کلکسیون جنگهای شکستخورده آمریکا علیه مواد مخدر
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با ادعای انجام جنگ علیه کارتلهای مواد مخدر در حال تبدیل یک استعاره شکستخورده به واقعیتی خطرناک است.
ریچارد نیکسون، رئیسجمهور سابق آمریکا بیش از ۵ دهه پیش، بهاصطلاح «جنگ علیه مواد مخدر» را آغاز کرد؛ جنگی که در آن مواد مخدر پیروز شد؛ اکنون ترامپ در حال تبدیل یک استعاره شکستخورده به واقعیتی بدتر است.
جنگ ادعایی ترامپ علیه کارتلهای مواد مخدر چیست؟
ترامپ در اوایل ماه آگوست (نیمه مرداد)، دستوری نهچندان محرمانه برای برنامهریزی جهت استفاده از نیروی نظامی آمریکا علیه کارتلهای مواد مخدر آمریکای لاتین صادر کرد؛ این برنامهها طی روزهای گذشته اجرا شدند و آمریکا ۳ ناوشکن موشکانداز هدایتشونده را با اختیار توقیف محمولههای مواد مخدر، در آبهای ونزوئلا مستقر کرد.
ترامپ بهتازگی تصاویری را منتشر کرد که مقامهای آمریکایی مدعی بودند اقدامی علیه یک قایق تندرو حامل مواد مخدر در آبهای بینالمللی کارائیب بود؛ ترامپ در ادامه از انجام اقدامهای بیشتر در آینده خبر داد، اما وی و دولتش برای این ادعاها مدرکی ارائه نکردند و به ارائه روایتهای متفاوت از این رویداد بسنده کردند.
با گشتزنی کشتیهای جنگی و جتهای جنگنده F ۳۵ آمریکا در منطقه کارائیب نگرانیها از اینکه این ادعاها، بهانهای برای مداخلههای فاجعهبار سیاسی باشد، افزایش یافت.
کاخ سفید با استفاده از ارتش آمریکا برای مبارزه با کارتلهای مواد مخدر، در حال تقلید و تشدید دستورالعمل شکستخورده جنگ با مواد مخدر است که نیکسون بیش از نیم قرن پیش ارائه کرد؛ بمباران قایقهای کوچکی که گفته میشود مواد مخدر را به سمت شمال حمل میکنند، ممکن است برای لحظهای باعث رضایت خاطر مقامهای آمریکایی شود، اما نگاه به تاریخ نشان میدهد که نتایج بلندمدت آن کم خواهد بود.
بحران مواد مخدری آمریکا را درگیر کرده است و سالانه دهها هزار شهروند آمریکایی بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست میدهند؛ دولتهای متوالی آمریکا هم در مهار این روند موفقیتهای ناچیزی داشتهاند و به نظر میرسد ترامپ تلاش میکند این ناکامی و کارنامه سیاه را با معرفی بحران بهعنوان یک مشکل خارجی یا مرزی بپوشاند.
مخاطرات جنگ ادعایی ترامپ علیه کارتلهای مواد مخدر
در حالی که تغییر نام وزارت دفاع آمریکا به وزارت جنگ، نمایشی از علاقه ترامپ به انجام نمایش است، بهاصطلاح جنگ وی علیه مواد مخدر هم در این چارچوب قابل بررسی است.
خطر چنین رویکردی زمانی بیشتر حس میشود که آمریکا سابقه حمله نظامی به هر جایی بدون دستور سازمان ملل یا حتی تایید کنگره خود را دارد.
دولت باراک اوباما با کارزار ترور پهپادی خود، ازجمله ترور شهروندان آمریکایی دور از میدانهای نبرد، تحت عنوان مبهم «جنگ علیه تروریسم»، مرزهای قدرت اجرایی و هرگونه تعریف قابل قبول از دفاع از خود و تهدید قریبالوقوع را گسترش داد؛ با وجود تلفات بالای غیرنظامیان و حداقل شفافیت، این کار با واکنش سیاسی بسیار کمی مواجه شد.
دولت ترامپ حتی پا را فراتر گذاشته است؛ کارتلهای مواد مخدر در آمریکای لاتین در حال گسترش و تثبیت خود هستند و جوامع را ویران میکنند، اما تروریست خواندن خودسرانه آنها به وضوح بیمعنی است.
بیگناهان قربانیان جانبی چنین کارزارهایی هستند، همان طور که جنگ ادعایی رودریگو دوترته علیه مواد مخدر فیلیپین کودکان زیادی را قتلعام کرد؛ رئیسجمهور سابق فیلیپین اکنون در انتظار محاکمه به جرم جنایت علیه بشریت در دیوان بینالمللی کیفری است.
- بیشتر بخوانید:
- بحران مرگ ناشی از بیش مصرفی مواد مخدر در جهان؛ آمریکا در صدر بحران زدهترینها
- سهم بالای شهروندان آمریکا در قاچاق مواد مخدر به داخل مرزها
اعمال «دیپلماسی قایقهای توپدار» واشنگتن را از همکاری دولتهای آمریکای لاتین برای مقابله با کارتلهای مواد مخدر دور میکند.
این یک واقعیت است که کارتلهای مواد مخدر و افرادی که آنها را اداره میکنند، در درجه اول و مهمتر از همه به دنبال سود هستند و بنابراین مسیرهای قاچاق جدیدی برای ادامه جریان پول پیدا میکنند.
آمریکا تجربههای شکستخورده متعددی را در کارنامه دارد؛ اقدامهای مشابه در در کلمبیا در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ در افغانستان در طول جنگ ۲ دههای نتیجه واضحی برجای گذاشته است: مواد مخدر همچنان تولید میشوند، زیرا انگیزههای پولی ثابت میمانند؛ همانطور که جلوگیری از تروریستها فوقالعاده دشوار است، جلوگیری از قاچاقچیان مواد مخدر نیز فوقالعاده دشوار است.
به گزارش الجزیره، بهاصطلاح جنگ علیه مواد مخدر آمریکا، ریاکاری بزرگ امپریالیستی نامیده شده است که برای واشنگتن این فرصت را ایجاد میکند که کشورهای آمریکای لاتین را تحت فشار قرار دهد.
بررسی این موضوع در دهههای گذشته نشان میدهد که اقدامهای سختگیرانه مرزی هرگز بهطرز موثری عرضه مواد مخدر را محدود نکردهاند؛ این موضوع نه فقط درباره آمریکا حتی برای مکزیک هم صدق میکند.
آمریکا برای مقابله با همهگیری ویرانگر مواد مخدر در خاک خود باید اقدامهای دیگری غیر از مداخله نظامی علیه کشورهای دیگر انجام دهد؛ توقف جریان سلاح، ریشهیابی بحران و اقدامهای هدفمند دقیق بسیار موثرتر از جنگهای ادعایی علیه مواد مخدر هستند.
جنگ شکستخورده نیکسون علیه مواد مخدر
دور پیشین بهاصطلاح جنگ علیه مواد مخدر آمریکا توسط ریچارد نیکسون، رئیسجمهور این کشور در سال ۱۹۷۱ آغاز شد، اما یکی از دستیاران نیکسون، اعتراف کرد که این جنگ اصلا مربوط به مواد مخدر نبوده، بلکه هدف قرار دادن سیاهپوستان و منتقدان جنگ ویتنام مدنظر بوده است.
رونالد ریگان، رئیسجمهور بعدی آمریکا در دهه ۱۹۸۰ جنگ نیکسون را تشدید کرد؛ در سال ۱۹۸۶، کنگره آمریکا قانون مبارزه با سوءمصرف مواد مخدر را تصویب کرد که به دلیل اعمال احکام سنگینتر زندان بر سیاهپوستان آمریکایی و رویکرد نژادپرستانه مورد انتقاد قرار گرفت.
تا سال ۱۹۹۷ حدود ۴۰۰ هزار نفر به دلیل جرایم غیرخشونتآمیز مواد مخدر در زندان بودند که نسبت به سال ۱۹۸۰ که ۵۰ هزار نفر بود، رشد قابل توجهی یافته بود.
البته قوانین مبارزه با مواد مخدر آمریکا در خارج از مرزهای این کشور کاملا متفاوت بودند؛ طبق گزارش سنای آمریکا، مانوئل نوریگا، رئیسجمهور پاناما، در دهه ۱۹۸۰ با اطلاع مقامهای آمریکایی، یک «نارکوکلپتوکراسی» (جامعهای که در آن مجرمان درگیر در تجارت مواد مخدر، نفوذ بیموردی بر حکومت یک دولت دارند) ایجاد کرد.
در میانه دهه ۱۹۸۰ گزارشهایی درباره پولشویی و کارخانههای فرآوری کوکائین کلمبیایی در پاناما منتشر شد؛ آمریکا در سال ۱۹۸۸ نوریگا را متهم کرد و سال بعد، جورج.اچ دبلیو بوش به پاناما حمله کرد تا متحد سابق خود را برکنار کند.
در طول سالها، آمریکا از جنگ ادعایی علیه مواد مخدر برای فشار بر کلمبیا، پرو، بولیوی، مکزیک، گواتمالا، هندوراس، السالوادور، پاناما، هائیتی و چندین کشور کارائیب استفاده کرده است.
پیامدهای سناریوی نظامیسازی اجرای قانون مواد مخدر
اعلام جنگ علیه کارتلهای مواد مخدر فراتر از تجربه شکستخورده نیکسون در دیگر کشورها نیز نتیجهای درپی نداشتهاند؛ نظامی کردن اجرای قانون علیه مواد مخدر، یک تلاش محکوم به شکست است.
بهعنوان مثال، با وجود میلیاردها دلار کمک نظامی و مبارزه با مواد مخدر توسط دولتهای متوالی آمریکا، کلمبیا اکنون کوکائین بیشتری نسبت به گذشته تولید میکند و بازاری را که بهسرعت در حال رشد است، غرق میکند.
بهطور مشابه، واکنشهای نظامی شدید در یک کشور، مشکل را به آن سوی مرزها کشانده است؛ اکوادور و برزیل در نتیجه جنگ ناموفق کلمبیا، افزایش قابل توجهی در قاچاق مواد مخدر و جرم و جنایت را تجربه کردهاند.
تاثیر مضر کنترل نظامی مواد مخدر بهویژه در شکلهای حبس گسترده و هدف قرار دادن نامتناسب گروههای حاشیهنشین، مانند مردم بومی و زنان، نیز غیر قابل کتمان است.
در حالی که مواد مخدر خطرناکتر و بازارهای مواد مخدر کشندهتر، نقضهای جدی حقوق بشر را در سراسر جهان ایجاد میکنند؛ گزارش برجسته سال ۲۰۲۳ کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، شکست سیاستهای تنبیهی مواد مخدر را برجسته کرد و خواستار تغییر به سمت رویکردهای مبتنی بر حقوق بشر مانند کاهش آسیب، جرمزدایی و مقررات قانونی است.
انتهای پیام/

