تطهیر اسلام با نسخه وهابیت!
جهان اسلام و مسلمانان چه شیعه و چه سنی اکنون هر چه می کشند از وجود فرقه وهابیت است. درد و رنجی که اکنون کشورهای اسلامی به آن دچار هستند، به خاطر تفکرات این فرقه دست سازی است که از سوی انگلیسی ها بنا نهاده شد.
به گزارش گروه بین الملل ، انگلیسی ها در خلق ادیان و فرقه های مذهبی ید طولایی دارند. آنها برای این که ادیان الهی را به انحراف بکشانند از دل آنها، فرقه های ضاله و دست ساز خود را در کشورهای هدف که بیشتر اسلامی و مسلمان نشین بوده و هستند، رونمایی می کنند.
کشورهای منطقه غرب آسیا با چنین معضل بزرگی روبرو بوده و هستند، در ایران انگلیسی ها سعی داشتند تا فرقه های گوناگونی که خود ساخته بودند رواج دهند، بهاییت یکی از آن فرقه هایی است که دستپخت انگلیس در ایران بود.تحریف تشیع ناب از سوی انگلیسی ها در ایران گرچه نتوانست همانند دیگر فرقه ها تأثیر گذار باشد، اما در کنار آن توانست بر دیگر مذاهب اسلامی تحریف را وارد و آن را نهادینه سازد.
تشیع به خاطر وجود علما و مجتهدین انقلابی سد محکمی مقابل اقدامات تحریف آمیز انگلیس بود به همین خاطر آنگونه که در دیگر فرقه ها تأثیر گذار بود در تشیع موفق نبود.
بهائیت، هم از سوی مردم طرد شد و هم از سوی علمای بزرگ تشیع، انسجام این دو عامل مهم توانست توطئه بهایی گری در ایران را خنثی و از رشد یک آیین دست ساز انگلیسی ها در ایران جلوگیری کند. هر چند تفاله هایی از این فرقه هنوز در برخی نقاط از جمله سرزمین های اشغالی وجود دارد. قبر بهاء الله موسس این فرقه در «عکا» قرار دارد. هر چند خود فرقه بهاییت هم فرقه ای منشعب از بابیگری است.
امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار مبارزه انقلابی با این فرقه ضاله را شروع کرد.حکومت وقت که از این اقدامات بهاییان بیم داشت، علی محمد باب را به تهران آورد و با علما روبه‌رو ساخت، در این جلسه او نتوانست به سؤالات علما پاسخ دهد، بنابراین توبه کرد و توبه‌نامه را امضا کرد.
حکومت پس از این واقعه او را به قلعه چهریق آذربایجان تبعید کرد، پس از اوج‌گیری اقدامات مسلحانه هواداران این فرقه و ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور با حکم علمای وقت مبنی بر ارتداد، امیرکبیر دستور اعدام باب را صادر و این مرتد در شعبان 1266 در میدان تبریز، تیر باران شد.
اما وهابیت هم همچون بهاییت و بابیت، یک فرقه انحرافی و ضاله است که با حمایت های مستقیم انگلیسی ها در سال 1710 میلادی پایه های آن بنا نهاده شد.
دلیل آن که به این موضوع پرداخته شد، سخنان جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس درباره فرقه وهابیت است.
این شخصیت انگلیسی در گفت وگو با یک خبرگزاری داخلی گفته است؛«وهابیت یک جنبش داخلی در درون اسلام اهل سنت است که به زعم من هدف آن پاک و تطهیر نمودن اسلام است و شما آنرا در سایر ادیان نیز می بینید.»
محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر عینیه تولد یافت. جد وی فردی به نام «شولمان قرقوزی» از نسل یهودیان ترکیه به نام «یهود دوغه» بود. این گروه با سابقه یهودیت به اسلام گرویدند و به ظاهر مسلمان شدند.
