نگاهی به 3 پرده از "سیاست‌های آمریکا" در افغانستان

12:13 - 06 دی 1397
کد خبر: ۴۷۹۳۸۳
شجاعی نوشت: بی‌تردید آمریکا پس از سال‌ها حضور و هزینه‌های کلان، افغانستان را به این آسانی رها نخواهد کرد، مگر آنکه تأمین منافع آن کشور از سوی متحدانش تضمین گردد.

به گزارش گروه بین الملل ، سید اسحاق شجاعی روزنامه‌نگار و کارشناس افغانستانی طی یادداشتی اختصاصی به بررسی 3 پرده از سیاست ایالات متحده آمریکا در افغانستان پرداخت.

در این یادداشت آمده است: در اینکه گروه طالبان ساخته و پرداخته کشورهای غربی، پاکستان، عربستان و شرکای عربش است، اسناد کافی وجود دارد. بی‌نظیر بوتو نخست‌وزیر وقت پاکستان گفته بود گروه طالبان را ما، آمریکا، عربستان و انگلیس با هم ساختیم.

اعضای اصلی طالبان، در زمان جهاد بر ضد ارتش سرخ شوروی در برخی گروه‌ها مانند حزب اسلامی به رهبری مولوی یونس خالص و حرکت انقلاب اسلامی به رهبری مولوی محمّدی فعالیت داشتند و این گروه‌ها از سوی ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی و کشورهای عربی در جهاد افغانستان حمایت همه‌جانبه می‌شدند.

واقعیت این است که ایالات متحده پس از سقوط حکومت دکتر نجیب الله و پیروزی گروه‌های جهادی از روی کار آمدن حکومت اسلامی دیگری در کنار جمهوری اسلامی ایران وحشت داشت؛ به همین علّت بر سر راه شکل‌گیری این حکومت سنگ‌اندازی و مانع‌تراشی کرد.

در جنگ‌های میان گروه‌های مجاهدین، ایالات متحده دست داشت و سعی می‌کرد هر طور شده از ایجاد حکومت اسلامی مردمی بر پایه‌های پیروزی شکوهمند جهاد مردم افغانستان جلوگیری کند.

عوامل مختلف دست به هم دادند تا گروه‌های جهادی در ایجاد حکومت مورد نظر مردم افغانستان موفق نگردند که از مهم‌ترین این عوامل اختلافات داخلی میان گروه‌ها و ظهور گروه طالبان را می‌توان نام برد.

یکی از اهداف آمریکا و متحدانش از ساختن گروه طالبان جلوگیری از ایجاد یک حکومت اسلامی مردم‌سالار در افغانستان بود.

حکومت طالبان که ایجاد حکومت اسلامی را ناکام کرده بود و موجب تضعیف گروه‌های جهادی شده بود، از سوی آمریکا و غرب و کشورهای عربی غرب‌محور استقبال شد و مورد حمایت همه‌جانبه آن‌ها قرار گرفت.

حکومت طالبان بلافاصله از سوی کشورهای پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته شد. غربی‌ها و کشورهای عربی به عناوین مختلف از طالبان حمایت مالی و نظامی می‌کردند و آن‌ها را در قتل‌عام گسترده مردم افغانستان نه تنها ملامت نمی‌کردند که تشویق هم می‌کردند.

در این میان حکومت طالبان مرتکب خطایی شد که رابطه گرم آن را با آمریکا از هم پاشید؛ طالبان گروه تروریستی القاعده را در آغوش گرفت و افغانستان را مأمن و پایگاه این گروه ساخت؛ امّا از کنترل آن عاجز آمد.

در پی عملیات تروریستی القاعده در آمریکا و فروریختن برج‌های تجارت جهانی و ردّ تقاضای آمریکا برای تحویل دادن بن‌لادن، آمریکا در برابر طالبان قرار گرفت و برای سرنگونی حکومت طالبان به افغانستان آمد و با گروه‌های جهادی یک‌دست شد.

