بازگشته از مرگ؛ روایت اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی

اگرچه اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی درپی توافق آتش‌بس اخیر این رژیم و مقاومت فلسطین از آزادی خود با وجود همه آزارواذیت‌ها، گرسنگی‌ها و جراحت‌ها خوشحال بودند، اما برای تحمل دوران حبس تلاش غیرقابل تصوری کرده بودند.

به گزارش وب‌سایت ۹۷۲، بعد از ظهر دوشنبه گذشته، ده‌ها هزار فلسطینی در حیاط بیمارستان ناصر خان‌یونس در جنوب غزه جمع شدند تا از اتوبوس‌های حامل اسیران فلسطینی که به‌عنوان بخشی از توافق آتش‌بس آزاد شده بودند، استقبال کنند.

برخی برای استقبال از عزیزانشان آمده بودند، برخی دیگر صرفا برای تماشای این لحظه تاریخی؛ حیاط مملو از احساسات بود: شادی، اشک، غم و ناباوری.

 

بازگشته از مرگ؛ روایت اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی

از میان نزدیک به ۲ هزار اسیر فلسطینی که به‌عنوان بخشی از مرحله اول توافق آتش‌بس آزاد شدند، بیش از هزار و ۷۰۰ نفر اهل نوار غزه هستند.

اسیران فلسطینی آزادشده پس از معاینه، بیمارستان را ترک کردند و در خیابان‌های ویران شده شهر قدم زدند، در حالی که همگی هنوز لباس‌های خاکستری زندان را به تن داشتند که هیکل نحیف آن‌ها را پوشانده بود؛ سرهایشان تراشیده، ریش‌هایشان بیش از حد بلند شده و صورت‌هایشان با آثار هفته‌ها، ماه‌ها و گاهی سال‌ها رنج پوشیده شده بود.

بسیاری از آن‌ها تکرار می‌کردند: خدا ما را از اعماق قبر بازگردانده است؛ این عبارت هم عذاب حبس و هم سرخوشی آزادی آن‌ها را به تصویر می‌کشید؛ با وجود این، برای بسیاری، آزادی با فقدانی غیرقابل تصور همراه بود.

در میان آن ها، هیثم معین سالم ۴۳ ساله، ساکن بیت لاهیا در شمال نوار غزه، حضور داشت؛ وی کمی بیش از یک سال قبل، در جریان حمله رژیم صهیونیستی به شهر غزه، توسط ارتش این رژیم بازداشت شده بود.

یک ماه قبل از آزادی هیثم، در ۱۰ سپتامبر (۱۹ شهریور) یک حمله هوایی رژیم صهیونیستی به چادر خانواده‌اش در منطقه به‌اصطلاح امن المواصی در نزدیکی خان‌یونس، به شهادت همسر و هر ۳ فرزندش شد؛ وی فکر می‌کرد که آن‌ها منتظر بازگشتش هستند.

این آزاد فلسطینی پس از شنیدن خبر از حال رفت و امدادگران وی را به بیمارستان منتقل کردند؛ هیثم یک ماه گذشته در زندان در حال تهیه هدیه‌ای از هسته‌های زیتون برای دخترش بود و می‌خواست این هدیه را در ۱۸ اکتبر (۲۶ مهر) به مناسبت نهمین سالگرد تولد لیان، به وی بدهد.

هیثم پس از آزادی اظهار کرد: هیچ کس به من اطلاع نداد که خانواده‌ام هدف قرار گرفته‌اند؛ ارتش اسرائیل به خاطر رساندن اخبار بد از غزه، به‌ویژه هنگامی که خانواده‌های ما مورد حمله یا کشته می‌شدند، شناخته شده است.

وی گفت: من روز‌ها را در زندان به این امید که به موقع برای جشن تولدش آزاد شوم، می‌شمردم، اما امروز، فقط ۵ روز قبل از آن تاریخ، فهمیدم که او شهید شده است.

