رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

جنگ روایت‌ها

8:50 - 22 آذر 1400
کد خبر: ۷۸۱۳۲۱
پرویز سروری در یادداشتی نوشت: در حال حاضر، ایران اسلامی در زمینه‌های مختلف پیشتاز و پیشران است و افتخارات بزرگی کسب کرده، اما به دلیل جدی نگرفتن روایتگری، برخی از مردم از آن‌ها بی‌خبرند.

_ پرویز سروری در روزنامه حمایت نوشت: جنگ روایت‌ها زیرمجموعه اساسی از نبرد شناختی و رسانه‌ای برای غلبه بر ذهنیت‌ها و تغییر واقعیت‌ها به شمار می‌آید. در این مواجهه مثل همه هماوردها، گروهی دست برتر را دارد که از توان بالاتری برخوردار بوده و روایت جذاب‌تری ارائه می‌دهد. ازآنجاکه «اولین‌ها» همیشه در خاطر‌ها و ذهن مخاطبان ماندگاری بیشتری دارند، اولین روایت کنندگان غالباً برنده گوی و میدان هستند. با این حساب، در حوزه روایت سازی و «جهاد تبیین»، دفاع هم نوعی باخت به شمار می‌آید و رفتار هوشمندانه آن است که رقیب را پیش از حمله شکست دهیم.

در حال حاضر، ایران اسلامی در زمینه‌های مختلف پیشتاز و پیشران است و افتخارات بزرگی کسب کرده، اما به دلیل جدی نگرفتن روایتگری، برخی از مردم از آن‌ها بی‌خبرند. رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز در دیدار با پرستاران و خانواده شهدای سلامت خواستار روایت‌های هنری در خصوص مجاهدت‌ها و ایثارگری‌های پرستاران در مهار کرونا شده و فرمودند: «ما یک کمبودی در زمینه روایت هنری این حوادث داریم. همین حوادث بیمارستانی؛ این سختی‌های پرستار‌ها و دشواری‌هایی که این‌ها مواجه هستند، این‌ها به تعبیر فرنگی رایج در زبان هنری‌ها مایه‌های دراماتیک دارد، می‌شود از این‌ها برنامه‌های هنری جذاب به وجود آورد. هنرمندان بیایند به میدان.»
درحالی‌که قدرت‌های مدعی و داعیه‌دار پزشکی در جهان در ماه‌های نخست بروز کرونا از امکانات ابتدایی محروم بودند، پرستاران و کادر پزشکی کشور‌های به‌اصطلاح پیشرفته کیسه‌های پلاستیکی را به‌عنوان تجهیزات حفاظتی استفاده می‌کردند و خبر‌هایی از استعفای جمعی آن‌ها به دلیل فقدان امکانات منتشر می‌شد، مدافعان سلامت ایران با وجود همه کاستی‌ها به میدان آمدند و از جان خود برای درمان بیماران مایه گذاشتند.

با این حال، روایت رسانه‌های غربی از این همه فداکاری و ایثارگری بسیار شرم‌آور بود و بدون آنکه به جان باختن گروهی بیماران در خیابان‌های پایتخت‌های اروپایی (همچون ایتالیا) به جهت کمبود امکانات اشاره کنند، ایران را «قتلگاه» معرفی می‌کردند و تا همین اواخر به بهانه واکسن کرونا، کار ویژه‌های سنگینی برای اثرگذاری روی ذهن مردم و سیاه‌نمایی از واقعیت‌های موجود تعریف کرده بودند.

افزون بر این، روایت‌های خاص برای حاد نشان دادن توان کشور در مدیریت این بیماری، با تکنیک‌های فریب افکار عمومی پمپاژ شد و عاملان و مسببان تشدید کرونا که با اهرم تحریم، حتی واردات ملزومات و تجهیزات ضروری پزشکی را ممنوع کرده بودند، در جایگاه مدعی قرار گرفتند!