ایالات متحده آمریکا و کشورهای غربی در قالب ناتو برای سقوط دادن حکومت طالبان، به افغانستان لشکر کشیدند و این کشور را اشغال کردند.

آن‌ها اعلام کردند که برای نابودی گروه‌های تروریستی از جمله القاعده و طالبان به افغانستان آمده‌اند؛ می‌خواهند با نابودی گروه‌های هراس افکن، صلح، امنیت، رفاه و آزادی به افغانستان ارمغان بیاورند.

طالبان گروه سیاه و ظالمی بود که مردم افغانستان را در بند کرده بود. تلخ‌ترین دوره زندگی مردم، حکومت پنج‌ساله طالبان است. هنوز سینه اقشار مختلف مردم از سیاهی و تباهی طالبان پر است و با شنیدن نام طالبان بدن‌شان می‌لرزد.

به همین علّت با آمدن ایالات متحده آمریکا، طالبان تا مرز نابودی عقب زده شدند. بسیاری از اعضای طالبان سلاح خود را به زمین گذاشته به زندگی عادی بازگشتند. تعداد زیادی از سران آن‌ها در جنگ با نیروهای ملی شمال و بمب‌باران‌های ایالات متحده کشته شدند و تعدادی هم به پاکستان گریختند.

با حمایت کشورهای غربی، حکومتی در افغانستان ساخته شد که هرچند ایده‌آل نبود و خواسته‌های مردم را برآورده نمی‌کرد؛ امّا پس از حکومت ناکام مجاهدین و حکومت ظالمانه طالبان، غنیمتی بود و مردم از آن حمایت می‌کردند.

مبارزات طولانی مردم به بار نشسته و انتخابات برگزار و به رأی و نظر مردم اهمیت داده می‌شد. مردم، آزادی‌های مدنی، آزادی رسانه‌ها، حقوق بشر، انتخابات، گسترش معارف و دانش و بازسازی‌های محدود را دستاورد مبارزات خود می‌دانستند.

امّا این وضعیت چندان دوام نیاورد؛ سیاست‌های ایالات متحده آمریکا و متحدانش تغییر کرد. آن‌ها محاسبه کردند که اگر طالبان نابود شود و مردم افغانستان از آزادی و رفاه و امنیت برخوردار گردند، دیگر نیازی به ما نخواهند داشت و نوبت ماست که با مبارزه مردم روبه‌رو شویم و باید افغانستان را ترک کنیم. پس ما برای تداوم جنگ و ناامنی به طالبان نیاز داریم؛ تا افغانستان همیشه به ما نیاز داشته باشد.

با این محاسبه، حامیان ایالات متحده، حمایت از طالبان را در دستور کار جدی خود قرار دادند. پاکستان، عربستان و امارات و ... زیر بازوی طالبان را گرفتند و آن را از زمین بلند کردند. آموزش، پول، سلاح و امکانات دادند و به جنگ دولت نوپای افغانستان فرستادند.

از آن‌طرف حمایت‌های خود را از دولت افغانستان کاهش دادند تا هم توان مقابله با طالبان را نداشته باشد و هم نتواند به خواسته‌های مردم پاسخ دهد و رضایت مردم را کسب کند. بدین صورت پیشروی طالبان و ناکامی روزافزون دولت افغانستان آغاز شد و این‌ها همه بستری شد برای ادامه جنگ و ناامنی و بازگشت طالبان به قدرت.

اکنون پرده سوّم آغاز شده است. هرچند ایالات متحده سال‌هاست که با طالبان پیدا و پنهان رابطه دارد و چند دور هم مذاکره کرده است؛ امّا این‌بار ظاهراً در مذاکره با طالبان جدی به نظر می‌رسد.

خلیل‌زاد برای این‌کار وارد میدان شده و تاکنون 2 دور مذاکره با طالبان را در کشور امارات متحده عربی پشت سر گذاشته است. ظاهراً ایالات متحده به خاطر تلفات زیاد نیروی انسانی و هزینه‌های کلان مالی، به دنبال تغییر دیگری در سیاست خود در افغانستان است.

