آوردن "طالبان" به صحنه سیاسی "افغانستان" بهتر از حضور داعش در این کشور است

18:08 - 03 شهريور 1394
کد خبر: ۷۰۴۳۷
خبرگزاری میزان: نشریه فارین پالسی در مقاله اخیر خود بار دیگر به موضوع رهبری جدید طالبان و امکان حضور داعش در خاک "افغانستان" و همچنین مقایسه جدی این دو گروه با یکدیگر پرداخته است.
آوردن به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از خبرگزاری تسنیم، نشریه فارین پالسی در مقاله روز گذشته خود بار دیگر به موضوع رهبری جدید طالبان و امکان حضور داعش در خاک افغانستان پرداخته است که در زیر متن کامل ان را مطالعه می‌کنید:
 
رهبری جدید طالبان شاید آخرین فرصت برای حل سیاسی بحران افغانستان باشد. در غیر این صورت داعش افغانستان را عراق یا سوریه‌ دیگری خواهد کرد.
 
پس از تأیید خبر مرگ ملا عمر سروصداها فروکش کرده‌اند اما غبار آن به این زودی فرو نخواهد نشست. روند جانشینی از ملا عمر به معاونش اختر محمد منصور نستبا نرم و آرام صورت گرفت، هرچند تنش‌هایی در درون اعضای خانواده‌ ملا عمر وجود داشت. با این حال، دورنمای افغانستان آرام نخواهد بود.
 
ملا عمر برای طالبان، فراتر از یک نیروی متحدکننده بود. او خلیفه نیز اعلام بود و این میان طالبان و داعش مانع ایجاد می‌کرد (طالبان ابوبکر البغدادی را «خلیفه‌ قلابی» می‌دیدند.) در واقع، آن عده از اعضای طالبان که به گروه داعش پیوسته‌ بودند، شایعه‌ مرگ ملا عمر را باور کرده‌ بودند.
 
مرگ ملا عمر شکاف‌های جدیدی را در میان طالبان که همواره متحد پنداشته می‌شدند، ایجاد کرده‌ است. به این دلیل، منصور برای صلح انگیزه‌ اندکی دارد. او تلاش می‌کند تا وحدت طالبان را حفظ کند. بدین ترتیب، به نظر می‌رسد که منصور پایش را از گفت‌وگوهای صلح پس کشیده و تلاش‌هایش را در میدان نبرد شدت بخشیده و رویدادهای شدیدا خشونت‌آمیز در کابل به اوج رسیده‌اند. طیب آغا، رئیس دفتر سیاسی طالبان در قطر و برجسته‌ترین چهره‌ معتدل و طرفدار گفت‌وگوهای صلح،‌ از سمتش در گروه طالبان استعفا کرد. در همین زمان،‌ ایمن‌الظواهری رهبر کنونی القاعده، با رهبر جدید طالبان اعلام بیعت کرده‌ است.
 
پس از ارزیابی تغییرات اخیر، سیاست‌سازان آمریکا دو گزینه در پیش‌رو دارند: ایجاد شکاف‌های یبشتر در میان طالبان به منظور رسیدن به دست‌آوردهای نظامی یا پیگیری مصالحه‌ سیاسی بدون در نظر گرفتن اتحاد یا پراکندگی رهبری طالبان. با توجه به صعود سریع گروه داعش این خطر وجود  دارد که در این فرصت نتوان مخالفان دولت افغانستان را به گفت‌وگوهای صلح کشاند. با وجود آنکه رهبری جدید طالبان ادامه همان طالبان قبلی‌ است، شاید آخرین فرصت برای راه حل سیاسی بحران افغانستان باشد.
 
آمریکا پس از حمله‌ 11 سپتامبر با کنار هم قرار دادن طالبان و القاعده دشمن خود را بزرگتر کرد. در عراق و سوریه، شورش‌ داخلی و تهدید‌های تروریستی خارجی یکی‌ شده‌اند و نتیجه‌ آن ظاهرا یک مشکل پیچیده و غیرقابل کنترل است. با این حال،‌ در افغانستان هنوز می‌توان با شورشیان و تروریست‌ها جداگانه برخورد کرد. مصالحه یا آوردن طالبان به صحنه‌ سیاسی بهترین راه برای جلوگیری افغانستان از تبدیل شدن این کشور به عراق یا سوریه است و می‌توان از سقوط دولت جلوگیری کرد.
 
فرصت‌های نخستین برای صلح زمانی از دست رفتند که استراتژی آمریکا در ابتدا «شکست دادن» طالبان بود. این استراتژی تا سال 2009 پابرجا بود و زمانی تغییر کرد که واشنگتن سیاست خود را بازبینی کرد و آن را به استراتژی «انتقال» مسئولیت‌های امنیتی به نیروهای امنیتی افغانستان تغییر داد و شرایط مصالحه‌ سیاسی را تعیین کرد. امروز آن «انتقال» تکمیل شده است اما روند سیاسی هم‌چنان شکننده‌است. هر چقدر هم رفتارها و هنجارهای طالبان نفرت‌آور باشند، شماری در داخل افغانستان مصالحه را بر دوام بحران در کشورشان ترجیح می‌دهند و مصاحله می‌تواند منافع غربی‌ها را نیز تأمین کند. برای مثال، دلیل خوبی وجود دارد که طالبان حاضر شوند که روابط خود را با القاعده قطع کنند و در جریان مصالحه‌ سیاسی، جمهوری اسلامی را بپذیرند و از امارت اسلامی‌شان بگذرند و به منظور مشارکت در اصلاح قانون اساسی مصالحه کنند.
 
بنابراین، اکنون دولت افغانستان با احتیاط دشمنش را انتخاب کند. با آنکه دلایل موجه وجود دارد که طالبان سرکوب شوند، اما در مقایسه با آنچه داعش بر سر افغانستان خواهد آورد، طالبان معتدل دانسته خواهند شد. به صورت عموم، طالبان مسلمانان حنفی مذهب‌اند که از مکتب دیوبند پیروی می‌کنند. بر خلاف آن‌ها، داعش پیرو سلفیت است که خیلی سخت‌گیر و متعصب‌ است. علاوه بر این طالبان تا کنون یک شورش با اهداف داخلی‌است در حالیکه داعش یک تهدید بین‌المللی است. طالبان پیشاپیش با داعش درگیر شده‌ و دست‌کم با مردم افغانستان در مخالفت و ایستادگی در برابر داعش بعضی منافع مشترک دارند.
 
پیش از مرگ ملا عمر امیدواری‌ها برای صلح زیاد شده بودند. پیش از آن دیدارهایی بین مقام‌های دولت افغانستان و کسانی از طالبان در چین، نروژ و مری پاکستان انجام شده بود. قرار بود، دور دوم دیدارها نیز در مری پاکستان انجام شود، اما با مرگ ملا عمر این گفت‌وگوها تا آینده‌ نامعلوم به تعویق افتاده است.
 
فشار آوردن غنی بر پاکستان برای همکاری بیشتر کار درستی است. اما بر خلاف آنچه اکثر مردم افغانستان فکر می‌کنند، به همین سادگی، خشونت‌ها در افغانستان تعیین‌کننده‌ سیاست خارجی پاکستان نیست. در حالیکه پاکستان می‌تواند و باید برای ممکن ساختن گفت‌وگوهای صلح کار بیشتر انجام دهد، اما نفوذ این کشور بر طالبان برای وادار کردن آنان به معامله‌ سیاسی به احتمال زیاد کافی نیست. مرگ ملا عمر این کار را برای پاکستان دشوارتر کرده است. پاکستان بر طالبان آنقدر فشار نخواهد آورد که برای خود دشمن جدیدی خلق کند. اگر آمریکا تا آن حد بر پاکستان فشار بیاورد، همکاری بین دو کشور را برای اولویت‌های دیگر تضعیف خواهد کرد. طالبان در برابر نقش قوی پاکستان برای ممکن ساختن گفت‌وگوهای صلح، مقاومت خواهند کرد زیرا آن‌ها نمی‌خواهند آلت دست پاکستان دانسته شوند.
 
صلح در افغانستان ممکن است. اما نیاز به تلاش‌های متمرکز فرامنطقه‌ای دارد. بیشتر آنچه طالبان را نگران می‌سازد، در دست بازیگران بین‌المللی‌است. آمریکا به نوبه‌ خود، باید نقشش را واضح کند. این کشور دیگر نمی‌تواند هم نقش میانجی را بازی کند و هم نقش شریک جنگ را و باید یک طرف سوم را تشویق کند که پا پیش بگذارد و میانجی شود. آمریکا باید بر حمایت از حکومت افغانستان و روند صلح به رهبری مردم افغانستان متمرکز گردد.
 
اکنون مسئله این نیست که «چه کسی عراق را از دست داد؟» پرسش بهتر این است که «عراق چگونه از دست رفت؟» شاید حکومت عراق با راضی کردن سنی‌ها می‌توانست از رخنه کردن داعش جلوگیری کند. یا شاید حکومت بشار اسد با جلوگیری از جنگ داخلی می‌توانست جلو داعش را بگیرد. درس‌هایی زیادی هستند که باید آموخت و در افغانستان اجرا کرد.
 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود. 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *