افزایش آمار زنان سرپرست خانواده از سال 86 تا 90/ بررسی عوامل تاثیرگذار در سلامت اجتماعی افراد

افزایش چشمگیر زنان سرپرست خانواده طی یک دهه گذشته/زنانه شدن آسیب های اجتماعیبه گزارش خبرنگار اجتماعی میزان، انوشیروان محسنی بندپی در مراسم تودیع و معارفه مدیرکل بهزیستی استان تهران اظهار کرد: رشد نیازهای بشری و نبود دستیابی به نیازمندی‌ها در مسیری قرار گرفته که متاسفانه روز به روز شاهد گسترش روز افزون آسیب‌های اجتماعی در ابعاد مختلف همچون فقر، طلاق، اعتیاد، اختلالات روحی روانی، کاهش محبت، کاهش سرمایه اجتماعی هستیم.

وی در ادامه با بیان اینکه کاهش مسئولیت‌های اجتماعی که امروزه در کل جهان شاهد آن هستیم موضوعی نگران کننده است، افزود: بررسی‌ها نشان می‌دهد تعداد زنان سرپرست خانواده با افزایش چشمگیری رو به رو شده است، به طوری که می توان گفت زنان سرپرست خانواده در سال 75 یک میلیون و 200 هزار نفر بوده، این در حالی است که این آمار در سال 90 به دو میلیون و 500 هزار نفر رسیده است. در مجموع باید گفت وضعیت سرپرست خانواده در ایران با کشورهای اروپایی و پیشرفته بسیار متفاوت بوده؛ چرا که آسیب‌های اجتماعی جدا از یکدیگر نیستند و یک پیوستگی در بین آن‌ها وجود دارد.

رئیس سازمان بهزیستی کشور در ادامه به زنانه شدن آسیب های اجتماعی اشاره کرد و گفت: زنانه شدن آسیب‌های اجتماعی خود یک نوع آسیب است که در این خصوص می‌توان به اعتیاد زنان اشاره کرد. در سال 86 از تعداد یک میلیون و 200 هزار نفر معتاد تنها پنج درصد آنها را زنان شامل می‌شدند، این در حالی است که در سال 90 این آمار به 10 درصد رسیده است و از همه مهمتر نوع مصرف از سنتی به صنعتی تغییر کرده است.

محسنی بندپی با بیان این مطلب که این موضوعات به یک نگاه جدی، بازآفرینی و از همه مهمتر بررسی ریشه‌ای نیازمند است، متاسفانه در گذشته مسئولیت‌های اجتماعی در کشور یک هدف استراتژیک نبوده و این امور تبدیل به یک فرایند عادی تبدیل شده بود، در حالی است که آمارها و وضعیت‌های اجتماعی نشان می‌دهد که برای حل این مشکلات نیازمند یک برنامه بلند مدت و راهبردی هستیم.

وی در خاتمه با بیان این مطلب که وظیفه دستگاه‌ها باید مشخص شود اینکه کدام سازمان در موضوعات و آسیب های اجتماعی باید پاسخگو باشد تا بتوانیم از طریق مجرای قانونی مطالبات خود را دریافت کنیم، افزود: بحث معضلات اجتماعی نیازمند سه رویکرد است که سازمان بهزیستی کشور آنها را در دستور کار خود قرار داده است. به عنوان مثال می توان به  پیشگیری فراگیر مبتنی بر برنامه در دو سطح آگاهی و دانش و مداخله علمی در حوزه های بازتوانی، استفاده از ظرفیت های ارزشمند کشور از جمله NGO ها، دانشگاه های علوم پزشکی، دانشگاه توانبخشی و در نهایت بررسی عوامل تاثیرگذار در سلامت جسمی و اجتماعی اشاره کرد که امیدوایم طی یک برنامه ریزی دراز مدت در این زمینه گام برداریم.