با توجه به تحولات سریع لبنان در سطوح مختلف، سلاحهای مقاومت بهعنوان یکی از برجستهترین عناصر قدرت ملی در برابر دشمن صهیونیستی و همچنین در برابر تهدیدهای تکفیری که مدتهاست تهدیدی جدی برای داخل لبنان بودهاند، به خط مقدم بحث بازگشتهاند.
به گزارش المنار، سالهاست که سلاحهای مقاومت نقش تعیینکننده خود را در آزادسازی سرزمین و محافظت از مرزها ثابت کردهاند؛ آنها در ایجاد یک معادله بازدارندگی واقعی که از طرف خود دشمن صهیونیستی به رسمیت شناخته شده است، نقش داشتهاند و تعادل بیسابقهای را در معادلات منطقهای ایجاد کردهاند.
تا به امروز، این سلاحها همچنان یک ضمانت استراتژیک برای لبنان هستند، در میان تهدیدهای مداوم، تجاوز مداوم و واقعیت منطقهای که در آن نمیتوان به «تضمینهای» بینالمللی یا آمریکایی اعتماد کرد.
نقاب از چهره بهاصطلاح «تضمینهای آمریکایی» افتاده است؛ کسانی که ادعا میکردند نقش میانجی بین لبنان و رژیم صهیونیستی را بازی میکنند، به بازیگران مستقیمی در اعمال فشار بر لبنان به نمایندگی از این رژیم تبدیل شدهاند.
این امر حتی تا آنجا پیش رفته است که مقامهای آمریکایی در تلاشی برای تضعیف لبنان از درون و قادر ساختن رژیم صهیونیستی به نقض حریم زمینی و هوایی این کشور، بهطور آشکار از دولت لبنان خواستهاند که مقاومت را خلع سلاح کند.
بدتر از آن، برخی از مقامهای آمریکایی، به ریاست تام باراک، فرستاده ویژه، تأکید کردهاند که هیچ راهی برای مجبور کردن رژیم صهیونیستی به انجام کاری وجود ندارد و هیچ تضمینی در این زمینه به لبنان ارائه نمیشود.
در این زمینه، مواضع شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله لبنان، انتخاب مقاومت را بهعنوان یک عنصر اساسی قدرت برای محافظت از لبنان در برابر تجاوز تکرار میکند.
این پیام واضح است؛ هدف مقاومت، محافظت از همه، تمام لبنان، با تمام جناحها و اجزای آن است، بنابراین این یک موضوع کاملا داخلی است که نباید براساس فشارها یا خواستههای خارجی مورد بحث قرار گیرد.
شیخ نعیم قاسم، در سخنرانی خود در روز ۵ آگوست (۱۴ مرداد)، تأکید کرد: لغو فرقهگرایی سیاسی نیازمند اجماع عمومی است. همانطور که توزیع مناصب بر اساس اطمینان فرقهای یک موضوع قانون اساسی است، مقاومت در برابر اشغال اسرائیل نیز یک موضوع قانون اساسی است که تنها از طریق اجماع قابل بحث است.
وی خواستار بحث ملی در مورد استراتژی امنیت و دفاع ملی شد و تاکید کرد که امنیت ملی فراتر از مسئله سلاح است و انباشت قدرت، وحدت آن و دفاع از لبنان در برابر دشمن اسرائیلی را در نظر میگیرد؛ این استراتژی، آنطور که برخی تصور میکنند، خلع سلاح براساس یک جدول زمانی نیست.
علیرغم تعهد لبنان به آنچه در چارچوب توافقهای آتشبس یا تفاهمهای غیرمستقیم از آن خواسته شده بود، دشمن صهیونیستی متعهد به توقف تجاوز خود نشده است؛ علاوه بر این، طرفهای بینالمللی که قرار بود از این تفاهمها حمایت کنند، با فشار مستقیم بر لبنان و حتی فراهم کردن پوشش برای تجاوز علیه آن، با این توافق تبانی و آن را خراب کردند، همانطور که تقریباً روزانه در جنوب لبنان و بقاع اتفاق میافتد.
انتهای پیام/