هومن سیدی، جواد عزتی، «وحشی» و چند نکته/ بازیگرشناسی هومن سیدی در «وحشی»

سریال «وحشی» به عنوان یکی از جدیدترین و جسورانه‌ترین آثار او نمونه‌ای بارز از این تحول است که در آن سیدی توانایی‌های خود را در سه حوزه مخاطب شناسی، شخصیت‌پردازی و هدایت بازیگران به نمایش گذاشته است. این نقد با تمرکز بر این سه محور و با توجه ویژه به سریال «وحشی» به تحلیل رویکرد هنری هومن سیدی می‌پردازد. 

مخاطب شناسی: از سینمای تجربه گرا تا قصه گویی برای عامه

تحلیل مخاطب‌شناسی در آثار هومن سیدی در واقع بررسی سفر تحولی او از فیلم‌سازی برای مخاطب خاص به سمت خلق آثاری با درک عمیق‌تر از ذائقه و انتظارات طیف وسیع‌تر است. این مسیر را به وضوح می‌توان در گفت‌وگوهایش رصد کرد. 

سیدی در مصاحبه‌ای صریحاً به این تحول اذعان کرده و می‌گوید: قبلا وقتی کسی از من می‌پرسید فلان جای قصه چی شد؟ من در درونم شاکی می‌شدم که خب یک ذره تلاش و فکر کنید… بعد از «خشم و هیاهو» و بیشتر شدن این سوالات اوایل عصبانی می‌شدم و آن‌ها را پیش‌پا افتاده و عامیانه می‌دانستم. اما از یک جایی به بعد فکر کردم که این مشکل از من کارگردان است که نتوانستم به این سوالات در درون فیلم پاسخ دهم. 


این اعتراف نقطه عطفی در نگرش اوست. او پذیرفته که اگر مخاطب سوالی دارد لزوماً از سر کم هوشی نیست بلکه ممکن است نشانه ضعف در روایت یا ارتباط اثر باشد. این درک او را به سمت ساخت آثاری مانند «مغزهای کوچک زنگ‌زده» و سپس «وحشی» سوق داد آثاری که در آن‌ها قصه پررنگ‌تر و عامیانه‌تر شده است. 

سیدی هم به عنوان بازیگر و هم کارگردان نشان داده که نسبت به تغییر ذائقه مخاطب به ویژه نسل جوان هوشیار است. نمونه بارز این هوشیاری نقش آفرینی او در شخصیت «پیمان» در سریال «عاشقانه» است. برخلاف تصور اولیه سازندگان این شخصیت منفی نزد بسیاری از مخاطبان به ویژه دختران جوان به جای دافعه جاذبه ایجاد کرد. تحلیل‌گران این پدیده را نشانه تغییر کهن الگوهای عاشقانه و کسل‌آور شدن مرد مثبت سنتی برای نسلی می‌دانند که صراحت شر و شور و نمک را بیشتر می‌پسندد. سیدی با حضوری هوشمندانه در چنین نقشی عملاً درگیر این شناخت مخاطب شد و بی‌تردید این تجربه بر نگاه کارگردانی او در خلق شخصیت‌هایی مانند داوود اشرف در «وحشی» تاثیر گذاشت؛ شخصیتی خاکستری که نه قهرمانی یک دست است و نه شروری مطلق. 

در سریال وحشی، سیدی مخاطب خود را نه با انتزاع فرم محور که با داستانی ملموس و پرکشش هدف گرفته است. داستان کارگری به نام داوود اشرف با بازی جواد عزتی که بر اساس یک اتفاق واقعی شکل گرفته و به دلیل دلسوزی وارد مسیری تاریک می‌شود. انتخاب یک کارگر معدن به عنوان شخصیت اصلی، خود نشانه توجه به بخشی از جامعه است که کمتر در کانون روایت‌های نمایشی پرزرق و برق قرار می‌گیرد. سیدی با پرداختن به مفاهیم عمیقاً انسانی و اجتماعی مانند طبقه‌بندی اجتماعی، هویت و مقاومت در برابر شرایط سخت، هم دل مخاطب عام را که به دنبال یک درام جنایی گیراست می‌برد و هم ذهن مخاطب جدی‌تر را که به لایه‌های زیرین اثر توجه دارد درگیر می‌کند. این همان همسویی منتقدان و مخاطبان است که سیدی پیش از این در مغزهای کوچک زنگ‌زده به آن دست یافته بود و در وحشی آن را در ابعادی وسیع‌تر تکرار می‌کند. 

شخصیت پردازی، خلق چهره‌های خاکستری و چندلایه

شخصیت‌پردازی در آثار سیدی به ویژه از مغزهای کوچک زنگ‌زده به بعد از انتزاع به سوی رئالیسمی پیچیده حرکت کرده است. او در وحشی نمایشی قوی از توانایی خود در خلق کاراکترهای باورپذیر و توسعه یابنده ارائه داده است. 

سیدی هدف خود در فیلم‌سازی اخیرش این گونه توصیف می‌کند: این که یک فیلم تیپکال بسازم، کاراکترهای تیپکال خلق کنم و آن‌ها را به شخصیت بدل کنم. 

این جمله کلید درک شخصیت‌پردازی اوست. او از تیپ‌های آشنا مثل کارگر زحمتکش و وکیل، شروع می‌کند اما در طول روایت با افزودن تضادها، ترس‌ها و انگیزه‌های درونی آن‌ها را به شخصیت‌های منحصربه‌فرد و چند بعدی تبدیل می‌نماید. داوود اشرف در وحشی تیپ کارگر خوب نیست که یک‌باره به جنایتکار بد تبدیل شود. مسیر تحول او پر از لحظات تصمیم‌گیری، اخلاقی، مبهم، پشیمانی و مقاومت در برابر جبر شرایط است. این همان رشد پویا (Dynamic Growth) است که از یک شخصیت ساده موجودی پیچیده می‌سازد. 

سیدی در آخرین سریال خود با انتخاب روایت اول شخص در فصل اول مخاطب را مستقیماً در ذهن و جهان داوود اشرف قرار می‌دهد. این انتخاب جسورانه امکان افشای تدریجی و نمایشی پس زمینه شخصیت را فراهم می‌آورد. ما گذشته او، انگیزه‌هایش برای کار سخت و ارزش‌هایش را نه از طریق دیالوگ‌های توضیحی بلکه از طریق خاطرات، واکنش‌ها و نگاه او به جهان اطراف درمی‌یابیم. این تکنیک، شخصیت را عمیق و دراماتیک می‌کند و همدلی مخاطب را بر می‌انگیزد حتی زمانی که او مرتکب خطا می‌شود. 

سیدی در این سریال از شخصیت‌ها برای نمایاندن تنش‌های گسترده‌تر اجتماعی استفاده می‌کند. حتی شخصیت‌های مقابل داوود اشرف نیز یک بعدی نیستند. این چند لایه بودن، تضادها را غنی و نتیجه نهایی را غیر قابل پیش بینی می‌کند. 

استفاده درست از بازیگران، هدایت بازی‌های طبیعی و متقاعدکننده

هومن سیدی با پیشینه بازیگری درک عمیقی از فرآیند ایفای نقش و رابطه کارگردان- بازیگر دارد. این درک در نحوه هدایت و بهره‌گیری از بازیگران در وحشی به وضوح مشهود است. 

انتخاب جواد عزتی برای نقش اصلی انتخابی استادانه است. عزتی با سابقه درخشان در بازی‌های سنگین و پرتنش توانایی این را دارد که تناقضات درونی نقش اول از نجابت کارگری تا خشم فرد تحت فشار را با کمترین میزان اغراق و بیشترین تاثیرگذاری منتقل کند. انتخاب نگار جواهریان نیز در همین راستاست. این دومین همکاری سیدی با این دو بازیگر است که پیش از این در فیلم‌هایی مانند «آفریقا» و «اعترافات ذهن خطرناک من» با آن‌ها همکاری کرده بود. این سابقه همکاری به ایجاد درک متقابل میان کارگردان و بازیگران انجامیده و به بازی‌ها عمق و باورپذیری بیشتری بخشیده است. 

یکی از نکات مهم در کارگردانی سیدی توجه به یک دستی در بازی است. در تحلیل بازی او در نقش پیمان در «عاشقانه» اشاره شده که «هومن سیدی حواسش بوده و کارگردان اجازه نداده کاراکتر گرفتار اغراق شود». این کیفیت به عنوان کارگردان نیز در هدایت بازیگران دیده می‌شود. فضای کلی سریال واقع گرایانه و خاکستری است و بازی‌ها نیز باید در همین فضا قرار گیرند. سیدی اجازه نمی‌دهد بازی‌ها به سمت ملودرام یا نمایش‌های افراطی کشیده شوند. حتی در اوج لحظات احساسی یا خشونت بازی‌ها کنترل شده و معطوف به شخصیت باقی می‌مانند که این امر واقعی بودن داستان را به شدت افزایش می‌دهد. 

سیدی به عنوان کسی که خود بازیگر است می‌داند که یک اجرای بزرگ تنها پیروی از دستور نیست. در فرآیند ساخت «عاشقانه» به کارگردانی منوچهر هادی در گفتگویی اشاره کرد که: «به تمام شخصیت‌ها بازیگران چیزهایی اضافه کردند… قطعا با هم بده بستان و تعامل داشته ایم». 


این روحیه تعامل و بده‌بستان سبب احترام به خلاقیت بازیگر و استفاده از ایده‌های او برای غنی‌تر کردن نقش منجر می‌شود. بی‌تردید سیدی همین رویکرد را در کارگردانی فصل اول سریال وحشی نیز به کار بسته است و به بازیگرانی چون عزتی و جواهریان فضا داده تا در ساختن شخصیت مشارکت فعال داشته باشند. 

در کنار سه محور اصلی فوق موفقیت سریال «وحشی» مرهون چندین انتخاب فنی درست است که در خدمت روایت و تشدید حس و حال داستان قرار گرفته‌اند. 

موسیقی متن توسط دو آهنگساز بین المللی و آلمانی به نام‌های نیک رایش و جارو مسرسشمیت و تیتراژ پایانی با صدای شروین حاجی‌پور فضای ملودرام سریال را به سمت حس و حالی مدرن، مهیج و گاه خشن هدایت می‌کند که با ژانر جنایی و دراماتیک اثر همخوانی کامل دارد. 

فیلمبرداری مرتضی نجفی و انتخاب فرمت اسکوپ (عریض) برای تصویربرداری به سریال حسی سینمایی و شکوه می‌بخشد. این انتخاب بر محدودیت‌های فضاهای بسته مانند معدن و زندان و نیز گستردگی جغرافیای داستان تاکید می‌کند و بر جذابیت بصری اثر می‌افزاید. 

با توجه به این که سیدی خود یکی از تدوینگران سریال بوده ریتم روایت تحت کنترل مستقیم او بوده است. ریتم سریال دست کم در فصل اول بر ایجاد تعلیق و دنبال کردن دغدغه‌های ذهنی شخصیت اصلی متمرکز است. 

هومن سیدی در سریال «وحشی» ثابت کرده که یک فیلم‌ساز در حال تکامل است که آموخته‌هایش از دنیای بازیگری و تجربیات مختلف کارگردانی را به خدمت می‌گیرد تا آثاری خلق کند که هم جذاب باشند و هم ژرف. نقطه قوت اصلی او در این اثر ترکیب موفق مخاطب‌شناسی هوشمندانه با شخصیت‌پردازی دقیق و هدایت بازیگران در سطحی حرفه‌ای است. 

این اثر محصول دوره‌ای از کارنامه سیدی است که در آن او دیگر با مخاطب خود درگیر نیست بلکه پاسخگوی نیاز او به یک داستان قوی، شخصیت‌های باورپذیر و اجرایی درخشان است که خود گامی بلند و قابل احترام در مسیر ساخت آثاری با استانداردهای روز جهانی در عین حفظ هویت و دغدغه‌های بومی است. موفقیت چنین تولیداتی نوید بخش ادامه این مسیر تکاملی برای هومن سیدی و امید به خلق آثاری حتی متعالی‌تر در آینده است.

انتهای پیام/