بحران خشونت سیاسی در آمریکا؛ نوسان میان جنگ داخلی و آرامشهای دورهای
خشونت سیاسی در آمریکا با سرعت پیش میرود و قربانی میگیرد؛ خشونت علیه مقامهای سیاسی این کشور در حال افزایش است و در جدیدترین نمونه، حمله به قانونگذاران ایالت مینهسوتا در ماه گذشته ۲ کشته و ۲ زخمی برجای گذاشت.
این خبر برای بسیاری از آمریکاییها تکاندهنده بود، اما خشونت سیاسی بخشی از داستان آمریکا است، داستانی که همچنان در حال تغییر است.
موج خشونتهای سیاسی در آمریکا همچنان پیش میرود؛ جولای گذشته سوءقصد به جان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا روی داد، آتشسوزی عمدی خانه فرماندار ایالت پنسیلوانیا اتفاق افتاد، شهردار ممفیس ربوده شد، ...

اکنون نگرانیها از خشونتهای سیاسی بیپروا و گستاخانه در آمریکا بیش از هر زمانی تشدید شده است، این در حالی است که درک انگیزههای این خشونتها دشوارتر شده است.
این نتیجهگیری فقط در افکار عمومی روی نداده است، بلکه کارشناسان آمریکایی هم بر تشدید خشونت سیاسی و پیامدهای آن بر جامعه عمومی در این کشور صحه میگذارند.
خشونت سیاسی آغازشده در آمریکا توسط دولت فدرال فعلی تا حد زیادی تحت تاثیر تلاشها برای اخراج میلیونها نفر و به سکوت کشاندن مخالفان است؛ این فقط بخشی از داستان خشونت سیاسی در آمریکا است.
اکنون پرسشهای مهمی در این کشور مطرح است: آیا آمریکاییها تشنه خشونت سیاسی هستند؟ پیامدهای خشونت سیاسی بر جامعه عمومی چیست؟ آیا آمریکا درگیر جنگ داخلی غیررسمی است؟
به گزارش miamiherald، گروههایی به وضوح مشخص در معرض خطر بالای ارتکاب خشونت سیاسی هستند؛ براساس نظرسنجیهای انجامشده، این گروهها شامل مردان جوان، جمهوریخواهان، طرفداران بسیاری از شکلهای ترس، نفرت و دشمنی نسبت به دیگران شامل نژادپرستی، بیگانههراسی، اسلامهراسی، ... و افرادی که سازمانها و جنبشهای افراطی خشونتآمیز مانند پسران مغرور را تایید میکنند، هستند.

در عین حال، این یک واقعیت است که خشونت سیاسی نقش آشکار و مهمی بر خشونت در سراسر جامعه دارد و جلوگیری از عادیسازی خشونت سیاسی میتواند به نوبه خود خطر وقوع خشونت در جامعه را کاهش دهد، هرچند این چالش هیچگاه به صفر نمیرسد.
خشونت سیاسی در آمریکا همان گونه که مشاهده میشود، بر شکلهای مختلف خشونت در سراسر این کشور تاثیر گذاشته است؛ تیراندازیهای مرگبار بهویژه در مدرسهها یکی از پیامدهای تشدید خشونت سیاسی در این کشور است که در مسیر عادی شدن پیش میرود.
خشونت مسلحانه نیز به یکی از صادرات مرگبار آمریکا به متحدان اروپایی تبدیل شده است.
خشونت تشدیدشده توسط دولت فدرال آمریکا فقط نمونهای از این روند است که احتمالا در آینده نزدیک تجربههای خشونتبار بیشتری را رقم خواهد زد.
به گزارش مرکز پروژه دادههای مکان و رویداد درگیریهای مسلحانه که درگیریها را در سراسر جهان ردیابی میکند، از زمان شروع شمارش آنها در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۱ اقدام خشونتآمیز علیه سیاستمداران، خانوادهها یا کارکنانشان را در آمریکا ثبت کرده است؛ بیشتر این موارد از سال ۲۰۲۲ رخ دادهاند.
این افزایش در حالی رخ میدهد که زبان و تصاویر شرورانه و غیرانسانی در سیاست آمریکا رایج شده است؛ فرهنگ آنلاین یک عامل بالقوه است که به نظر میرسد به جای آرام کردن یا زمینهسازی، فقط آن را تقویت میکند؛ در عین حال، در بسیاری از ایالتهای آمریکا، قوانین مربوط به اسلحه لغو شده و دسترسی به آن آسانتر شده است.
خشونت سیاسی میتواند طیف گستردهای از اقدامها از آتش زدن ایستگاههای شارژ خودروهای برقی گرفته تا حملههای از پیش برنامهریزیشده با تک تیراندازها که سنجش چنین اقدامهایی را دشوار میکند، شامل شود؛ هرچند خشونت ناشی از اختلافهای نژادی، قومی و حزبی از ابتدا بخشی از خط داستانی آمریکا بوده است.
این وقایع شامل اقدامهای تروریستی کو کلاکس کلان، بمبگذاری والاستریت در سال ۱۹۲۰ و ... بودند؛ این در حالی است که امروزه خشونت سیاسی آمریکا بیشتر احتمال دارد توسط کسی انجام شود که به تنهایی، در ناامیدی و تحت تاثیر شدید اشکال افراطیگری ارائهشده در فضای آنلاین عمل میکند.

شوکی کوهن، کارشناس تروریسم و خشونت سیاسی در کالج عدالت کیفری جان جی در این باره گفت: چنین حملههایی از همان ابتدا میتوانند سرشار از پوچی به نظر برسند؛ این پوچگرایی است؛ عاملان این حملهها درماندگی آموختهشده را نشان میدهند که ارتباط آشکاری با نگرانیها درباره تغییرهای آبوهوایی، هوش مصنوعی بدون نظارت، ثروت متمرکز و فروپاشی اخلاقی جامعه دارند.
کاترین کنیلی، مدیر تحلیل و پیشگیری از تهدید در موسسه گفتوگوی استراتژیک، هم گفت: حادثههای خشونتباری که نمیتوان درباره انگیزه عامل یا عاملان آنها اطلاعاتی را به دست آورد یا با قطعیت درباره آن صحبت کرد، در حال افزایش هستند.
البته، میراث خشونت سیاسی آمریکا مملو از انواع انگیزهها است؛ آمریکا مدتهاست که خشونت را پر زرق و برق جلوه داده است.
این کشور نسبت به دیگر کشورهای توسعهیافته غربی، نرخ قتل بالاتری دارد و تیراندازیهای دسته جمعی به امری عادی تبدیل شده است.
از سوی دیگر، کارشناسان میگویند که تهدید خشونت توسط گروههای افراطی راستگرا که مدتهاست پشت بیشتر حملههای تروریستی داخلی بودهاند، نگرانکننده شدهاند.
آنها بر این باور هستند که تعیین کمیت خشونت سیاسی یا تروریسم داخلی میتواند دشوار باشد، زیرا افبیآی آن را بهطور مداوم ردیابی نمیکند.
کمیسازی خشونت نیز دشوار است، زیرا تعیین انگیزههای چنین اقدامهایی میتواند دشوار باشد؛ در جریان ناآرامیهایی که درپی قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰، افرادی جان باختند، اما مشخص نیست که همه مرگها تا چه حد مستقیما با ناآرامیها مرتبط بودهاند.
انتهای پیام/

