به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «هیزم آمریکایی – سعودی در بصره!» منتشر شده و در آن چنین آمده است:پیوند دادن حوادث اخیر با اختلافات سیاسی و رقابت جناحبندیهای سیاسی در پارلمان عراق برای تشکیل ائتلاف اکثریت جهت تعیین نخستوزیر. در واقع، مشغول کردن جریانهای طرفدار ایران به بصره و به حاشیه بردن آنها در چانهزنیهای سیاسی در کنار دور کردن احزاب سیاسی طرفدار حشدالشعبی از قدرت، میتواند یکی از عوامل بروز حوادث بصره باشد.

این در حالی است که نیروهای سیاسی مقاومت عراق از چند روز گذشته به این توطئه اشاره و با صدور بیانیهای که پنجشنبهشب منتشر شد تأکید کردند تلاشهایی برای ایجاد فتنه و جنگ داخلی در استانهای مرکزی و جنوبی عراق در جریان است و خواستار هوشیاری کامل نسبت به خطرات پروژه آمریکایی - سعودی برای هدف قرار دادن عراق و دولت و ملت این کشور شدند. این گروهها از شخصیتهای داخلی خواستند که خود را به ابزار دست اجرای برنامههای آمریکا و عربستان تبدیل نکنند و به حیدر العبادی نخستوزیر عراق توصیه کردند تا مسئولیت خود را برای حلوفصل بحران خدمات در کشور بر عهده گیرد؛ و بالاخره اینکه علیرغم حجم وسیع توطئهها، عراقیها نشان دادهاند که مرد بحرانها هستند و روحیه استقلالطلبی و ضد استکباری در میان آنها زنده است. مردم عراق و مرجعیت دینی این کشور پیش از این بارها ثابت کردهاند از هوشیاری لازم در برابر توطئههای خارجی برخوردارند. پرونده ضخیم و سابقه سیاه آمریکا و عربستان در اذهان عمومی عراقیها و خدمات جمهوری اسلامی ایران به آنها بهاندازهای است که این تلاشها و فتنهانگیزیها نمیتواند مردم را از رویکرد درست خود منحرف کند. احزاب سیاسی این کشور نیز باید بدانند که پر کردن پازل آمریکا و غرب در کشوری که روحیه مقاومت در آن متبلور است، هیچگاه در راستای منافع و اهداف آنها نیست و جناحهایی که برخلاف خواست عمومی حرکت کنند، بهزودی وجاهت خود را از دست خواهند داد. باید به این نکته نیز توجه داشت که خلأ سیاسی در این کشور بحران زده آشوب، بهمثابه پمپاژ ناامیدی نسبت به آینده بوده و در صورت غفلت از توطئهها، امکان بازگشت گروههای تروریستی یا ایجاد فتنه داخلی محتمل است.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «منحنی یادگیری ترامپ!» منتشر شده و در آن آمده است:کمی تامل در ایجاد «گروه اقدام علیه ایران» بخوبی نقش «دولت عمیق» را آشکارتر میکند. برایان هوک که بعنوان رئیساین گروه منصوب شده کسی است که در کارزار انتخاباتی مخالف سیاستها و ریاست جمهوری ترامپ بود و بههمراه ۱۲۰ نفر دیگر از شخصیتهای آمریکایی با امضاء نامهای علیه ترامپ موجب بروز جنجال سیاسی در آمریکا شدند. اما همین فرد بطور تعجب آوری در تیم ترامپ جایگزین میشود و مهمترین تصمیمات سیاست خارجی آمریکا با نظر او اجرا میشود، بطوریکه در برخورد با جمهوری اسلامی نقش اصلی در خروج آمریکا از برجام را ایفا میکند. نقش «دولت عمیق» در آمریکا آنقدر آشکار است که حتی اروپاییها هم هنگام مذاکره با آمریکاییها اولین سؤالشان این است «چه تضمینی وجود دارد توافقات آنها مورد تائید تصمیم گیران اصلی آمریکا باشد؟!» تا جایی که هنگام مذاکره با تیلرسون دریافته بودند وی مورد تایید دولت عمیق نیست و نکته جالب اینکه بعداز اخراج تیلرسون و تیمش از وزارت خارجه آمریکا، تنها عضوی که از این گروه در وزارت خارجه آمریکا و تیم پمپئو باقی ماند، برایان هوک رئیسگروه اقدام علیه ایران است!

لذا مواضع جمهوری اسلامی آنقدر از استدلال منطقی برخوردار است که رسانههای جهان بعد از این همه جنگ روانی علیه ایران تاکید میکنند «رد هرگونه مذاکره با آمریکا از سوی ایران سخنی بی پایه نیست و فقط ریشه در تجربیات ایران ندارد، بلکه سیاست آمریکا همواره براساس پایبند نبودن به قول و قراردادهایش استوار است». رسانههای غربی– عربی با اشاره تلویحی به شکست جنگ رسانهای خود علیه ایران تاکید میکنند «رئیسجمهور آمریکا با عقل اندک و جهلش نسبت به تحولات بینالمللی قابل آموزش دادن نیست» البته این خصلت ترامپ ارثی است. جان اف کندی هم هنگام دادن پیشنهاد پست مشاور امنیت ملی به رابرت مک نامارا گفته بود «فکر نمیکنم هیچ مدرسهای برای روسای جمهور آمریکا وجود داشته باشد و من هم احساس نمیکنم شایسته ریاست جمهوری باشم» ...!
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است:دولت بررسی حسابهای بانکی را سرک کشیدن در کار مردم عنوان میکند. این عوامفریبانهترین و غلطترین تلقیای است که در این زمینه میشود ارائه داد. سیاستهای اینچنینی است که شرایط را برای رشد اقتصاد زیرزمینی و سفتهبازی و هجوم ملخوار به بازارهایی که به دلایلی با جهش قیمت مواجه شدهاند فراهم میکند و آنها را با یک سود کلان و بدون دردسر مواجه میکند. «سلطان سکه»ها در چنین فضایی پدید میآیند. این بزرگترین خدمتی است که یک دولت به انتفاع انگلی در اقتصاد میرساند و ناگفته پیداست این همزمان بزرگترین خیانت به عامه مردم نیز خواهد بود.

اگر حساب و کتاب دارایی و ثروت دارندگان نقدینگی مشخص شود و مالیات عادلانهای به سود آنها از ثروتشان بسته شود، همانگونه که ذکر آن رفت راه بر بسیاری از سوداگریها و دلالبازیها بسته خواهد شد و این سرآغاز جستوجوی سود توسط صاحبان سرمایه در زمین اقتصاد واقعی و مولد خواهد بود. ناآرامیهای اقتصادی اخیر این بار گران را بر دوش ما مردم ایران به عنوان صاحبان اصلی این سرزمین میگذارد که مطالبه اصلی خود را از کاهش قیمتها به نظاممند کردن سیستم پایش ثروت در کشور تغییر دهیم و آینده خود و نسلهای بعدی را از گزند انگلهای اقتصادی در امان نگه داریم.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد به حوادث اخیر در بصره اشاره کرده است و نوشته: گزارشهای جعلی و جریانسازیها، برای این است که مردم عراق و ایران را نسبت به رابطه میان دو کشور بدبین کنند و این تصور را در میان مردم دو کشور ایجاد کنند که عامل مشکلات و معضلات شهروندان یک کشور، کشور همسایه است. اما همه اینها باز هم نشان از انگیزههای اصلی در حمله روز جمعه به کنسولگری ایران ندارد. باید ببینیم از روز چهارشنبه هفته گذشته، کدام مجموعهها و گروهها مورد هجوم اغتشاشگران قرار گرفتند. اگر فهرستی از ساختمانهای آتشگرفته در طول سه روز آخر هفته گذشته جلویمان بگذاریم، مشاهده میکنیم که تمامی احزاب و مجموعههایی که در خط مقدم مبارزه با تروریسم و جنگ با داعش بودند، تمام گروههایی که مخالف اشغالگری امریکا و خواهان خروج نیروهای نظامی امریکا از عراق هستند، مورد هجوم واقع شدند. حضور نیروهای نفوذی و گرایشهای انحرافی در آتشافروزیهای شبانه هفته گذشته بصره بهحدی واضح بود، که کمیته هماهنگی بصره که مسوولیت راهپیماییهای مسالمتآمیز را بر عهده داشت، به دلیل نگرانی از انحراف اعتراضها و نفوذ گروههای غیرمردمی در تظاهرات، اعلام کرد که روز شنبه راهپیماییها را متوقف میکند و به نوشته بیانیه این گروه «بعثیهای سابق و داعشیها» عامل این اقدامات انحرافی در راهپیماییهای سه روز آخر هفته گذشته هستند.

