قتل چارلی کرک؛ نقطه عطف خشونت سیاسی و شکافهای اجتماعی در آمریکا
قتل چارلی کرک در بحبوحه افزایش خشونت سیاسی در آمریکا رخ داد، خشونتی که اکنون آنقدر رایج و معمول شده که بهسرعت از چرخه اخبار خارج میشود.
فهرست این موارد طولانی و در حال افزایش است؛ از دو سوءقصد به جان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در جریان مبارزه انتخاباتی در سال گذشته گرفته تا آتشسوزی خانه جاش شاپیرو، فرماندار پنسیلوانیا در یک حمله آتشافروزی و ترور نماینده دموکرات ایالت مینهسوتا و همسرش از طرف مردی که لباس افسر پلیس به تن داشت، تنها چند نمونه از این موارد هستند.
در ۶ ماه اول سال ۲۰۲۵، بیش از ۵۲۰ توطئه و اقدام تروریستی و خشونت هدفمند رخ داده است که تقریبا تمام ایالتهای آمریکا را تحت تأثیر قرار داده و باعث ۹۶ کشته و ۳۲۹ زخمی شده است.
طبق دادههای مطالعه تروریسم و واکنشها به تروریسم در دانشگاه مریلند، این افزایش حدود ۴۰ درصدی نسبت به ۶ ماه اول سال ۲۰۲۴ است.
حملات گسترده، که در آن ۴ قربانی یا بیشتر کشته یا زخمی شدهاند، در ۶ ماه اول سال ۲۰۲۵ در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته ۱۸۷.۵ درصد افزایش یافته است.
مایکل جنسن، مدیر تحقیقات موسسه استارت میگوید که نشانههای هشدار دهنده افزایش ناآرامیها در آمریکا براساس دادهها مشهود است.
قتل یکی از متحدان برجسته ترامپ در یک رویداد عمومی در محوطه دانشگاه یوتا میتواند بهعنوان نقطه عطفی برای خشونت سیاسی باشد، اما مشخص نیست که به کدام سمت پیش برود.
همزمان با اعلام جنگ جناح راست علیه جناح چپ پس از قتل کرک، سیاستمداران برجسته به دلیل نگرانیهای ایمنی، رویدادهای خود را لغو کردند.
اسپنسر کاکس، فرماندار جمهوریخواه یوتا در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: من کاملاً معتقدم که این یک نقطه عطف در تاریخ آمریکا است؛ سوال این است که چه نوع نقطه عطفی؟ آن فصل هنوز نوشته نشده است، آیا این پایان یک فصل تاریک در تاریخ ماست یا آغاز یک فصل تاریکتر در تاریخ ما؟
کسانی که خشونت سیاسی را مطالعه میکنند، میگویند که شرایط فعلی شبیه به آمریکا در دهه ۱۹۶۰ است، زمانی که قاتلان، جان افکندی و مارتین لوتر کینگ جونیور را در بحبوحه تغییرهای اجتماعی گسترده و واکنشهای شدید به قتل رساندند.
پیششرطهای جنگ داخلی در آمریکا مانند اکثر کشورهای غربی وجود دارد و شکاف قومی وضعیت را بیثبات کرده است؛ حسی که در نهایت به افراطی دیده شدن ایدئولوژیهای افراطی کمک کرده است.
در آمریکا طی دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ خشونت سیاسی بیشتری نسبت به امروز وجود داشت، اما در مورد آنچه معمولا آمریکایی بود و آنچه نبود، اجماع عمومی وجود داشت.
یک مسیر خوشبینانهتر شامل تلاش پایدار و مؤثر دولتی برای از بین بردن شبکههای سیاسی و اجتماعی است که خشونت را تقویت میکنند.
عوامل متعددی در افزایش خشونت سیاسی و حمایت مردم از این خشونت نقش دارند که در نظرسنجیها رو به افزایش بوده است.
مردم آمریکا از دولت، ۲ حزب سیاسی اصلی و توانایی آنها برای ایجاد تغییر واقعی ناراضی هستند؛ لوک باومگارتنر، پژوهشگر برنامه افراطگرایی دانشگاه جورج واشنگتن میگوید که اعتماد به نهادها در آمریکا از بین رفته است.
انتهای پیام/