واقعیت این است که اکثریت قریب به اتفاق ما، با کرونا از دریچه رسانه و روایتگران آشنا شدیم و سیر تحولات آن‌قدر سریع بود که دشمنان با موج‌سواری در هر فرصتی، اخبار غلط و ناامیدکننده را به خورد مخاطب می‌دادند. خبر مهاجرت پی‌درپی پرستاران به کشور‌های خارجی، یکی از آن اخبار ناامیدکننده بود که به آن ضریب داده شد و این‌گونه وانمود می‌کردند که پرستاران و کادر درمان از ادامه کار، خسته و ناتوان شده‌اند و بسیاری از آن‌ها به دلیل شرایط نامناسب کاری، چمدان‌های خود را برای سفر و مهاجرت به دیگر کشور‌ها بسته‌اند!

در ساخت فرا واقعیت‌های دیگر همچون کمبود اقلام بهداشتی، آمار صحیح تعداد فوت‌شدگان و مبتلایان، بازسازی تصاویری از افرادی که در گوشه و کنار شهر بر روی زمین افتاده‌اند، وارونه نمایی‌های فراوان در راستای ساخت خرده روایت‌ها از عدم‌کفایت سیستم بهداشت و درمان کشور شکل گرفت.

هرچند این فریبکاری‌های عریان و ناجوانمردی‌های شرم‌آور با اوج گرفتن کرونا در آمریکا و اروپا رنگ باخت، به‌نحوی‌که تا همین چند ماه پیش در مرکز ساخت واکسن فایزر و مدرنا (آمریکا)، روزانه ۲ هزار نفر جان می‌باختند، اما این موارد، نافی عملکرد پدافندی در حوزه روایتگری با استفاده از ابزار قوی هنر و رسانه نیست. دشمن در اینجا با توسل به اخبار جعلی، سوءاستفاده از شایعات، پمپاژ اطلاعات گمراه‌کننده و تعمیم جزء به‌کل، کوشید تا نبرد کادر درمان و مدافعان سلامت را بی‌حاصل و با تلفات فراوان جلوه دهد.

با این توصیف، سیاست‌گذاران رسانه‌های رژیم‌های معاند بر این مهم وقوف داشتند که برای تبدیل این حماسه بزرگ به یک جریان ناامیدکننده و سیاه باید افکار عمومی را به جهت دیگری سوق دهند که این سوی دیگر، الزاماً حقیقت و واقعیت نیست و قلب حقیقت در بطن آن قرار دارد. به گفته «جوزف نای»، بنیان‌گذار اصلی نظریه جنگ نرم و پژوهشگر آمریکایی، «هرگاه بتوانیم طوری عمل کنیم که مردم و دولتمردان کشور‌های دیگر آن طور فکر کنند که ما می‌خواهیم، جنگ را برده‌ایم.»

این در حالی است که حریف، در پیروزی‌های بسیار روشن‌تر و صریح‌تر از این، گزارش‌ها و روایت‌های جعلی را منتشر کرده است. از باب مثال، ماجرای تسخیر لانه جاسوسی یک بازخورد سیاسی- اجتماعی از رفتار‌های تحقیر آمیز آمریکا در طول سلطنت پهلوی علیه ملت ایران بود و معمار کبیر انقلاب آن را انقلاب دوم نام‌گذاری کردند، ولی در جنگ شناختی به نمادی از خشونت ملت ایران تبدیل شد!

کرونا و مواردی از این دست البته برخی از کمبود‌ها و نداشته‌های ما همچون فقدان سیاست‌گذاری رسانه‌ای برای زمان بحران و هم‌افزا نبودن رسانه‌ها در این میدان را گوشزد کرد و به ما آموخت که برنده روایت‌های رسانه‌ای از دو فاکتور «زمان شناسی» و «جذابیت» بهره می‌برند و کشور‌هایی در این زمینه موفق هستند که بتوانند بدون فوت وقت و به‌سرعت، اولین روایت‌ها را با پرداخت هنرمندانه و جذاب به افکار عمومی ارائه دهند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *