مواضع ترامپ در قبال فلسطین بازتابی از تفکر شکست‌خورده معامله قرن

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، کمتر از یک هفته پس از آغاز ریاست‌جمهوری جدید، موضع خود را در قبال فلسطینی‌ها با فراخوانی از اردن و مصر برای پذیرش ساکنان غزه آشکار کرد و عملا سیاست رژیم صهیونیستی را در پاکسازی قومی فلسطینیان اتخاذ کرد.

مصر و اردن پیشنهاد ترامپ را تهدیدی بزرگ برای صلح و امنیت در منطقه دانستند.

ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، پس از درخواست‌های خود برای جابه‌جایی فلسطینی‌ها از غزه، اعلام کرد که آمریکا کنترل دائمی غزه را به دست خواهد گرفت.

رئیس‌جمهور آمریکا همچنین تصمیم خود را برای قطع کمک مالی به آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) اعلام کرد و احتمالا در هفته‌های آینده موضع خود را در مورد الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی اعلام خواهد کرد.

مخالفت با پیشنهاد ترامپ به کشور‌های عربی محدود نمی‌شود؛ رد سیاسی قابل‌توجهی از طرح او در داخل آمریکا ظاهر شد که آن را غیرواقعی و محکوم به شکست می‌دانند.

کشور‌های بزرگ غربی از جمله متحدان کلیدی مانند آلمان، فرانسه و انگلیس نیز این پیشنهاد را رد کرده‌اند.

درخواست ترامپ برای آوارگی ساکنان غزه بازتاب ابتکار قبلی او مانند معامله قرن است که در دوره قبلی‌ از آن حمایت می‌کرد و تمرکز آن بر الحاق سرزمین‌های فلسطینی در کرانه باختری به اراضی اشغالی بود.

پیشنهاد جدید ترامپ نیز مانند توافق گذشته او با شکست مواجه خواهد شد، زیرا او بسیاری از عوامل مهم در منطقه و همچنین تاریخ و عدالت را نادیده می‌گیرد.

در حالی که دولت‌های قبلی آمریکا به دقت حمایت از رژیم صهیونیستی را با حفظ اتحاد در جهان عرب متعادل می‌کردند، رویکرد ترامپ به‌طور قابل‌توجهی متفاوت بوده است.

این امر در تصمیم‌های او برای انتقال سفارت آمریکا به قدس، بستن دفتر سازمان آزادی‌بخش فلسطین در واشنگتن و حمایت صریح از سیاست‌های رژیم صهیونیستی در مورد الحاق و جابه‌جایی، اقدام‌هایی که دولت‌های گذشته آمریکا با احتیاط بیشتری برای محافظت از اتحاد‌های منطقه‌ای دنبال می‌کردند، مشهود است.

آرمان فلسطین همچنان محوری در سیاست خاورمیانه است و نشان‌دهنده یک بی‎عدالتی تاریخی حل‌نشده است که همه کشور‌های عربی و حتی دولت‌های آنها را با وجود سیاست‌های متفاوتشان متحد کرده است.

این واقعیت از لحاظ تاریخی زبان دیپلماتیک محتاطانه‌ای را که دولت‌های قبلی آمریکا اتخاذ کرده بودند، دیکته کرده است.

آمریکا سابقه طولانی در سوءاستفاده از زور و درک نادرست از منطقه دارد که اغلب نتایج فاجعه‌باری برای خود و مردم و کشور‌های منطقه به همراه دارد.

آمریکا که بین نیاز به حفظ حضور نظامی در خاورمیانه و تغییر استراتژیک به سمت آسیا برای مقابله با چین گرفتار شده است، با تناقض‌های سیاستی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

به گزارش میدل‌ایست مانیتور، علی‌رغم تلاش‌های دوره‌ای برای تغییر تمرکز خود از خاورمیانه، این منطقه همچنان برای منافع آمریکا حیاتی است.

کشور‌های خلیج فارس برای آمریکا حیاتی هستند، نه‎تنها به‌عنوان تامین‌کنندگان اصلی انرژی برای متحدان اروپایی آن، بلکه هرگونه بی‌ثباتی در خلیج فارس به‌طور اجتناب‌ناپذیری بر آمریکا تأثیر می‌گذارد.

انتهای پیام/