نقدی بر تحلیل تحلیلگران روسی درباره حضور ایران در سوریه

14:03 - 24 آذر 1394
کد خبر: ۱۰۹۷۱۵
خبرگزاری میزان - رسانه های روسیه به ویژه آنها که دولتی هستند باید در ارائه تحلیل های خود در باره بحران منطقه غرب آسیا به ویژه سوریه دقت بیشتری داشته باشند تا تحلیل های آنها با سوء استفاده برخی رسانه های غربی و مقامات آنها روبرو نشود.
به گزارش گروه بین الملل ، از زمان آغاز بحران در سوریه جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور دوست و برادر در کنار ملت و دولت سوریه بوده و آنها را یاری کرده است. حتی بسیار پیش از آن که روسیه وارد ماجرا شود این ایران بود که از سقوط سوریه جلوگیری کرد. این موضوع را هم دولت و هم ملت این کشور به خوبی می دانند و بارها بر زبان آورده و از نقش ایران تجلیل و قدردانی کرده اند.

جمهوری اسلامی ایران از آغاز بحران سوریه با حضور مستشاری خود در این کشور راهنمایی ها و هدایت های لازم را برای مقابله با فتنه ای که علیه سوریه تدارک دیده شده انجام داده است، اما رفته رفته عمق بحران در سوریه به خاطر اقدامات گسترده تر دشمنان سوریه بیشتر شد، به همین خاطر هم حضور مستشاری نظامی ایران در سوریه هم تغییر کرد.

شکست دشمنان سوریه که در واقع دشمنان جمهوری اسلامی ایران به حساب می آیند، رویای سقوط دولت اسد در 6 ماه را دست نیافتنی ساخت به گونه ای که اکنون 5 سال است که مردم و دولت این کشور مقاومت می کنند.

اکنون حتی کشورهای جبهه دشمن سوریه هم به این نتیجه رسیده اند که بدون در نظر گرفتن نقش اسد در آینده سوریه نمی توان به یک صلح و امنیت پایدار در این کشور که به صلح و امنیت منطقه گره خورده است امیدوار بود.

گرچه آنها همچنان بر کنار رفتن اسد اصرار دارند و حتی در انتخابات ریاست جمهوری سوریه برای او جایگاهی را در نظر نمی گیرند، چون به خوبی می دانند که اگر اسد در انتخابات ریاست جمهوری آینده این کشور کاندیدا شود، باز هم با اقبال عمومی مردم سوریه روبرو خواهد شد.

اما روسیه گرچه سوریه را به عنوان کشوری همپیمان در منطقه می پندارد اما خود را همچون ایران وارد ماجرای این کشور نکرد چون ابتدا دلیلی برای ورود به بحران نمی پنداشت و تمایل نداشت برای ماندن سوریه با اسد هزینه کند.

روسیه نمی تواند کتمان کند که منطق و توصیه های ایران باعث شد تا خود را وارد بحران سوریه کند، چون با روشنگری های جمهوری اسلامی ایران، از خطرات گسترش نیروهای تروریستی و همچنین آینده بدون اسد سوریه آگاه شد، به همین خاطر ورود مستقیم این کشور در کنار ایران توانست معادلات دشمنان سوریه را با قوت بیشتری بر هم بزند.

در این که هدف ایران و روسیه در بسیاری جهات در بحران سوریه و باقی ماندن اسد در قدرت تفاوت هایی دارد شکی نیست، اما نتیجه آن می تواند یکی باشد. بودن سوریه با اسد. هزینه ای هم که اکنون جمهوری اسلامی ایران برای این منظور پرداخت می کند بسیار زیادتر از آن چیزی است که روسیه آن را هزینه کرده است.

انگیزه جمهوری اسلامی ایران اعتقادی و ایدئولوژیکی است به همین خاطر بسیار ارزشمندتر از انگیزه ای است که روسیه در دفاع اسد از خود بروز داده و حتی بسیار قدرتمندتر از انگیزه هایی است که دشمنان سوریه در سرنگونی دولت و نابودی ملت این کشور دارند.