شولمان جد عبدالوهاب، تصمیم می‌گیرد که به سلک علمای دین در بیاید و به صورت رسمی عالم دین شود تا نفوذ و مقامی یابد. او رهسپار سوریه شده اما پس از مطرح کردن مسائل جدید و شناخته شدن، طرد می‌شود و مجبور می‌شود تا از آنجا به مصر، سپس مکه و بعد به مدینه برود. پس از اخراج شدن از مدینه، رهسپار نجد می‌شود و در آنجا کاملاً ماهیت خود را مخفی کرده و خود را به عنوان "سلاله" از قبیله "ربیعه" جا زده و نام عربی سلیمان را برای خود برمی‌گزیند.
پدر محمد در شهر عينيه امور شرعی، قضایی و تدریس را بر عهده داشت. محمد از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید سنت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدرش که خود از علمای حنبلی محسوب می‌شد، فرا گرفت.
محمد بن عبدالوهاب به تحصیل علوم دینی می‌پردازد و به شغل قضاوت مشغول می‌شود. او پس از پایان دروس مقدماتی برای تحصیل راهی مدینه می‌شود. در دوران تحصیل در مدینه گه گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقاید خاصی حکایت داشت. به طوری که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند اگر او خود به تبلیغ دین بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. پس از مدتی به بصره سفر کرد و در آنجا عقاید و رسومات اسلامی مردم را به سخره گرفت و به قدری بر این عمل خود پافشاری کرد که اهل بصره او را از شهر اخراج کردند. غالب شرح‌حال‌نویسان درباره محمد بن عبدالوهاب یادآور می‌شوند که از همان جوانی سخنان زننده‌ای از او شنیده می‌شد و غالباً به مطالعه زندگی‌نامه کسانی که مدعی نبوت شده بودند مانند مسیلمه کذاب و سجاج و اسود و عنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی داشت.
در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگليس به 9 نفر از افراد كاردان و زيرك مأموريت داد تا براي جاسوسي به کشورهای اسلامي بروند، از آنها فقط پنج نفر به لندن بازگشتند كه يكي از آنها فرد خبره‌اي به نام «همفر - Hempher» بود. ماموريت او در كشور تركيه بود همفر به تركيه امد و نامش را محمد گذاشت و بسياري از مسائل و علوم اسلامي و قرآن را فرا گرفت.
او دومين بار به عراق رفت. در این سفر با محمد بن عبد الوهاب آشنا شد و چون دانست كه عبدالوهاب جوانی مستعد برای هدف او است و از مذهب و اعتقادات مسلمانان عيب‌جويي مي‌كند، اطمينان يافت كه دو وظيفه‌اي كه دولت بريتانيا به او محول كرده بود به وسيله او عملي نمايد. اولين دستور، شوراندن مردم در مقابل دولت عثماني و دومين دستور فتنه‌انگيزي بين مسلمانان با تاسيس مذهبي جديد بود.
همفر از آن پس با محمد ابن عبد الوهاب بسيار صميمي شد و با او درباره مسايل مختلف بحث مي‌كرد و هر كجا كه محمد بن عبد الوهاب بر خلاف مذاهب نظر مي‌داد او را تشويق مي‌كرد.
همفر، محمد بن عبدالوهاب را به حالتي كه دلخواه انگليس بود در آورد. وزارت مستعمرات انگليس به همفر دستور داد تا 6 مورد ديگر را در مغز او بگنجاند تا او اين موارد را دير يا زود بين مردم اجرا كند.
1. فتوا دهد كسي كه مذهب محمد بن عبدالوهاب را نپذيرد كافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد
2. تخريب خانه خدا
3. شوراندن اعراب عليه حكومت عثماني
4. انهدام گنبدهاي بار گاه اولياء
5. ايجاد هرج و مرج در سرزمين‌هاي اسلامي
6. چاپ قرآن تحریف‌شده
همفر توانست چهار مورد را در افكار محمد بن عبدالوهاب جاي دهد و در دو مورد ناموفق بود. انهدام خانه خدا و تغيير قرآن، زيرا محمد بن عبدالوهاب از اجراي این دو مورد بسيار مي‌ترسيد.