 

بازگشته از مرگ؛ روایت اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی

تراژدی هیثم منحصر‌به‌فرد نبود؛ در میان اسیران تازه آزادشده، محمد عسلیه ۲۸ ساله نیز در اواخر ژانویه ۲۰۲۴ (اوایل بهمن ۱۴۰۲) در جریان حمله زمینی رژیم صهیونیستی به جبالیا دستگیر شده بود.

حمله هوایی رژیم صهیونیستی به خانه پدری محمد در ۳۱ مه ۲۰۲۴ (۱۱ خرداد ۱۴۰۳) به شهادت پدر، مادر و ۸ خواهر و برادرش منجر شد و فقط یک خواهرش زنده ماند.

محمد گفت: آزادی طعمی دارد که نمی‌توان آن را توصیف کرد؛ شادی ما فراتر از بیان بود، اما وقتی از شهادت خانواده‌ام مطلع شدم، این شادی فرو ریخت؛ یک نگهبان زندان در مورد آن به من گفته بود، اما من به این امید چسبیده بودم که این خبر صحت ندارد و این فقط شکنجه روانی است.

این آزاده فلسطینی در زندان کتزیوت در صحرای نقب بازداشت شده بود؛ وی انواع بدرفتاری‌هایی را که در طول دوران حبس خود متحمل شده بود، این گونه توصیف کرد: ما از غذا و آب محروم بودیم، از خواب محروم بودیم و فقط روزی یک بار اجازه استفاده از توالت را داشتیم؛ آن‌ها ما را از هر ۲ مچ بسته و به دیوار یا در آویزان می‌کردند، در حالی که دست‌ها از هم باز بوده و پا‌ها به سختی زمین را لمس می‌کرد.

عسلیه گفت که این بدرفتاری حتی در روز‌های آخر بازداشتش نیز ادامه داشت؛ وی اظهار کرد: ۲ روز پیش از آزادی، ما را سوار اتوبوس‌ها کردند و تا زمان آزادی‌مان در آنجا نگه داشتند؛ سربازان به ما گفتند که ما را به زندان دیگری به نام «جهنم» می‌فرستند؛ در آن مدت، اجازه خوردن و آشامیدن نداشتیم و هر کسی که با زندانی دیگری صحبت می‌کرد، کتک می‌خورد؛ آن دوره، دوره فشار روانی شدیدی بود.

تنها چیزی که می‌خواهم فقط یک چشم است

وضعیت محمود ابو فول، جوان ۲۸ ساله اهل شمال غزه، حتی در میان انبوهی از بدن‌های نحیف که روز دوشنبه از اتوبوس‌های وارد بیمارستان ناصر شدند، برجسته بود؛ خستگی، بیماری و شکنجه در صورت و بدنش مشهود بود.

ابو فول بلافاصله پس از ورود، در اورژانس بستری و سپس به بیمارستان‌الاقصی در دیرالبلح منتقل شد؛ وی بیناییش را از دست داده بود و در قسمت انتهایی پایش که در سال ۲۰۱۵ قطع شده بود، التهاب شدیدی وجود داشت؛ این نتیجه جراحت ناشی از حمله هوایی رژیم صهیونیستی به آهنگری بود که ابو فول در آن کار می‌کرد.

ابو فول پس از آزادی در چادری در الزویداء در مرکز غزه، با خانواده‌اش زندگی می‌کند؛ وی تعریف کرد: من در ۲۷ دسامبر ۲۰۲۴ (۷ دی ۱۴۰۳) توسط نیرو‌های اشغالگر در بیمارستان کمال عدوان در شمال غزه دستگیر شدم؛ من تحت شکنجه‌های وحشتناکی قرار گرفتم؛ آن‌ها یک ابزار چوبی در دست داشتند و دائما از جلو و عقب، گاهی همزمان، به من ضربه می‌زدند که باعث شد بینایی‌ام را از دست بدهم.