اما این که رسانه ای به نام اسپوتنیک و کارشناسی به نام ولادیمیر یوسییف کارشناس  نظامی درباره تعداد شهدای ایرانی که در سوریه به شهادت رسیده اند اینگونه تحلیل می کند که «نیروهای ویژه  سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از تجربه کافی  نبرد با استفاده از  توپخانه و  نیروی هوایی برخوردار نیستند. چنین وظیفه ای به آنها محول نشده است.  علت تلفات  در این امر نهفته است.» منصفانه، کارشناسانه و حتی از لحاظ سیاسی هم به جا نبود.

آقای یوسییف باید خود به این امر واقف باشد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران سابقه و تجربه 8 سال دفاع مقدس را در کارنامه خود دارند که هر کدام از فرماندهان ارتش و سپاه پاسداران ایران را تبدیل به فرماندهانی کارکشته، با تجربه همراه با کسب علوم نظامی روز کرده است و نمی توان آنها را بی تجربه تلقی کرد.

جنگ عراق علیه ایران، یک جنگ میان دو کشور نبود، بلکه ده ها کشور دیگر از جمله شوروی سابق سلاح ها و همه امکانات خود را در اختیار صدام قرار دادند تا جمهوری اسلامی ایران را شکست دهند اما نشد.

هر یک از نیروهای مسلح ایران در دفاع مقدس توانستند در آغاز جنگ تحمیلی با بی تجربگی خود ارتش کلاسیک و سر تا پا مسلح صدام را زمینگیر کنند و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی با کسب تجربیات بزرگ در جنگ، عملیات های بزرگی را اجرا کنند که باعث شگفتی ژنرال های آمریکایی و روسی شود که لباش فرم هر کدام از آنها پر است از نشان های افتخار و درجه های گوناگون که دیگر جایی برای نصب نشان و درجه تازه باقی نمانده است!

چنین نیرویی چگونه ممکن است از نظر کارشناس نظامی روسیه بی تجربه معرفی شود؟ البته به نظر می رسد که این کارشناس نظامی، اطلاعات و اخبار لازم را از چند و چون نقش نیروهای نظامی ایران در سوریه در دست ندارد تا بتواند یک تحلیل واقعی و منطقی را از نقش آفرینی آنها ارائه دهد.

این کارشناس باید به این نکته توجه داشته باشد هنگامی که خلبان جنگنده بمب افکن روسیه با شلیک اف 16 ترکیه سرنگون شد و یکی از خلبانان آن در منطقه تحت اشغال تروریست های تکفیری با چتر فرود آمد و اسیر آنها شد، طرح و عملیات کدام فرمانده ایرانی، خلبان روسی را از چنگ تروریست ها آزاد کرد؟

سردار شهید حسین همدانی یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که در سوریه به شهادت رسید در تشریح نقشه ایران برای نجات سوریه از دست تروریست ها گفته بود «این تدبیر رهبر انقلاب بود كه از جوانان خود آنها استفاده كنیم برای دفاع، وگرنه حاج قاسم سلیمانی گفتند من یک لشگر از ایران ببرم سوریه، جنگ را تمام می کنیم.»

در ارائه تحلیل کارشناس روسی تناقض هایی هم دیده می شود این کارشناس از یک سو ادعا می کند که نیروهای نظامی ایران تجربه کافی ندارند از سوی دیگر می گوید، ژنرال ها  و افسران ارشد  سپاه پاسداران  انقلاب اسلامی به عنوان  مشاوران نظامی  در  واحدهای ارتش  سوریه  انجام وظیفه می کنند که در حال  نبردهای شدید و خشنی با  دشمن هستند.  مشاوران ایرانی  در شرایط  عدم تأمین حفاظت مطمئن در عملیات شناسایی و جنگی نیز شرکت  مستقیم دارند.

تحلیل اسپوتنیک حتی به اینجا می رسد که می نویسد، باید به این نکته توجه شود که شکار مشاوران ایرانی بطور هدفمند انجام می شود.

