بدون نجات مردم منطقه، نمی‌توانیم به منافع ملی خودمان برسیم

23:40 - 25 مهر 1394
کد خبر: ۸۸۶۶۳
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
خبرگزاری میزان-یک استاد حوزه و دانشگاه گفت: هدف ما نجات بشریت است و نمی‌توانیم هدف را دست کم بگیریم، چون بدون برخی اهداف عالی اصلاً نمی‌شود به آن اهداف کم رسید، ما نمی‌توانیم بدون نجات مردم منطقه، به منافع ملی خودمان برسیم.
به گزارش گروه سیاسی میزان، حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان استاد حوزه و دانشگاه در مراسم عزاداری ماه محرم در دانشگاه امام صادق (ع) گفت: یکی از اشتباهات رایج در زندگی ما آدم‌ها، این است که معمولاً انتخاب هدف و توجه به هدف را خیلی سطحی و به اجمال برگزار می‌کنیم.

وی افزود: اساساً ما با مسألۀ «تعیین هدف» یک‌مقدار سطحی برخورد می‌کنیم و این یکی از جاهایی است که شیطان ما را غافل می‌کند. لذا وقتی از بعضی‌ها دربارۀ بسیاری از قسمت‌های زندگی‌شان بپرسید که «هدف شما دقیقاً چیست؟» پاسخ مشخص و دقیقی ندارند.

پناهیان ادامه داد: نداشتن هدف، داشتن هدف سطحی و نداشتن یک «هدفِ عالی خوب دقیق» یک آسیب و درد فراگیر است. انتخاب هدف آن‌قدر مهم است که حتی اگر نود درصد عمرمان را برایش بگذاریم، سود کرده‌ایم. باید بدانیم که «من دقیقاً می‌خواهم به کجا برسم؟»

وی گفت: در روز قیامت هم اول سرِ هدف، با انسان‌ها بحث می‌کنند و آنها را محاسبه می‌کنند. امام صادق(ع) می‌فرماید: « روز قیامت مردم بر نیت‌ها و اهدافشان محشور می‌شوند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: « ارزش عمل هم به این است که می‌تواند هدف ما را نشان دهد.» لذا اگر ما اعمالی داشتیم که نسبت‌شان با یک هدف برجسته، روشن نبود، این اعمال به درد نمی‌خورند. یا اگر آگاهی‌هایی داشتیم که این آگاهی‌ها به هدف ننشست، به‌درد نمی‌خورند.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: ما قبل از اینکه به بندگی و دینداری و خداپرستی و معنویت بپردازیم، باید شخصیت و شاکلۀ روحی خودمان را بررسی کنیم. شاید آیۀ «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِه»(اسراء/84) دلالت بر این معنا داشته باشد.

وی افزود: قبل از اینکه بچه‌های خودمان را در مدرسه و دانشگاه، مذهبی بار بیاوریم، باید سبک زندگی را به آنها یاد بدهیم. قبل از اینکه فرهنگ دینی را به افراد منتقل کنیم، باید یک فرهنگ انسانی، به آنها منتقل کنیم.

پناهیان ادامه داد: در جامعه‌ای که فرهنگ انسانیِ درستی نیست و سبک زندگی صحیحی وجود ندارد، سخت می‌شود دین را جاانداخت. چون زندگی بر پایۀ حیا استوار است کسی که حیا ندارد، اساس کارش درست نیست.

وی تصریح کرد: انسان‌ها قبل از دینداری، یک ویژگی‌هایی دارند که در اندازه‌های اجتماعی، به آن «فرهنگ» گفته می‌شود و در اندازه‌های فردی‌تر و در نوع زندگی به آن «سبک زندگی» گفته می‌شود. این خیلی مهم است که ما چگونه زندگی می‌کنیم.

این استاد دانشگاه افزود: باید تکلیف خود را با نوع و مدل تعیین هدف خودمان مشخص کنیم. یک فرق اساسی بین انسان و حیوان همین است؛ حیوان هدف بلندمدت ندارد، چشم‌انداز ندارد، عاقبت‌اندیش نیست.

پناهیان اظهار داشت: دین برای ما هدف تعیین کرده، ولی ما به این هدف نگاه نمی‌کنیم، درباره‌اش تفکر نمی‌کنیم، و به آن تعلّق قلبی نداریم.

وی گفت: متاسفانه ما اساساً به اهداف‌مان اهمیت نمی‌دهیم. و حالا که دین آمده و برای ما هدف تعیین کرده، ما به آن هدف «نگاه» نمی‌کنیم و دربارۀ این هدف، تفکر نمی‌کنیم و به این هدف تعلّق قلبی نداریم. این سبک زندگی ما غلط است؛ با این وجود، چگونه انتظار داریم دین ما را نجات دهد؟

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: کسی که هر شب برای نماز شب بیدار می‌شود و این آیه را می‌خواند که «خدایا، تو اینها را بیهوده نیافریده‌ای» در واقع به این فکر می‌کند که «خدایا! هدف تو از این آفرینش چه بوده است؟» یعنی با خواندن این آیه، دربارۀ هدف آفرینش فکر می‌کند و بعد هم این را به خودش ربط می‌دهد و دربارۀ هدف خودش فکر می‌کند و مناجات می‌کند «خدایا! مرا از اینکه از این هدف عالی دور بیفتم، جدا کن» یعنی مرا در مسیر این هدف قرار بده.

وی گفت: ائمۀ هدی(ع) و اولیاء خدا بیشترین گریه‌های‌شان به‌خاطر رفتار بد نبوده است، بلکه به‌خاطر عشق‌بازی با هدف بوده است. مدام به آن نقطه‌ای که می‌خواهند به آن برسند، توجه می‌کنند. ولی ما فقط جلوی پای خودمان را می‌بینیم و زیاد به هدف توجه نمی‌کنیم.

پناهیان یادآور شد: این عبارت خیلی رایج است که می‌گویند: « در آن تصادف یا آن بیماری، آن‌قدر وضعیت من خراب شد که مرگ جلوی چشمم آمد!» در حالی که در روایت می‌فرماید: اگر مردم در طول عمرشان یک‌بار جان می‌دهند، مؤمن روزی هفتاد بار جان می‌دهد. یعنی او هفتاد بار تا دم مرگ می‌رود و می‌آید.

وی افزود: خیلی‌ها باید یک حادثه‌ای برای‌شان رخ دهد تا دم مرگ بروند، ولی مؤمن با تفکر، آن نقطۀ نهایی را نگاه می‌کند و به آن نزدیک می‌شود، به حدّی که اصلاً در آن هدف دارد زندگی می‌کند و اینجا نیست!

پناهیان تصریح کرد: هم باید هدف داشت، هم درباره‌اش اندیشید، هم بهش عشق ورزید/به اهدافت فکر کن! ابلیس دوست دارد به هدفت فکر نکنی و فقط به سمتش حرکت کنی

وی گفت: هم باید هدف داشت، هم باید دربارۀ هدف اندیشید، هم باید به هدف عشق ورزید و اگر کسی تا این حد به هدفش بها بدهد، هیچ‌وقت هدف بد انتخاب نمی‌کند. چون وقتی کمی به هدفش نگاه کند و ببیند هدف بد یا بی‌ارزشی است، آن را کنار می‌گذارد. پناهیان اضافه کرد: مثلاً اگر کسی هدفش این باشد که «یک مدرک تحصیلی بگیرد تا مردم بگویند که عجب آدم موفقی هستی!» اگر کمی به این هدفش نگاه کند و به آن فکر کند، از این هدف و زندگی به‌خاطر این هدف، متنفر می‌شود.

وی افزود: به اهداف خودت فکر کن! ابلیس خیلی دوست دارد که «شما به اهدافت فکر نکنی و فقط به سمت اهدافت حرکت کنی.» لااقل گاهی اوقات از حرکت بایست و به آن هدفی که انتخاب کرده‌ای، نگاه کن! به آن هدفی که سرمایۀ عمرت را داری برایش می‌گذاری، نگاه کن!

وی ادامه داد: مثلاً ممکن است هدف کسی این باشد که به جایی برسد که هفتاد میلیون نفر، به فکر او باشند و مدام بگویند: «به به! آفرین به او...» آیا این هدف خوبی است؟! اگر یک‌مقدار به این هدف نگاه کند، از این هدف دلزده و متنفر خواهد شد. آیا انسان برای این اهداف کم آفریده شده است؟!

این استاد دانشگاه اضافه کرد: برای اینکه به میزان اهمیت بحث دربارۀ هدف پی ببرید، به این حدیث نبوی توجه کنید که پیامبر اکرم(ص) به ابوذر(ره) می‌فرماید: برای هر حرکت و سکون خودت هدف تعیین کن و نیت داشته باش، حتی برای خوردن و خوابیدن. و الا اگر نیت نداشته باشی جزء غافلین خواهی بود.

وی ادامه داد: خیلی‌ها هدف‌دار نیستند و بدون هدف زندگی می‌کنند. باید در سبک زندگی خودمان تجدید نظر کنیم و ببینم «آیا عادت داریم، هدف انتخاب کنیم؟ اهداف خودمان را رتبه‌بندی کنیم؟ و اهدافی که انتخاب کرده‌ایم را ارزیابی کنیم؟»

پناهیان ادامه داد: باید عادت کنیم که مدام از خودمان بپرسیم: «این کاری که انجام می‌دهم، با هدفی که انتخاب کرده‌ام، چه ارتباطی دارد؟» و الا اگر یک لحظه غفلت کنی، یک‌دفعه‌ای ده‌ها کار سر راه شما قرار می‌گیرد که ربطی به هدف شما ندارد.

وی افزود: کسی که زیاد به اهداف بلند زندگی‌اش نگاه نکند و کارهایش ربطی به اهداف بلندش نداشته باشد، زندگی‌اش خوش و خرّم نخواهد شد.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: زندگی کردن بدون نیت، ولنگاری می‌آورد و در جریان زندگی آدم را نابود می‌کند. کسی که رها و بی‌هدف باشد، یا هدف داشته باشد اما به اهداف بلندش زیاد نگاه نکند و کارهایش ربطی به اهداف بلندش نداشته باشد، زندگی‌اش خوش و خرّم نخواهد شد؛ حتی منظور ما لذت بردن از همین زندگی مادی است.

وی تاکید کرد: فعلاً با خدا و پیامبر و معاد هم کاری نداریم؛ فقط اگر انسان به هدف خودش درست نگاه کند، بعد از مدتی خواهد گفت: «این هدف‌هایی که من انتخاب کرده‌ام، به درد نمی‌خورد و مرا سیر نمی‌کند، من یک هدف برتر می‌خواهم» در این صورت خودش در به در به دنبال خدا- به عنوان هدف برتر- خواهد گشت. چنین کسی خودش به دنبال پیامبر خدا خواهد گشت؛ مثل سلمان فارسی.

پناهیان اضافه کرد: دلیل برخی از بی‌دینی‌های افراد این است که دینداری با اهداف عالی به آنها پیشنهاد نشده، بلکه دینداری به‌خاطر اهداف کم اخلاقی به آنها پیشنهاد شده است. مثلاً به آنها گفته‌اند: « اگر به دیگران خوبی کنی، دیگران هم به تو خوبی می‌کنند» لذا آنها با این هدف کم، راضی نشده‌اند؛ چون واقعاً این هدف، راضی‌کننده نیست.

وی افزود: اما وقتی به همین افراد، هدف بلندی مثل «لقاء الله» را پیشنهاد داده‌اند، آنها خوش‌شان آمده و بعد هم به درجات عالی قرب الی الله رسیده‌اند. یعنی آنها با اهداف کم راضی نشده‌اند اما وقتی هدف بلند به آنها ارائه شده، آنها پذیرفته‌اند و به سمت آن حرکت کرده‌اند.

پناهیان خطاب به دانشجویان گفت: در زندگی خودتان اهداف سطح پایین انتخاب نکنید. البته هیچ کسی هم نباید برای دیگری، هدف تعیین کند یا به او هدف تحمیل کند، بلکه هر کسی باید با تفکر خودش، پله پله اهدافش را بالاتر ببرد.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: در ارتباط با هدف، چند نکتۀ مهم وجود دارد. اول اینکه باید در زندگی خودمان هدف «انتخاب» کنیم، دوم اینکه دربارۀ هدف خودمان و ارزش آن زیاد «فکر» کنیم. در این صورت خود به خود هدف ما ارتقاء پیدا خواهد کرد. سوم اینکه هر لحظه دربارۀ اینکه «آیا من با این رفتار، به هدف خودم نزدیک می‌شوم یا نه؟» زیاد بیندیشیم و اعمال‌مان را به خاطر اهداف‌مان انجام دهیم و عمل بی‌هدف انجام ندهیم.

وی در تکمیل سخنانش افزود: چهارم اینکه سعی کنیم این اتفاق کم‌کم برای ما بیفتد که به اهداف‌مان «عشق» بورزیم. البته باید هدفی انتخاب کنیم که بشود با آن عشق‌بازی کرد. هدفی را که نمی‌شود با آن عشق‌بازی کرد را دور بیندازید. مثلاً کسی که آخر هدفش این است که «دکتر بشود» آیا با این هدف می‌تواند عشق‌بازی کند؟! پنجمین نکته هم این است که «هدفی را انتخاب کنیم که بشود به آن رسید.»

پناهیان یادآور شد: شاید در ابتدا به‌نظر برسد که بحث ما ارتباطی با سیاست ندارد، ولی این بحث کاملاً مرتبط با سیاست است. چقدر بیچاره هستند کسانی که هدف اندکی برای زندگی فردی خودشان دارند و چقدر بیچاره‌تر هستند کسانی که هدف‌های کمتری برای «جامعۀ» خودشان انتخاب می‌کنند؛ هدفی جز «مقدمه‌سازی برای ظهور مهدی فاطمه و نجات عالم»، در برنامه‌ریزی‌های سیاسی جامعه انتخاب می‌کنند. سیاسیونی که تمام همت‌شان صرفاً آبادانی یک کشور است، نمی‌فهمند که بدون نجات جهان، نمی‌توان فقط یک قطعه خاک را آباد کرد!

وی افزود: حضرت امام(ره) در همان سال‌های اول بعد از انقلاب می‌فرمود که امروز دیگر جهان این‌گونه نیست که بشود یک گوشه‌ای از آن را آباد کرد ولی یک گوشۀ دیگر خراب باقی بماند، چون همۀ مسائل جهان به هم ربط دارد.

پناهیان تاکید کرد: چندین سال قبل از اینکه خیلی‌ها بخواهند از کلمۀ «دهکدۀ جهانی» سوء استفاده کنند، حضرت امام(ره) با این سخنان خودش در واقع جهان را یک دهکده‌ای اعلام کرده بود و می‌فرمود که مسئولین جمهوری اسلامی باید بدانند هدف ما این نیست که فقط مملکت را آباد کنیم، بلکه هدف ما مقدمه‌سازی برای ظهور و نجات جهان بشریت است.

وی گفت: شهدایی که برای جهان اسلام به شهادت می‌رسند، فی‌نفسه از حیث انتخاب هدف، مقام‌شان بالاتر از شهدایی است که برای میهن خودشان به شهادت می‌رسند. البته شهدای ما هم که برای میهن به شهادت رسیده‌اند، اگر در وصیتنامه‌های آنها نگاه کنید می‌بینید که اهدافشان بسیار عالی بوده است.

پناهیان ادامه داد: نمی‌شود من در خانۀ خودم، فرزندم را طوری تربیت کنم که به او بگویم: «هدف خودت را لقاء الله و ظهور حضرت و نجات بشریت از ستم قرار بده» ولی این جوان من در جامعه‌ای زندگی کند که سیاسیونش بگویند: «هدف ما به چاردیواری خودمان محدود است».

وی با بیان اینکه امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مردم به امرای خودشان شبیه‌ترند تا به پدران خودشان»، افزود: فرزند ما به سیاسیون جامعه بیشتر شبیه است تا به خودمان. لذا من نمی‌توانم فرزند خود را با آن اهداف بالا و عالی تربیت کنم؛ اگر سیاسیون سطح اهداف را پایین بیاورند.

این استاد دانشگاه اظهارداشت: هدف ما نجات بشریت است و نمی‌توانیم هدف را کم بگیریم، چون بدون برخی اهداف عالی اصلاً نمی‌شود به آن اهداف کم رسید. ما نمی‌توانیم بدون نجات مردم منطقه، به منافع ملی خودمان برسیم. ما باید یک گوشۀ چشمی هم به نجات مردم اروپا داشته باشیم تا بتوانیم منافع خودمان را تأمین کنیم.

وی افزود: بروید ببینید چه بودجه‌هایی برای نابودی جهان و فرهنگ مردم جهان دارند صرف می‌کنند؟! مثلاً ببینید بودجۀ فرهنگی یک سال فرانسه که دارد برای تأثیرگذاری در فرهنگ جهانیان خرج می‌کند- تا بتواند رونق اقتصادی داشته باشد- چقدر است؟ و بعد آن بودجه را با کل بودجۀ فرهنگی ما در جمهوری اسلامی مقایسه کنید.

پناهیان ادامه داد: چرا این کار را دارند انجام می‌دهند؟ برای اینکه می‌دانند بدون دیگران نمی‌توانند زندگی کنند. یعنی آن کسی که ظلم می‌کند هم راه خودش را در تأثیرگذاری بر دیگران می‌بیند و آن کسی هم که می‌خواهد راحت و آباد زندگی کند و به حق خودش برسد، باز هم راهش در این است.

وی یادآورشد: حضرت امام(ره) می‌فرمود: « ای دریای بی‌کران انسان‌ها به‌پا خیزید» و این یک جملۀ بسیار برجسته در اطلاعیه‌های حضرت امام(ره) قبل از پیروزی انقلاب هم بود. ولی آن‌قدر بعد از انقلاب با این سخن حضرت امام(ره) جنگیدند که امروز بسیاری از جوانان ما حتی در حدّ یک شعار، با این سخن امام(ره) آشنا نیستند. آن همت بلند امام(ره) موجب می‌شد که خیلی چیزها را ببیند.

پناهیان خاطرنشان کرد: اولاً ما باید هدف‌دار باشیم و ثانیاً باید مدام به هدف خودمان نگاه کنیم. اگر مدام به هدف خودمان نگاه کنیم و به آن فکر کنیم، این هدف ما رشد می‌کند. وی گفت: متاسفانه خیلی از ما حاضر نیستیم به هدف خودمان فکر کنیم. ای کاش در آموزش و پرورش و حتی در مهد کودک‌های ما «راه‌های فکر کردن» و «فکر کردن دربارۀ هدف» برای بچه‌های ما آموزش داده شود. اینها چیزهایی است که باید با آن زندگی کرد، یک توصیۀ دینی نیست که از آن عبور کنیم.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: به کسانی که هدف عالی «قُرب» را برای خود انتخاب کرده‌اند عرض می‌کنم که مهمترین عامل حرکت‌دهندۀ ما به سوی هدف، جاذبۀ خود هدف است. خودِ هدف باید ما را به سمت خودش بکشد و دلِ ما را ببرد. به خود هدف نگاه کن، جاذبۀ هدف آن‌قدر بالاست که تو را به سمت خودش می‌کشد.


وی در خاتمه خطاب به دانشجویان گفت: بیایید در این ده روز ماه محرم، هر روز نفس خودمان را محاسبه کنیم.  هر شب یک کاغذ بردارید، شروع کنید به محاسبۀ اهداف خود؛ به این فکر کنید که «هدف من از زندگی چیست؟» یا اینکه «من چند تا هدف دارم؟» و «آیا اهداف میانی من با آن هدف عالی من ربط دارند و آیا مرا به آن هدف می‌رسانند؟» باید این چیزها را برای خودمان محاسبه کنیم و الا از اهل‌بیت(ع) نخواهیم بود.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *