_ فارس نوشت: موارد متعددی وجود دارد که بچهها باعث عصبانیت مادران میشوند به طوریکه خیلی از مادرها اختیار از کف میدهند و برخوردهای تند با بچهها میکنند. مادران در این شرایط میگویند که اصلا بچه قابل کنترل نیست و یا به حد انفجار آنها را عصبی میکند.
این اصلا خوب نیست که مادران موقع عصبانیت خود را نتوانند کنترل کنند و رفتارهایی از خود نشان دهند که بعدا باعث پشیمانی و عذاب وجدانشان شود یا حرفهایی بزنند که بعدا بر ذهن بچه اثر بگذارد. مادرهای اهل مطالعه میدانند که در خیلی از این شرایط میبایست چطور خشم و عصبانیت خود را کنترل کنند.
برخی از این شرایط که باعث به هم ریختن مدیریت روانی مادران در خانه میشود را با هم مرور میکنیم و میگوییم که چطور یک مادر مدیر و اهل مطالعه میتواند در این شرایط خود را کنترل کند.
یک مادر آگاه خوب میداند که بچهها مدیریت احساس و کنترل صحبت هایشان را خوب بلد نیستند و میداند که وقتی از بچه همچنین حرفی مثل «تو بدترین مامان دنیا هستی» را میشنود، معنی اش این است که «از فلان کارت متنفرم» نه اینکه از خود مادر متنفر باشد!
یک مادر آگاه (با اینکه خیلی سخت است در برابر بدغذایی بچهها خود را کنترل کرد)، ولی بشقاب به دست دنبال بچه راه نمیافتد، به او اصرار و التماس برای غذا خوردن نمیکند که بیا غذا بخور، به او باج نمیدهد که اگر غذاتو بخوری، بستنی داری! بلکه میداند که تا جایی بچه سالم و مریض نمیشود یعنی مواد غذایی کافی به بدن او رسیده است!
یک مادر آگاه میداند که مردم همیشه قضاوت میکنند و نمیشود همه را راضی نگه داشت و خوب میداند که معیار سلامت بدنی کودک به کیلو و قد و بالای او نیست پس از اینکه به بچه او بگویید چقدر لاغری و ضعیفی احساس گناه نمیکند!
یک مادر آگاه برعکس اطرافیان که به کودک برچسب نادرست خجالتی و غیر اجتماعی بودن میزنند، به بچه خود افتخار میکند که مهارت «نه گفتن» را به خوبی یاد گرفته است پس از اینکه بچه او به آغوش هرکسی نمیرود، اصلا ناراحت نمیشود!
یک مادر آگاه با مطالعه کافی یاد گرفته است که پرتاب اشیا یک فرایند طبیعی برای فرزند زیر سه سال او است و اینطور است که کودک معنی عمل و عکس العمل را یاد میگیرد. پس حساسیت بیجا نشان نمیدهد تا این رفتار گذرا در وجود کودکش نهادینه نشود؛ بنابراین مادر از اینکه فرزند زیر سه سالش اشیا و وسایل را پرت میکند، عصبی نمیشود.
یک مادر آگاه میداند که اکثر بچههای گروه سنی زیر یک سال و نیم دچار اضطراب جدایی میشوند و تا آنقدری که خود بچه تمایل داشته باشد، به نیاز بغل کردن و چسبیدن او پاسخ مثبت میدهد و فرزندش را در آغوش میگیرد، صرف نظر از اینکه اطرافیان میگویند که «بغلش نکن، بغلی میشه ها»! پس مادر ازاینکه فرزند زیر یک سال و نیمش همش بغل میخواهد وبه او میچسبد، عصبی نمیشود.
یک مادر آگاه میداند که اکثر مادرها دغدغه هایش کمابیش یکسانی دارند و همه بااین چالشهای بچه داری دست و پنجه نرم میکنند. پس مادران میبایست زنجیره آگاهی شان را از مراحل مختلف رشد کودک بالا ببرند.
یک مادر آگاه هر روز به کودکش میگوید که دوستت دارم، منو بابا خیلی خوشحالیم که تو رو داریم.. و روزی چند بار بچه خود را در آغوش میکشد.
۲-ایجاد حس مسئولیت پذیری
یک مادر آگاه هر روز متناسب با سن و قدرت کودکش مسئولیتهای کوچک به فرزندش میدهد تا هم احساس مفید بودن داشته باشد هم از اینکه توانسته موفقیتهای هر چند کوچک داشته باشد، اعتماد به نفسش بالا برود.
یک مادر آگاه نافرمانی و لجبازی فرزندش را که احتمال زیاد به خاطر سنش است، با خشم و فریاد جواب نمیدهد و به اعصاب خودش مسلط است.
یک مادر آگاه با بازی، نمایش و قصه خوانی انتظاراتش را به زبان ساده برای بچه بیان میکند و به مغز کم توان کودکش این حق را میدهد که برای درک این انتظارات به صبوری، تکرار و تمرین نیاز داشته باشد.
یک مادر آگاه دو نوع هشدار با دو لحن متفاوت میدهد: نوع یک: تعیین برناهم بعدی کودک با لحن ملایم مثل اینکه بریم آماده شیم مهمون داره میاد. دو گوشزد کردن رفتار نامناسب کودک با لحن جدی و قاطع.
یک مادر آگاه میداند که با تشویق به موقع فرزندش میتواند عادتهای خوب را در وجود بچه نهادینه کند مثل داشتن تابلو درج ستاره برای کودک بالای سه سال.
یک مادر آگاه یاقانون نمیگذارد یا اگر قانون گذاشت انعطاف و دلسوزی ندارد. مثلا یک روز قانون بگذارد که بچه یک ساعت تلویزیون ببیند بعد روز دیگر که سرش شلوغ است صبح تا شب تلویزیون روشن باشد. این قانون خانه را از بین میبرد.
یک مامان آگاه سعی میکند برای برنامه روزمره مثل ساعت خواب، غذا، میان وعده و .. برنامه روزانه و روتین داشته باشد مگر در مواقع سفر یا بیماری.