نیروهای روسیه که اکنون با بمباران هوایی تروریست های تکفیری در سوریه وارد بحران این کشور شده اند و از حضور نظامی در روی زمین اجتناب می ورزند، دلیل اجتناب خود را بگویند؟! آیا خود را ناتوان در این بخش از عملیات نظامی می دانند؟ اگر آنها در روی زمینی و با نیروی زمینی خود وارد بحران سوریه می شدند، چگونه عمل می کردند؟

اگر بی تجربگی ایران در حضور  در سوریه اینگونه تأثیر گذاشته است، اکنون که پس از گذشت نزدیک به 4 سال از حضور ایران و حمایت از ملت و دولت این کشور، تجربه کافی به دست آمده است و پیشرفت ها و باز پس گیری مناطق اشغالی نه تنها به خاطر حملات هوایی روسیه نیست که به عملیات نظامی بر روی زمین هم بستگی دارد. هر دو این عملیات مکمل یکدیگر است.

فرمانده کل سپاه درباره نقش شهید همدانی در مقاومت سوریه گفته: «بدون تردید می‌توان گفت اگر شهید همدانی نبود، در ماجرای دو یا سه سال پیش دمشق سقوط کرده و معلوم نبود جبهه مقاومت با چه وضعی مواجه می‌شد.امنیت در سوریه اثر مستقیم روی امنیت ایران خواهد گذاشت.»

اکنون که می رود تا تحولات بزرگی در سوریه و منطقه رقم بخورد، عقب نشینی ایران البته بنا بر تحلیل کارشناس نظامی روسیه، اقدامی منطقی، عقلانی و از منظر علوم نظامی هم کاری مناسب در چنین موقعیت و وضعیتی نیست.

شهادت فرماندهانی همچون سردار همدانی که در جبهه های جنگ تحمیلی نقش اساسی داشت و در بحران سوریه هم کارگشا بود، ایران را وادار به عقب نشینی نخواهد کرد بلکه انگیزه بیشتری را برای حضور در سوریه برای دست یابی به هدف نهایی شکل می دهد.

سرلشکر محمد علی جعفری در پیامی به خانواده شهید حبیب روحی چوکامی که در مراسم سوم این شهید در مسجد جامع چوکام رشت قرائت شد نوشته است؛ در روزگاری که یزید زمانه در چهره آمریکا، رژیم صهیونیستی، آل‌سعود و داعش به منظور منحرف کردن اسلام ناب محمدی (ص) و ترویج افکار شیطانی در کشورهای اسلامی و دنیا نمایان شده، شما به حق توانستید ندای لبیک یا حسین (ع) را با بیزاری جستن از آنها و دفاع از دین خدا با تقدیم خون مطهرتان عملی کرده و عرصه را برای جولان دادن این جلادان شمر‌صفت با تشکیل لشکر جهانی حزب‌الله در بلاد اسلامی تنگ کنید.

این جمله همان وجه تمایزی است که میان نقش آفرینی ایران در سوریه با نقش آفرینی روسیه در سوریه وجود دارد.

و امروز فرمانده کل سپاه پاسداران بار دیگر با موضعی قاطع اظهار داشت؛« خدا می‌داند اگر ما یگانی از بسیجیان خود که آماده جنگ هستند به جبهه مقاومت اعزام کنیم چه اتفاقی می‌افتد. هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران در حال دفاع هستیم.

این سخنان در جمع خانواده‌های شهدای خوزستانی مدافع حرم در اهواز بیان شده است.

ناگفته آشکار است که اگر روسیه خود را همپیمان جمهوری اسلامی ایران می داند، همپیمان، همپیمان خود را هیچگاه تضعیف نمی کند و سعی دارد تا با حمایت های خود از همپیمان، اهداف مشترک پیاده شود. انتظاری هم که از روسیه و رسانه ها و تحلیلگران آن می رود همین است. مگر آن که روسیه به همپیمانی خود پایان دهد آنگاه در بیان تحلیل ها و دیدگاه ها هم تفاوت هایی ایجاد خواهد شد.

محمد صفری -



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *