کتاب مربع های قرمز روایتی از هشت سال دفاع مقدس

16:07 - 10 مهر 1401
کد خبر: ۴۴۶۰۸۰۲
کتاب مربع های قرمز، کتابی درباره‌ی زندگی، کارها و فعالیت‌های حسین یکتا است. حسین در سال ۱۳۴۶ در قم متولد شد.

خبرگزاری میزان -کتاب مربع های قرمز، در جنگ ایران و عراق حضور داشت و یک چشمش را در جریان جنگ از دست داد. یکتا در حال حاضر عضو شورای مرکزی قرارگاه عمار است و سابقه فرماندهی قرارگاه خاتم الاوصیا را هم در کارنامه‌ی خود دارد. اما شهرت حسین یکتا به دلیل برگزاری اردوهای راهیان نور است که برای بازدید دانشجویان و دانش‌آموزان از مناطق جنگی ترتیب داده می شود. کتاب پیش رو یکی از کتاب‌های پیشنهادی رهبر برای مطالعه است.

بخشی از سخنان حسین یکتاب در مقدمه:

پنج سال می شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. مخصوصاً وقتی مقام معظم رهبری، مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش، فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصمم‌تر شدم. هرچه از رشادت هم‌ رزمانم و غربت و مظلومیتشان می دانستم در روایتگری هایم گفته بودم. با مکتوب کردن خاطراتم دنبال ناگفته‌ای از بچه‌ها بودم. دنبال سبک بندگی کردنشان، سبک عبادتشان، سبک رفاقتشان، دنبال سبک زندگی کردنشان در جنگ.

سبکی که این روزها جایش بین جریان زندگی جوانان به شدت خالی است. امیدوارم کتاب مربع های قرمز که تنها گوشه‌ای از جهاد هم رزمانم در لبیک به ندای هل من ناصر امام خمینی(ره) نایب امام عصر(عج) است، مورد رضایت حضرتش واقع گردد و در روز حسرت، رفقای شهیدم دستم را بگیرند.

کتاب

رفقایی که در روزهای مصاحبه و بازخوانی خاطراتم، میان این ورق‌ها، دوباره دیدمشان، کنارشان جنگیدم، کمین کردم، سنگر گرفتم، زخمی شدم، نماز خواندم، خندیدم، شوخی کردم، بوسیدمشان، بوییدمشان و دوباره ایستادم و رفتنشان را نگاه کردم. دوباره تنها شدم. جانم از تنهایی و دلتتنگی پر است. از حسرت آسمان. امید که این کتاب پلی باشد میان من و رفقای شهیدم. پلی باشد برای همه تشنگان و جویندگان حقیقت. پلی باشد به آسمان.

خلاصه کتاب

کتاب مربع های قرمز، عنوان سؤال برانگیزی است که جلد کتاب نیز بر اساس آن طراحی شده است. در کتاب حاضر درباره‌ی فعالیت‌های حسین یکتا، خانواده‌ و اعتقادات خانوادگی که او را به این مسیر کشاند، نگاه وی به مساله‌ی روحانیت و توجه به شهدا و الگو گرفتن از آنان می خوانیم. این کتاب علاوه بر این که آیینه ی فعالیت های شخصی او و منش خانواده ای است که وی را در دامان خود پروراند و راهی این مسیر کرد، شرح درخشانی از رشادت ها و مظلومیت ها و غربت هم رزمان او نیز هست.

وی در روایت های مختلفی که از دوران جنگ و دلیری هم رزمانش داشته، نکته های بسیاری را از اتفاقاتی که در جبهه های جنگ رخ می داد، به دیگران شناسانده؛ اما کتاب پیش رو که زینب عرفانیان کار نگارشش را بر عهده داشته، به سراغ ناگفته هایی از منش دلاور مردان جنگجو و سرسخت هشت سال دفاع مقدس رفته است.

ناگفته هایی از سبک زندگی، عبادت، رفاقت و رشادتی که نمونه اش این روزها کم پیدا می شود و تنها مطالعه ی کتاب مربع های قرمز کافی است تا خواننده به حس و حال آسمانی آن دلیران غبطه بخورد؛ علی ای حال این شرح به خودی خود الگوی مناسبی برای آشنایی با آن بزرگواران و همچنین ره توشه ای برای پایداری در روزهای پر فراز و نشیب پیش رو در جهت دفاع از آرمان های میهن به حساب می آید.

بخشی از متن کتاب

این همه ترکش ریز و درشت چه طور راهشان را از بین ما باز کرده بودند؟ یک بند انگشت خاک روی سر و صورتمان نشسته بود.فکر کردم شهادت لبخند زد و از یک قدمی ام گذشت تا بفهمم شهادت حساب و کتاب دارد. در آن اعزام و اتفاق هایش هیچ چیز مثل آن روز پای ارتفاعات لری حالم را زیر و رو نکرد. هنوز هم با یادآوری خاطره آن دو نوجوان گردان سیدالشهدا بغض می کنم. دلم می خواست داد بزنم. صورت کم مو و بچگانه شان دلم را چزاند. پشت تخته سنگ, دست گردن هم انداخته بودند بلکه گرم شوند. همه تنم تلخ شد. دایره خون روی زمین, زیر سینه شان لخته شده بود.

نیروها مشغول بستن تن یخ زده بچه ها روی قاطر بودند که آقا مهدی با موتور رسید. صورتش از سرما سرخ شده بود. بدن یخ زده بچه ها را که دیدبغض در گلویش گره خورد.هیچ حرفی نزد. سرش را پایین انداخت. کنار رود نشست. لرزه ای در شانه هایش افتاد و هق هق گریه اش بلند شد. یکی یکی بغض مان می ترکید. سید مهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشم هایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسه اش را روی پیشانی ام حس کردم. دوید و از من دور شد. صداهای دور و برم کم رنگ می شد. در خلسه سنگینی فرو رفتم. نفهمیدم چقدر در آن حالت بودم که سرفه ای پرخون خیزاند و خواباندم…

کتاب

نظر رهبر در مورد این اثر:

کتاب مربع های قرمز بسیار شیرین و جذاب نوشته شده است. ردپای چانه‌ گرمی های آقای حاج حسین یکتا در آن آشکار است. ظرافتهای برخاسته از ذوق و قریحه‌ی لطیف که در سراسر کتاب گسترده است، میتواند از نویسنده‌ی خوش قلم و چیره دست کتاب باشد و میتواند هم دُرافشانیهای راوی باشد. نقطه‌ی برجسته‌ی کتاب، یاد شهیدان و یاد حال و حضور ملکوتی آنان پیش از شهادت است که حقاً بسیار خوب تصویر شده است. ارادت راوی به مرحوم آقای حاج میرزا علی احمدی میانجی هم برای من جالب بود. آن مرحوم را حدود شصت سال به علم و تقوا و ورع می‌شناختم و به من لطف داشت.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *