یک کارگردان زن: «کُد ۷۰۰» مستند محض است/ شکوه یک خانواده در جنگ ۱۲ روزه

مینا قاسمی، کارگردان مستند «کُد ۷۰۰»، در گفت‌وگو با میزان، به تشریح روند شکل‌گیری و تولید این اثر پرداخت و با اشاره به سابقه طولانی فعالیتش در حوزه بحران، جنگ و مسائل اجتماعی گفت: حدود ۱۵ سال پیش وارد این فضا شدم. در ابتدا خبرنگار بودم و تا چند سال قبل از ساخت نخستین مستندم، همچنان به‌عنوان خبرنگار در همین حوزه فعالیت می‌کردم. بعد از آن تصمیم گرفتم به‌طور جدی وارد دنیای مستندسازی شوم. پیش از این، فیلم کوتاه داستانی هم ساخته بودم، اما حقیقت این است که جهان مستند آن‌قدر زنده، شلوغ و پرحادثه است که دیگر به‌سختی می‌توانم به سراغ کار داستانی بروم. هنوز هم برای من، مستند جهانی سرشار از زندگی و اتفاق است. 

قاسمی با بیان اینکه سال‌های زیادی در حوزه اجرا و مدیریت رسانه فعالیت داشته و همچنان هم این مسیر را ادامه می‌دهد، تأکید کرد: با وجود همه این تجربه‌ها، حرفه اصلی خودم را مستندسازی می‌دانم. بخش عمده زیست رسانه‌ای من در مواجهه با آسیب‌های اجتماعی، بحران‌ها و جنگ شکل گرفته است. 

وی با اشاره به حضورش در افغانستان هم‌زمان با ورود طالبان گفت: در آن مقطع مستندی ساختم با عنوان «روزهای سربی» که به دلایل خاصی هرگز منتشر نشد؛ شاید ان‌شاءالله آخر امسال یا حتی ۶۰ سال دیگر منتشر شود. حدود دو ماه در افغانستان بودم و در همان دوره تحول دولت و ورود طالبان، توانستم آن فیلم را بسازم. این تجربه‌ها برای من به این معناست که اگرچه حضور در بحران‌هایی مانند سیل، زلزله یا جنگ از بیرون بسیار سخت به نظر می‌رسد، اما برای خودم غیرقابل تحمل نیست. 

این مستندساز ادامه داد: تقریباً در تمام بلایای طبیعی کشور، هر جا آسیبی رخ داده، حضور داشته‌ام. همیشه سعی کرده‌ام علاوه بر انجام وظیفه حرفه‌ای، اگر بتوانم کمک‌رسانی هم انجام دهم. این موضوع برایم اهمیت زیادی دارد. مجموعه این تجربه‌ها باعث شده حتی در موقعیت‌هایی مثل معراج شهدا، اگر می‌دیدم کسی حالش بد شده یا نیاز به کمک دارد، ترجیح بدهم به او کمک کنم تا اینکه صرفاً فیلم بگیرم. برای من ارزش انسانی این کمک، بسیار مهم‌تر است. 

قاسمی تأکید کرد: برایم مهم است کاری که در معراج شهدا یا در جنگ انجام می‌دهم، حتماً ابعاد انسانی و اجتماعی داشته باشد. هیچ‌وقت به دنبال ثبت صرفِ انفجار، بمب یا خرابی نبودم. خرابی در همه‌جای دنیا شبیه هم است؛ چه تهران باشد، چه سوریه یا لبنان. اما آن چیزی که یک مستند را ماندگار می‌کند، روایت انسانی آن است. 

وی افزود: وقتی در غزه اشک یک کودک را می‌بینید، ناخودآگاه گریه‌تان می‌گیرد؛ نه به‌خاطر ساختمان، بلکه به‌خاطر انسان. جنگ در همه‌جا ویرانی می‌آورد، اما آنچه جهان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بُعد انسانی تصاویر است. هر چیزی که بتواند انسان‌ها را متأثر کند، شاید بتواند صدای اعتراض به خشونت را بلندتر کند. 

این کارگردان با اشاره به نگاه اطرافیانش به حضور او در بحران‌ها گفت: بعضی‌ها به شوخی می‌گفتند «زلزله بیاد، سیل بیاد، قاسمی خوشحاله!» یا «مینا منتظره یه اتفاقی بیفته بدوه بره». حتی با شروع جنگ، خیلی‌ها به من زنگ می‌زدند و می‌گفتند می‌دانیم کنار نمی‌کشی. اما پیگیری من از سر هیجان نبود. 

وی افزود: خانواده‌ام هم به همین دلیل تهران ماندند. پدر و مادرم سر کارشان بودند و فقط پدرم همیشه تأکید می‌کرد وارد مناطق خیلی خطرناک نشوم. خواهرم هم مراقب بود که بی‌محابا خودم را در معرض خطر قرار ندهم. 

قاسمی ادامه داد: یک روز همراه تهیه‌کننده به قطعه ۴۲ رفتیم. روزهای پایانی جنگ بود و فضا هنوز شلوغ و خاص. آن‌قدر آن فضا روی من اثر گذاشت که نمی‌توانستم کار کنم. مدام این سؤال‌ها در ذهنم بود که این پیکرها از کجا می‌آیند؟ خانواده‌ها کجا می‌روند؟ غسل و تطهیر کجا انجام می‌شود؟ همین پرسش‌ها من را به معراج شهدا رساند. 

وی گفت: با وجود سوژه‌های فراوان، هیچ‌کدام من را راضی نمی‌کرد. گریه و ناله بود، اما دنبال گزارش خبری نبودم؛ دنبال چیزی «خاص» می‌گشتم. صبر، وقار و شکوه خانواده‌ها حیرت‌انگیز بود. روزها آنجا ماندیم تا به سوژه «کُد ۷۰۰» رسیدیم. 

این مستندساز درباره روند ضبط توضیح داد: سه روز فیلم‌برداری کردیم، هم‌زمان با پایان آتش‌بس. خانواده امیرحسینی‌ری با صبر مثال‌زدنی‌شان می‌درخشیدند. بی‌تفاوت نبودند، اما آرامش‌شان را به دیگران منتقل می‌کردند. همین صبر و وقار، ضرورت ثبت این روایت را برای من قطعی کرد. 

قاسمی در پایان گفت: ماندگاری «کُد ۷۰۰» به‌واسطه روایت انسانی آن است. مفاهیمی مثل فقدان، انتظار و شوک، مفاهیمی جهانی هستند. وقتی از جنگ به یک خانواده و به یک شهید می‌رسی، انسانی‌ترین روایت شکل می‌گیرد. این روایت‌هاست که معنای واقعی جنگ و دفاع را توضیح می‌دهد. 

انتهای پیام/