ابو فول معتقد است که حدود ۸ ماه پیش نابینا شده است؛ وی گفت: از آن زمان تاکنون، چیزی ندیده‌ام؛ با اینکه بینایی‌ام را از دست داده بودم، بازجو به آزارواذیت من ادامه داد؛ پای قطع‌شده‌ام بار‌ها مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و بیش از یک بار از آن آویزان شدم؛ در یکی از بازجویی‌ها، از من خواسته شد که مستقیما روی پای قطع شده‌ام بنشینم؛ این کار بسیار دردناک بود و باعث خونریزی منجر به التهاب شد؛ من در مدت زندان هیچ دارو یا درمانی دریافت نکردم که وضعیتم را بدتر کرد؛ مجبور بودم فقط با آب آن را بشویم.

ابو فول گفت که بیش از هر چیزی وضعیت خانواده اش از مواجهه با شرایطی که در آن قرار دارد، وی را آزار می‌دهد.

وی اکنون امیدوار است فرصتی برای درمان در خارج از کشور پیدا کند؛ ارجاعش به چشم پزشک بارقه‌های امید را برای او روشن کرده است؛ ابو فول گفت: پزشک به من گفت که با درمان‌های خاصی شانسی برای بازگرداندن بینایی‌ام وجود دارد، اما به دلیل فروپاشی سیستم بهداشتی و بیمارستان‌ها، این درمان‌ها در داخل نوار غزه در دسترس نیست.

این آزاده فلسطینی همچنین اظهار کرد: زخم پایم نیز نیاز به درمان‌های فشرده دارد تا عفونی نشود و منجر به قطع عضو دیگری نشود؛ تنها چیزی که می‌خواهم این است که فقط یک چشمم را پس بگیرم تا بتوانم خانواده‌ام را ببینم.

 

بازگشته از مرگ؛ روایت اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی

فراتر از آنچه قابل تصور است

تجربه شادی ابو سیدو، خبرنگار ۳۰ ساله، عمق شکنجه روانی اعمال‌شده بر بازداشت‌شدگان فلسطینی در زندان‌های رژیم صهیونیستی را آشکار می‌کند؛ ابو سیدو، ساکن شهر غزه، در ۱۸ مارس ۲۰۲۴ (۲۸ اسفند ۱۴۰۲)، در حالی که آواره شده و در بیمارستان الامل در خان یونس پناه گرفته بود، بازداشت شد.

وی گفت: با ما بسیار بدرفتاری شد، مورد توهین، ضرب‌وشتم و تحقیر کلامی، جسمی و روانی قرار گرفتیم؛ یکی از بازجویان به من گفت که اسرائیل تمام خبرنگاران نوار غزه را کشته است؛ او گفت که سربازان هنگام بازداشت من، لنز دوربینم را شکسته بودند تا دیگر نتوانم آنچه را اتفاق می‌افتد، ثبت کنم و سپس تهدید کرد که چشم واقعی‌ام را نیز خواهد شکست؛ وی به مدت ۳ هفته به چشمم ضربه می‌زد تا جایی که خونریزی کرد؛ من هرگز هیچ گونه درمانی دریافت نکردم.

مقام‌های زندان ۲ هفته پس از بازداشتش به ابو سیدو اطلاع دادند که همسر و ۳ فرزندش توسط ارتش رژیم صهیونیستی در غزه شهید شده‌اند؛ ابوسیدو که تقریبا در انزوای کامل از دنیای بیرون نگهداری می‌شد و معتقد بود که پس از آزادی خانواده‌ای برای بازگشت ندارد، تنها آرزوی دیدن دوباره خورشید پس از آزادی را داشت.

وی گفت: من با قلبی پر از درد از زندان بیرون آمدم و تصور می‌کردم زندگی‌ام بدون خانواده‌ام چگونه خواهد بود؛ مطمئن بودم که همه آن‌ها شهید شده‌اند.

این خبرنگار فلسطینی دوشنبه گذشته آزاد شد؛ وی از شنیدن خبر زنده و سالم بودن تمام خانواده‌اش از برادرش، مبهوت شد؛ در ابتدا، وی از باور کردن این موضوع خودداری و فکر می‌کرد برادرش فقط سعی دارد که آرامش کند، اما وقتی به خانه‌اش در شهر غزه بازگشت، دید که نه تنها خانه‌اش هنوز پابرجاست، بلکه تمام خانواده‌اش نیز در داخل منتظرش هستند.

 

بازگشته از مرگ؛ روایت اسیران فلسطینی آزادشده از زندان‌های رژیم صهیونیستی

طارق الطبش ۴۵ ساله، یکی دیگر از اسیران فلسطینی آزادشده، پس از دستگیری توسط ارتش رژیم صهیونیستی در فوریه ۲۰۰۱ (بهمن ۱۳۷۹) در یک ایست بازرسی در خان‌یونس، ۲۵ سال را پشت میله‌های زندان گذرانده بود؛ وی به اتهام دست داشتن در قتل ۲ سرباز صهیونیست به حبس ابد به علاوه ۱۵ سال زندان محکوم شد.

مادر طارق ۵ سال پیش، بر اثر بیماری درگذشت و وی اجازه نیافت مادرش را در لحظات آخر ببیند یا در مراسم خاکسپاری شرکت کند.

وی با وجود محدودیت‌های شدید، مصمم بود که در زندان به تحصیل ادامه دهد؛ الطبش دیپلم دبیرستان و سپس مدرک لیسانس تاریخ گرفت و شروع به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد کرد تا اینکه به گفته خودش، مقام‌های زندان پس از شروع جنگ علیه غزه محدودیت‌های بیشتری اعمال کردند.

این آزاده فلسطینی گفت: شرایط زندان به گونه‌ای بدتر شد که قابل توصیف نیست؛ شکنجه و مجازات به سیاست تبدیل شد؛ ارتش با گفتن هر اتفاقی که در غزه می‌افتاد ازجمله نسل‌کشی، تعداد زیاد شهدا، قحطی ما را عذاب می‌داد.

وی ادامه داد: بازرسی‌های امنیتی یکی از اشکال اصلی شکنجه با هدف تحقیر و سوءاستفاده از ما بود؛ نگهبانان عمدا ما را تحریک می‌کردند و از کوچک‌ترین حرکت به‌عنوان بهانه‌ای برای ضرب‌وشتم ما با چوب و قنداق تفنگ استفاده می‌کردند.

الطبش گفت: ما از غذا، نوشیدنی و دارو محروم بودیم، حتی آن‌هایی که بیماری‌های مزمن داشتند؛ ما از لوازم نظافت و بهداشت شخصی محروم بودیم و از تعویض لباس یا دوش گرفتن منع شده بودیم؛ زندان‌ها بیش از حد شلوغ بودند؛ حتی امکان صحبت با یکدیگر را هم نداشتیم.

وی از جامعه بین‌المللی خواست تا برای رسیدگی به وضعیت زندان‌های رژیم صهیونیستی و نجات کسانی که همچنان در بازداشت هستند، اقدام فوری انجام دهد؛ الطبش گفت: شکنجه‌های جسمی، روانی و اجتماعی که ما تحمل کردیم، فراتر از آن چیزی است که هر کسی می‌تواند تصور کند.

ما از همه چیز محروم بودیم

مانند الطبش و ابو سیدو، رجا ۳۰ ساله از شرق خان‌یونس، پس از دستگیری در ۲۶ ژانویه ۲۰۲۴ (۶ بهمن ۱۴۰۲)، در یک ایست بازرسی نظامی در جریان حمله رژیم صهیونیستی به شهر، شکنجه روانی شدیدی را تحمل کرد.

وی گفت که کمی قبل از آزادی، یک بازجو در زندان نقب تهدید کرد که اگر غزه را به همراه همسر و دختر خردسالش ترک نکند و به تبعید نرود، در نخستین فرصت هدف قرار گرفته و کشته خواهد شد.

این آزاده فلسطینی با تکرار روایت‌های دیگر اسیران گفت: در طول بازداشتم، از همه چیز محروم بودیم، حتی نور خورشید؛ ما دائما شکنجه می‌شدیم: شکستگی استخوان، ضرب‌وشتم شدید، محرومیت از غذا و آب و محدودیت در استفاده از توالت؛ ماهی یک بار اجازه داشتیم دوش بگیریم، بدون اینکه لباس‌هایمان را عوض کنیم؛ هر لحظه انتظار داشتیم از شکنجه بمیریم.

انتهای پیام/