ترامپ که خود تاجر سرمایه‌دار است و سیاست را نیز از عینک سود و زیان اقتصادی می‌بیند، می‌خواهد آمریکا را از معضل افغانستان نجات دهد و این‌کار نجات دادن آمریکا از جنگی است که نه چشم‌انداز پیروزی دارد و نه پایانی بر آن قابل محاسبه است.

البته این بدان معنی نیست که آمریکا، افغانستان را به خود واگذارد و یا به رقبای منطقه‌ای یا جهانی خود بسپارد. حضور مستقیم نظامی در عراق و افغانستان، تجربة تلخ و ناکام برای ایالات متحده بود.

این کشور به این نتیجه رسیده است که دیگر اینگونه مداخله را در جهان تکرار نکند؛ بلکه توسط کشورهای متحد خود، منافع خود را در دیگر کشورها پیش ببرد؛ کاری که در سوریه و یمن انجام داد. این‌گونه مداخله هم هزینه کمتری دارد و در صورت شکست هم زیان‌های کمتری بر آن کشور تحمیل خواهد کرد.

ترکیب کشورهای شرکت کننده در مذاکرات ابوظبی، تا جایی دورنمای سیاست جدید آمریکا را در افغانستان نشان می‌دهد. ایالات متحده آمریکا، طالبان، پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در کشور امارات با هم مذاکره می‌کنند تا در اختلافات ایالات متحده و طالبان راه حلّی بیابند.

در مذاکره بین آمریکا و طالبان حضور 3 کشور دیگر که از حامیان سنتی طالبان بوده و هستند چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ ضرورت حضور این کشورها در این مذاکرات چیست؟ اگر قرار باشد کشورهای دیگری در مذاکرات امریکا و طالبان حضور داشته باشند این کشورها باید کشورهای دخیل در قضیه افغانستان مانند روسیه، ایران، هند و ترکیه باشند؟

خصوصیت این 3 کشور این است که از یک طرف حامی طالبان هستند و از طرف دیگر دوستان نزدیک ایالات متحده آمریکا؛ به همین دلیل آن‌ها نقش واسطه و میانجی را در میان آمریکا و طالبان بازی می‌کنند.

رابطه آمریکا و طالبان به رغم سابقه دوستی، در سال‌های اخیر دشمنانه بوده است. به همین علّت بین آن‌ها هیچ اعتمادی وجود ندارد. این 3 کشور هستند که با حضورشان، هم مواضع دو طرف را به هم نزدیک می‌کنند و هم تعهدات هر طرف را برای طرف دیگر ضمانت می‌کنند.

دونالد ترامپ به تازگی اعلام کرده که می‌خواهد نیمی از 14 هزار سرباز آمریکایی را از افغانستان بیرون کند. به نظر می‌رسد این یک گام به سوی تأمین شروط طالبان است که خروج نیروهای خارجی از مهم‌ترین خواسته‌های آن‌هاست و اعلام خروج نیروهای آمریکایی از طرف ترامپ، نمی‌تواند با مذاکرات جاری بی‌ارتباط باشد.

بی‌تردید آمریکا پس از سال‌ها حضور و هزینه‌های کلان، افغانستان را به این آسانی رها نخواهد کرد، مگر این‌که تأمین منافع آن کشور از سوی 3 کشور یادشده تضمین گردد.

چنان‌که اشاره کردیم آمریکا می‌خواهد تأمین منافع خود را در کشورهای دیگر به دوستان خود بسپارد و این کار در افغانستان توسط کشورهای پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی صورت خواهد گرفت. با وجود این هنوز جزئیات این موضوع روشن نشده و ممکن است در دورهای بعدی مذاکرات آشکار گردد.

این طرحی است که آمریکا و طالبان و کشورهای حامی‌شان دنبال می‌کنند؛ امّا این طرح، چالش‌های سختی هم در پیش دارد؛ در جنگ و صلح افغانستان کشورها و عوامل دیگری نیز مؤثر هستند که در قسمت بعدی این نوشته به آن خواهیم پرداخت.

/انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *