بازگشت به تلویزیون برای مدیری، آغاز دورانی جدید در فعالیتهای کاری اوست. مدیری در طول این ۵ سال، سالهای پرکاری را پشت سر گذاشت. از اجرای مسابقه تا تولید سریال برای پلتفرم و البته خوانندگی و اجرای کنسرت و… تجربیاتی بود که مدیری برای سالهای فراغت از تلویزیون تجربه کرد و حالا با شناختی که از رسانه ملی و مخاطب چندده میلیونی بالقوه آن دارد، وارد گودی شده که بسیار بعید است الگوریتم آن به مانند کارهای تلویزیونی قبلی این هنرمند باشد.
از آخرین سریالی که مدیری برای تلویزیون ساخته، یک دهه میگذرد و او در این مدت، فارغ از اجرای مسابقات، ۴ سریال را برای پلتفرمها ساخت؛ تولید این سریالها برای پلتفرم سبب شد که او تاحدودی فارغ از تمام محدودیتهای تلویزیون، در یک فضای نسبتاآزاد به تولید سریال همت کند.
او در سالهایی که برای تلویزیون سریال نساخت، ۲ فیلم بلند سینمایی هم جلوی دوربین برد. مجموع تمام این فعالیتها سبب شد تا مدیری طی یک دهه اخیر، تقریبا تمام ورسیونهای تولید فیلم و سریال به سبک خود را تجربه کند و دیگر ذوقزدگی چندانی از فعالیتهایی که میتواند انجام دهد، اما سریالهای بلند تلویزیونی مانع از آن میشود را ندارد.
تمام این فضا سبب میشود تا مدیری را با «شیشماهه» در آغاز یک دوره دیگر که میتواند از پختگی و سالها تجربه او نشات میگیرد، تصور کنیم. دورهای که هم مدیری و هم تلویزیون به یک نقطه مشترک رسیدهاند که طی آن از آزاررسانیهای عامدانه یا غیرعمد قبلی خبری نخواهد بود.
از سوی دیگر، حضور جدید مدیری در تلویزیون، سیگنالهای بسیارمثبتی را برای مرددان و حتی منتقدان فعالیت با تلویزیون ارسال میکند. دوری مدیری از رسانه ملی، سنگ بزرگی بود که بسیاری از مخاطبان و هنرمندان را به پیشفرض انزوای روزافزون تلویزیون سوق داد. همه آنها میدانستند هنرمندی مانند مدیری مشابهی در رسانه ملی ندارد و خلاء نبود او، باعث افت مخاطب در تلویزیون بود.
همان سیگنالهای منفی، امروز جای خود را به تمایلات مثبت داده است. اینکه مدیری قرار است «شیشماهه» را تا ساعاتی دیگر به روی آنتن ببرد و برای نوروز ۱۴۰۵ نیز «مرد سههزار چهره» را در دست تولید دارد، یک کاتالیزور بزرگ برای تلویزیونی است که در بحث اعتمادسازی مخاطب، نمره چندان موفقی طی این سالها نگرفته است.
همچنین این همکاری دوباره میتواند این پیام را برای منتقدان و حتی مغضوبین این رسانه ارسال کند که آنها به فرآیند همکاری دوباره با ستارهها تن دادهاند و دیگر نمیخواهند با کنار گذاشتن سرمایههایشان، چرخ را از نو ابداع کرده و به ستارهسازی خیالی روی بیاورند.
تلویزیون در تمام این سالهایی که از ستارههایش بیبهره بود، به پرتگاه عمیقی از جذب مخاطب و اعتمادسازی تنزل پیدا کرد و این احساس، روزانه در حال گسترش بود؛ اما امروز و با این همکاری میتوان عنوان کرد که فصل جدیدی از همکاری در تلویزیون با ستارههایش آغاز شده که در ادامه و با همکاریهایی که با چهرههای دیگر دارد، تداوم خواهد یافت و تلویزیون موفق میشود تا بخشی از قطبیت رسانهای از دست رفته خود را بازیابی کند.
آخرین سریال مدیری «در حاشیه ۲» در زمانی به روی آنتن رفت که فضای مجازی تا اندازه امروز، مرجعیت نداشت. قطعا ابتکارهای سریال جدید او، با سرعت بیشتری در فضای مجازی وایرال میشود و مخاطب خواهد داشت و همین رویکرد سبب میشود تا انگیزه او برای تداوم این مسیر، دوچندان شود.
با نگاهی به این سرفصلها متوجه میشویم که بازگشت دوباره مدیری به تلویزیون، برای تمام طرفها، یک بازی برد – برد به حساب میآید و این اتفاق خوشایندی است که میتوان آن را در این روزهای سرد و مایوس، به فال نیک گرفت.
البته که به تمام این ظرفیتها اشاره کردیم اما باید به این مساله مهم نیز توجه داشته باشیم که تقریبا تمام این عناصر خوب و درست، ریشه در کاریزمای هنرمندی دارد که تلویزیون نتوانست دیگر مانند او را تربیت کند. هنوز هم حضور مهران مدیری در هر فیلم، سریال یا هر برنامه تولیدی، اتفاق مهم آن پروژه محسوب میشود؛ مردم او را در تمام این سالها دوست داشتهاند و صاحبان رسانههای مختلف نیز در تمامی دورهها، خواهان همکاری با او بودهاند.
به همین دلیل است که عنوان شده تلویزیون از نقطه خوب، درست و هوشمندانهای برای بازگشت ستارههایش استفاده کرد. مهران مدیری سنگ بزرگی است که همکاری با او، قطعا فرآیند بازگشت ستارههای دیگر را به رسانه ملی، با شتاب بیشتری همراه خواهد کرد و این همان چیزی است که هم تلویزیون، هم مخاطب و هم هنرمندان، شدیدا به دنبال آن هستند.
انتهای پیام/