آنچه به وضوح از حادثه اسفناک حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در بصره برداشت میشود، این است که در راستای جوسازیها برای اختلافافکنی میان دو همسایه و گسترش ایرانهراسی در میان مردم عراق، عدهای از افراد از نارضایتیها و مطالبات بحق مردم بصره سوءاستفاده کردهاند تا این اعتراضها را به حاشیه و انحراف بکشانند. به عقیده من، پشت این رویداد به وضوح میتوان دستهای امریکا و عربستانسعودی را مشاهده کرد.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «چه کسانی از غائله بصره سود می برند؟» چنین نوشته است:واشنگتن از سالها قبل تاکنون همواره یکی از طراحان برخی سیاستهای داخلی در عراق بوده است و برخی شخصیتها و احزاب عراقی نیز در مدار تمایلات واشنگتن در حال حرکت بوده و هستند. افزون بر واشنگتن، عربستان سعودی نیز چند صباحی است که دروازه جنوب را محلی جدید برای اجرای سیاستهای تفرقه افکنانه خود در عراق دیده است و علاوه بر حضور چند لایه در عرصههای مختلف و در منطقهای که آن را پایگاه سنتی ایران در عراق طی سالهای اخیر به شمار میآورند زمینههای دخالت سیاسی خود را فراهم آورده است.
شواهد متعددی در اختیار است که نشان میدهد دو کشور که وضعیت جریان سیاسی مورد حمایت خود را در خطر میبینند از طریق این ناآرامی علاوه بر متشنج کردن اوضاع علیه ایران و حامیان آن، فرایند سیاسی پیش رو را به سود خود پایان دهند.شاید در شرایطی که احزاب سیاسی عراق مورد اقبال مردم کشور نیستند و مشروعیت نظام سیاسی کشور نیز لرزان و بی ثبات است تنها مرجعیت اعلای نجف است که میتواند با وردی جدیتر به موضوع غائله پیچیده بصره پایان دهد غائلهای که دور از انتظار نیست که طراحان آن به دنبال سرایت دادن آن به دیگر مناطق جنوب نیز باشند.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «آتش بازی در رابطه ایران و عراق» منتشر و در آن چنین آمده است: رفتار و سلوک مردم عراق در استقبال از ایرانیانی که به صورت میلیونی حتی در زمانه تاخت و تاز داعش راهی عتبات عالیات شدند، بهترین نشانه وجود پیوندهای بسیط و وثیق میان دو ملت همسایه است. امریکاییان با وجود لشگرکشی و خرج هزینههای هنگفت با سقوط صدام و اشغال عراق که همچنان به عنوان «اشغالگر» خوانده میشوند، همواره مدعی «نفوذ ایران در عراق» هستند و اذناب منطقهای امریکا– اسرائیل و عربستان – هم این ادعا را تکرار میکنند درحالی که رجوع به گذشته تاریخی و پیوندهای مذهبی، فرهنگی و انسانی دو ملت ایران و عراق عامل گسترش این نفوذ معنوی است. امریکاییهایی که مدعی دخالت ایران در امور عراق هستند حتماَ در جریان ولخرجیهای مالی سعودیها برای تغییر توازن سیاسی عراق هستند. ائتلاف سازی با دلارهای نفتی سعودی که پس از حمایت تسلیحاتی و پشتیبانی سعودیها از داعش، سعی در تغییر چینش شطرنج سیاسی عراق دارد، تاکنون به نتیجه مطلوب نینجامیده است. الگوی عراق نشان داده که نه با کوله پشتی سربازان امریکایی میتوان به دموکراسی رسید و نه با ولخرجی میتوان نفوذ سیاسی و اجتماعی خرید. امریکا با کیلومترها فاصله جغرافیایی با عراق چطور میخواهد رابطه بین دو همسایه دیرین را فاصلهگذاری کند که مدعی تلاش برای جلوگیری از نفوذ ایران میشود؟ و اگر میتوان اتحاد اجباری ایجاد کرد چرا عربستان سعودی همچنان در اثرگذاری بر فضای سیاسی عراق ناکام مانده است؟

چنین واقعیتهای تاریخی و طبیعی است که اتفاق روز جمعه در بصره را تبدیل به آتش بازی بی اثر در روابط ایران و عراق میکند. هوشیاری سیاسی تهران و بغداد که فتنه صدام و القاعده و داعش را دیده و از سر گذرانده اند، این فتنه جدید را هم گذرا میکند؛ گرچه در فتنه جدید باید این هوشیاری را به سطح اجتماع هم منتقل کرد که با هدف گیری احساسات و حساسیتهای مردم دو کشور نتوانند آتشی برای تنور خود برافروزند.
در یادداشت روزنامه صبح نو نیز چنین آمده است:«آمریکا مهار شدنی است.» این شاهکلید سخنان رهبر انقلاب در دیدار با ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه بود آنجا که درباره گسترش همکاریهای دو جانبه با روسیه سخن میگفتند و آن را قابل ارتقا در سطح جهانی دانستند. مثال هم درباره سوریه بود که با همکاری ایران و روسیه این اتفاق افتاد و آمریکا کاری از پیش نبرده است. این اتفاق محورهای دیگری هم دارد. ایران اکنون قدرت برتر منطقه غرب آسیاست و روسیه نیز بهعنوان یکی از اعضای شورای امنیت. این همکاری و اتفاق میتواند در سایر سطوح و محورها ادامه پیدا کند تا نتیجه دلخواه که همان مهار آمریکاست بهدست آید. ایران اکنون بهعنوان کشوری مستقل و با قدرت توانسته است در محورهایی که حضور دارد آمریکا را به چالش بکشد و آن را محدود کند. لبنان نمونه روشن شکست آمریکاست در زمانی که جنگ 33روزه برپا شد؛ وزیرخارجه وقت آمریکا از زایمان جدید در خاورمیانه سخن گفت ولی نتیجه آن خلاف خواست همه کشورهای مخالف ایران بود. ایران ثابت کرد که اگر بخواهد میتواند در منطقه قدرت برتر بوده و متحدین خود را داشته باشد که همه آنها قادرند آمریکا را در محدوده خودشان زمینگیر کنند، کاری که در عراق انجام شد و البته سوریه نمونه تکاملیافته آن بود.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.