محمد بن عبدالوهاب به همراه محمد بن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه‌اي را تأسيس كرد و از آن زمان تاکنون با گسترش خود در سرزمین حجاز حکومت سعودی نیز از این فرقه تبعیت می کند. رفتارهای این فرقه همانند خوارج دوران حضرت علی (ع) است. شباهت های بسیاری میان این دو فرقه وجود دارد.
اما اکنون که جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس به دفاع از فرقه وهابیت پرداخته و آن را فرقه ای برای پاک و تطهیر نمودن اسلام معرفی می کند، جای تعجب ندارد چرا که این فرقه با دسیسه انگلیسی ها برای تفرقه در جهان اسلام و تسلط بر آن ایجاد شده است و اکنون گسترش آن هم بدون حمایت های آمریکا و انگلیس غیر ممکن است.
فرقه ای که در جهان اسلام خشونت را ترویج می کند و اقدام به تربیت عناصر تروریستی تکفیری جنایتکار می کند چگونه می تواند تطهیر کننده اسلام باشد؟ وجهه اسلام با اقداماتی وهابیت عناصر وابسته به آن در میان افکار عمومی جهان خدشه دار شده است.
هم اکنون کشورهای اسلامی در غرب آسیا درگیر تفکر وهابیت هستند. سوریه، عراق و یمن، گروه های تروریستی تکفیری که در این کشورها دست به جنایات فجیع آن هم به نام اسلام می زنند، چگونه می توانند گروهی معرفی شوند که در پی پاک کردن اسلام است؟
این گروه های تروریستی با حمایت سران سعودی همچنان در این کشورها حضور دارند. و هر روز با حمایت های آل سعود، آمریکا، ترکیه، انگلیس و دیگر کشورهای غربی و عربی جهان اسلام را با خطر روبرو ساخته اند.
جک استراو اکنون نقش همفر فرستاده دولت انگلیس به عربستان را بازی می کند با تفاوت این که همفر انگلیسی، فرقه وهابیت را در عربستان تأسیس کرد و استراو و دولت انگلیس اکنون حامیان فرقه خود ساخته پس از گذشت سالیان دراز هستند. سلاح هایی که انگلیس به عربستان می فروشد به تروریست هایی که در سوریه و عراق هستند می رسد و در حملات ارتش سعودی به یمن بر سر مردم این کشور فرو می ریزد.
کشورهای منطقه غرب آسیا با چنین معضل بزرگی روبرو بوده و هستند، در ایران انگلیسی ها سعی داشتند تا فرقه های گوناگونی که خود ساخته بودند رواج دهند، بهاییت یکی از آن فرقه هایی است که دستپخت انگلیس در ایران بود.تحریف تشیع ناب از سوی انگلیسی ها در ایران گرچه نتوانست همانند دیگر فرقه ها تأثیر گذار باشد، اما در کنار آن توانست بر دیگر مذاهب اسلامی تحریف را وارد و آن را نهادینه سازد.
تشیع به خاطر وجود علما و مجتهدین انقلابی سد محکمی مقابل اقدامات تحریف آمیز انگلیس بود به همین خاطر آنگونه که در دیگر فرقه ها تأثیر گذار بود در تشیع موفق نبود.
بهائیت، هم از سوی مردم طرد شد و هم از سوی علمای بزرگ تشیع، انسجام این دو عامل مهم توانست توطئه بهایی گری در ایران را خنثی و از رشد یک آیین دست ساز انگلیسی ها در ایران جلوگیری کند. هر چند تفاله هایی از این فرقه هنوز در برخی نقاط از جمله سرزمین های اشغالی وجود دارد. قبر بهاء الله موسس این فرقه در «عکا» قرار دارد. هر چند خود فرقه بهاییت هم فرقه ای منشعب از بابیگری است.
امیر کبیر صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار مبارزه انقلابی با این فرقه ضاله را شروع کرد.حکومت وقت که از این اقدامات بهاییان بیم داشت، علی محمد باب را به تهران آورد و با علما روبه‌رو ساخت، در این جلسه او نتوانست به سؤالات علما پاسخ دهد، بنابراین توبه کرد و توبه‌نامه را امضا کرد.
حکومت پس از این واقعه او را به قلعه چهریق آذربایجان تبعید کرد، پس از اوج‌گیری اقدامات مسلحانه هواداران این فرقه و ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور با حکم علمای وقت مبنی بر ارتداد، امیرکبیر دستور اعدام باب را صادر و این مرتد در شعبان 1266 در میدان تبریز، تیر باران شد.
اما وهابیت هم همچون بهاییت و بابیت، یک فرقه انحرافی و ضاله است که با حمایت های مستقیم انگلیسی ها در سال 1710 میلادی پایه های آن بنا نهاده شد.
دلیل آن که به این موضوع پرداخته شد، سخنان جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس درباره فرقه وهابیت است.
این شخصیت انگلیسی در گفت وگو با یک خبرگزاری داخلی گفته است؛«وهابیت یک جنبش داخلی در درون اسلام اهل سنت است که به زعم من هدف آن پاک و تطهیر نمودن اسلام است و شما آنرا در سایر ادیان نیز می بینید.»
محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر عینیه تولد یافت. جد وی فردی به نام «شولمان قرقوزی» از نسل یهودیان ترکیه به نام «یهود دوغه» بود. این گروه با سابقه یهودیت به اسلام گرویدند و به ظاهر مسلمان شدند.
شولمان جد عبدالوهاب، تصمیم می‌گیرد که به سلک علمای دین در بیاید و به صورت رسمی عالم دین شود تا نفوذ و مقامی یابد. او رهسپار سوریه شده اما پس از مطرح کردن مسائل جدید و شناخته شدن، طرد می‌شود و مجبور می‌شود تا از آنجا به مصر، سپس مکه و بعد به مدینه برود. پس از اخراج شدن از مدینه، رهسپار نجد می‌شود و در آنجا کاملاً ماهیت خود را مخفی کرده و خود را به عنوان "سلاله" از قبیله "ربیعه" جا زده و نام عربی سلیمان را برای خود برمی‌گزیند.
پدر محمد در شهر عينيه امور شرعی، قضایی و تدریس را بر عهده داشت. محمد از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید سنت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدرش که خود از علمای حنبلی محسوب می‌شد، فرا گرفت.
محمد بن عبدالوهاب به تحصیل علوم دینی می‌پردازد و به شغل قضاوت مشغول می‌شود. او پس از پایان دروس مقدماتی برای تحصیل راهی مدینه می‌شود. در دوران تحصیل در مدینه گه گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقاید خاصی حکایت داشت. به طوری که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند اگر او خود به تبلیغ دین بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. پس از مدتی به بصره سفر کرد و در آنجا عقاید و رسومات اسلامی مردم را به سخره گرفت و به قدری بر این عمل خود پافشاری کرد که اهل بصره او را از شهر اخراج کردند. غالب شرح‌حال‌نویسان درباره محمد بن عبدالوهاب یادآور می‌شوند که از همان جوانی سخنان زننده‌ای از او شنیده می‌شد و غالباً به مطالعه زندگی‌نامه کسانی که مدعی نبوت شده بودند مانند مسیلمه کذاب و سجاج و اسود و عنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی داشت.
در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگليس به 9 نفر از افراد كاردان و زيرك مأموريت داد تا براي جاسوسي به کشورهای اسلامي بروند، از آنها فقط پنج نفر به لندن بازگشتند كه يكي از آنها فرد خبره‌اي به نام «همفر - Hempher» بود. ماموريت او در كشور تركيه بود همفر به تركيه امد و نامش را محمد گذاشت و بسياري از مسائل و علوم اسلامي و قرآن را فرا گرفت.
