چراکه گروههای تروریستی اگرچه در توسل به خشونت علیه ایران و دریافت حمایت از سرویسهای اطلاعاتی دیگر کشورها اشتراک دارند، اما از منظر زمینههای پیدایش و فعالیت، تاکتیکهای مبارزه، اهداف و انگیزه فعالیت، حامیان خارجی و داخلی، روش جذب نیرو، تامین منابع مالی، محل فعالیت و دیگر شاخصههای مرتبط، با یکدیگر تفاوتهایی نیز دارند.
به همین جهت راهحل میبایست شامل ابعاد جامع و عام از یکسو و همچنین خاص از سوی دیگر با توجه به ویژگیهای هریک باشد؛ در این بخش به برخی از مهمترین راهحلهای کلی جهت مقابله با گروههای تروریستی اشاره میشود: در این رابطه در بخش نظامی و امنیتی: ارتقای توان اطلاعاتی و بهکارگیری تسلیحات متناسب جهت مبارزه با تروریسم مانند پهپادها بهویژه در مناطق مرزی؛ انعقاد و گسترش پیمانهای دفاعی و امنیتی دوجانبه و چندجانبه منطقهای و فرامنطقهای در زمینه مبارزه با تروریسم؛ بهرهگیری از اقدامهای فرهنگی و استفاده از رسانههای دیداری و شنیداری به همراه برگزاری همایشهای علمی جهت تنویر افکار عمومی در زمینه بنیادهای ناصحیح ایدئولوژی تروریسم ضد ایرانی؛ سوم تقویت طرحهای اقتصادی در راستای توسعه مناطق و استانهای مرزی ازجمله در زمینه آموزش، اشتغال و مبارزه با فقر؛ چهارم اقدامهای سیاسی در جهت فراهم کردن تاسیس و گسترش فعالیت احزاب و گروههای سیاسی متعهد به فعالیت در چارچوب قانون اساسی کشور بهویژه در استانهای مرزی؛ پنجم رویکردهای اجتماعی در جهت تاکید بر هویت ملی ایرانی و جلوگیری از ایجاد و گسترش تضادهای قومی و مذهبی در کشور.
نکتهای که در پایان میبایست بر آن تاکید داشت، آن است که تقلیل کنشگری تروریستهای ضد ایرانی به مطالبات سیاسی، اجتماعی، قومی، مذهبی، اقتصادی و... تصویر جامع و مانعی از این تهدید را پیش روی کشور قرار نمیدهد.
از سوی دیگر برجستهسازی افراطی نقش سرویسهای اطلاعاتی دیگر دولتها در پیدایش، فعالیت و عملکرد کامل گروههای تروریستی نیز شناخت درستی از این پدیده به دست نمیدهد؛ بلکه درک درست از تهدید تروریسم ضد ایرانی از مسیر نگاه سومی میگذرد که بر این عقیده است؛ تروریسم ضدایرانی از اساس ریشههای بومی و داخلی دارد.
این پدیده در مراحل مختلفی از تکامل بهعنوان فرصت توسط دولتهای متخاصم شناساییشده و مورد بهرهبرداری قرار میگیرد؛ با این حال در این یادداشت تلاش شد بُعد مربوط به ارتباط دولتهای بیگانه با گروههای تروریستی و استفاده ابزاری آنها از تروریسم مورد بررسی و تاکید بیشتری قرار گیرد، اما این امر به معنای نادیده انگاشتن بسترها و زمینههای مختلف پیدایش گروههای تروریستی در محیط امنیتی ایران نیست.
انتهای پیام/