او دومين بار به عراق رفت. در این سفر با محمد بن عبد الوهاب آشنا شد و چون دانست كه عبدالوهاب جوانی مستعد برای هدف او است و از مذهب و اعتقادات مسلمانان عيب‌جويي مي‌كند، اطمينان يافت كه دو وظيفه‌اي كه دولت بريتانيا به او محول كرده بود به وسيله او عملي نمايد. اولين دستور، شوراندن مردم در مقابل دولت عثماني و دومين دستور فتنه‌انگيزي بين مسلمانان با تاسيس مذهبي جديد بود.
همفر از آن پس با محمد ابن عبد الوهاب بسيار صميمي شد و با او درباره مسايل مختلف بحث مي‌كرد و هر كجا كه محمد بن عبد الوهاب بر خلاف مذاهب نظر مي‌داد او را تشويق مي‌كرد.
همفر، محمد بن عبدالوهاب را به حالتي كه دلخواه انگليس بود در آورد. وزارت مستعمرات انگليس به همفر دستور داد تا 6 مورد ديگر را در مغز او بگنجاند تا او اين موارد را دير يا زود بين مردم اجرا كند.
1. فتوا دهد كسي كه مذهب محمد بن عبدالوهاب را نپذيرد كافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد
2. تخريب خانه خدا
3. شوراندن اعراب عليه حكومت عثماني
4. انهدام گنبدهاي بار گاه اولياء
5. ايجاد هرج و مرج در سرزمين‌هاي اسلامي
6. چاپ قرآن تحریف‌شده
همفر توانست چهار مورد را در افكار محمد بن عبدالوهاب جاي دهد و در دو مورد ناموفق بود. انهدام خانه خدا و تغيير قرآن، زيرا محمد بن عبدالوهاب از اجراي این دو مورد بسيار مي‌ترسيد.
محمد بن عبدالوهاب به همراه محمد بن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه‌اي را تأسيس كرد و از آن زمان تاکنون با گسترش خود در سرزمین حجاز حکومت سعودی نیز از این فرقه تبعیت می کند. رفتارهای این فرقه همانند خوارج دوران حضرت علی (ع) است. شباهت های بسیاری میان این دو فرقه وجود دارد.
اما اکنون که جک استراو وزیر خارجه اسبق انگلیس به دفاع از فرقه وهابیت پرداخته و آن را فرقه ای برای پاک و تطهیر نمودن اسلام معرفی می کند، جای تعجب ندارد چرا که این فرقه با دسیسه انگلیسی ها برای تفرقه در جهان اسلام و تسلط بر آن ایجاد شده است و اکنون گسترش آن هم بدون حمایت های آمریکا و انگلیس غیر ممکن است.
فرقه ای که در جهان اسلام خشونت را ترویج می کند و اقدام به تربیت عناصر تروریستی تکفیری جنایتکار می کند چگونه می تواند تطهیر کننده اسلام باشد؟ وجهه اسلام با اقداماتی وهابیت عناصر وابسته به آن در میان افکار عمومی جهان خدشه دار شده است.
هم اکنون کشورهای اسلامی در غرب آسیا درگیر تفکر وهابیت هستند. سوریه، عراق و یمن، گروه های تروریستی تکفیری که در این کشورها دست به جنایات فجیع آن هم به نام اسلام می زنند، چگونه می توانند گروهی معرفی شوند که در پی پاک کردن اسلام است؟
این گروه های تروریستی با حمایت سران سعودی همچنان در این کشورها حضور دارند. و هر روز با حمایت های آل سعود، آمریکا، ترکیه، انگلیس و دیگر کشورهای غربی و عربی جهان اسلام را با خطر روبرو ساخته اند.
جک استراو اکنون نقش همفر فرستاده دولت انگلیس به عربستان را بازی می کند با تفاوت این که همفر انگلیسی، فرقه وهابیت را در عربستان تأسیس کرد و استراو و دولت انگلیس اکنون حامیان فرقه خود ساخته پس از گذشت سالیان دراز هستند. سلاح هایی که انگلیس به عربستان می فروشد به تروریست هایی که در سوریه و عراق هستند می رسد و در حملات ارتش سعودی به یمن بر سر مردم این کشور فرو می ریزد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
