جوان معلول ایرانی که پشت محدودیت را خواباند؛ عبور از مخوفترین کویر ایران تا سقوط از هلی کوپتر
به گزارش خبرنگار گروه جامعه سعید ضروری را همه معلول ها میشناسند، او کارهایی که انجام داده حالا به یک نماد اراده تبدیل شده و مثال عینی خواستن توانستن است را به نمایش گذاشته است .
سفرهای هیجان انگیز و کارهای عجیب و غریب او و دوستانش باعث شده آنها زندگی متفاوتی نسبت به دیگر معلولان داشته باشند. آنها یک شعار را سرلوحه زندگی خود قرار داده اند، معلولیت، محدودیت نیست.
سعید یک جمله معروف دارد: «از اوج آسمان تا اعماق دریا ماجراجویی و سفر میکنم». او معتقد است:چالشها و مشکلات سفر و مسافرت برای افراد دارای معلولیت که بسیار ساده هم هستند همچون غولی بزرگ مانع از این شده است که این قشر از جامعه بتوانند از این بخش از زندگی لذت ببرند.
تولد گروه ماجراجویان معلول
همین نگرش سعید بود که باعث شد چند سال پیش او گروهی از افراد دارای معلولیت را با نام ماجراجویان معلول ایرانی راه بیاندازد. گروهی که از زمان شکل گیری تا به امروز فراتر از موانع شهری و محیطی دست به ماجراجوییهای زیادی زده اند.
سعید میگوید: معلولیت خیلی شدید ناشی از دیستروفی عضلانی دارم، یعنی مادرزدادی با این بیماری به دنیا آمدم. اما هیچ وقت اجازه ندادم این ملعولیت برایم محددویت ایجاد کند.
همه درآمدم را خرج لذت از زندگی میکنم
ضروری این روزها مدیریت مرکز ترجمهای آنلاین را به عهده دارد و روزنامهنگاری هم آموخته است. خودش میگوید:سبک زندگیام را طوری انتخاب کردم که بتوانم کارها و فعالیتهایی را که دوست دارم انجام بدهم. سه بار سقوط آزاد از هواپیما و هلیکوپتر، پرواز با انواع وسایل پرنده فوق سبک، غواصی، اسکی، پیمایش غارهای آبی، رفتینگ، کایاک سواری، عبور از شمال تا جنوب ریگ جن، پیمایش عرض کویر و طبیعتگردی در نقاط مختلف ایران بخشی از زندگی ام است. من عاشق این نوع زندگی ام هستم و همه درآمدم را خرج میکنم تا از زندگی لذت ببرم.
به عقیده سعید «چالشهای خودخواسته کمک میکنند رفتار حل مسئله داشته باشیم و بهجای فرار کردن از مشکلات برای آنها راهحل پیدا کنم، من بیشازحد کار و فعالیت میکنم تا هزینههای این کارها را پرداخت کنم کاری که بسیاری از آدمها حاضر نیستند انجام بدهند و بهجای تلاش برای افزایش درامد و برداشتن موانع بهانه میآورند که این کارها مربوط به قشر مرفه جامعه است که سادهترین بهانه برای منفعل بودن است»
با ویلچر در کویر
سعید و گروهش در آخرین سفر خود همراه با یک تیم حرفهای راهی کویر شدند. اومی گوید:در طی سه روز از عرض کویر ایران عبور کردیم. عموماً کویر برای افرادی که معلولیت دارند به خاطر بافت و سختی سفر مقصد بسیار دشواری بهحساب میآید، من بعد از عبور از جنوب تا شمال ریگ جن (مخوفترین کویر ایران) و تجربه این سفر تصمیم گرفتم برنامهای کم چالشتر این بار از شرق تا غرب کویر ایران را برای گروهم تدارک ببینم. بعد از چند جلسه بررسی موانع و مشکلات احتمالی سفر همراه با احسان مظلومیان و علیرضا مظلومیان به این نتیجه رسیدیم که این سفر کاملاً ماجراجویانه برای افراد دارای معلولیت قابل انجام است. گزینهها و مسیرهای مختلفی بررسی شد و با دو شب کمپ در دل کویر ایران و عبور از بافتهای مختلف کویری و دیدن مناظر کاملاً بکر و دستنخورده تجربه فراموشنشدنی رقم خورد.
ضروری ادامه داد:این کار کاملاً سنگین و فنی فقط و فقط با همدلی و همراهی گروه اجراکننده و همسفرها انجامشدنی بود، ماسههای کویر برای من نماد همان موانع فرهنگی و شهری هستند که بهراحتی مانع حرکت ما میشوند این سفر ما نشان میدهد اگر امکانات باشد و همدلی و همراهی کل جامعه وجود داشته باشد ما میتوانیم از موانع شهری هم رد شویم ما میتوانیم از عرض کویر رد بشویم، ولی از عرض خیابان ممکن نیست و این طنز تلخی است. این سفر بدون کمک علیرضا مظلومیان، احسان و عماد مظلومیان و همچنین سعید نصرتی انجامش غیرممکن بود و ازنظر من این دوستانم نماد همان قشر آگاه جامعه هستند که ما به تعداد بیشتری از این افراد نیاز داریم.
سقوط آزاد از ارتفاع ۳ هزار پایی
اما این کویر نوردی آخرین سفر عجیب و غریب سعید نبود و همین چند روز پیش دست به کار دیگری زد که هر انسانی جرأت انجام آن را ندارد. ضروری سعید در آخرین ماجراجوییاش که سقوط آزاد از هلیکوپتر و ارتفاع ۱۳ هزار پایی بوده است از تجربه این کار پر از هیجان میگوید:مربیهای سقوط آزاد را میشناسم، قبلا دوبار تجربه سقوط از ارتفاع را داشتم آن هم با هوایپماهای سبک. هیچ وقت بار اول را فراموش نمیکنم که این سقوط چقدر برایم لذت بخش بود. اما همیشه دوست داشتم برای یک بار هم که شده تجربه سقوط از ارتفاع با هلی کوپتر را داشته باشم. آموزشهای لازم را هم که دیده بودیم. هم خودم هم عماد. چون که پرش برای خود فردی که دچار معلولیت است و هم همراهی که با او قصد پرش دارد متفاوت است.
او میگوید:برای انجام پرش معلولان یک سری روشهای متفاوتی وجود دارد مثل نوع بستن پاها و فرود آمدن. خب، چون تجربه این کار را داشتیم با کمک دوستانم مدتی قبل به پارک ملی بوجاق در شهر کیاشهر گیلان رفتیم.
سعید گفت:آن روز را هیچ وقت از خاطر نمیبرم، وقتی پرش را انجام دادم و همراه عماد فرود آمدیم انگار در خواب و رویا بود. حالا آنقدر از تجربه این سقوط آزاد لذت برده ام که قصد دارم با کمک دوستانم شرایط مشابهای را برای دیگر معولان هم وطنم فراهم کنم تا آنها نیز این لذت را تجربه کرده و بدانند معلولیت محدودیت و پایان زندگی نیست.
به فکر زیر ساختها باشیم
من در حوزههایی که فعالیت دارم و تجربه پیداکردهام به دنبال فراهم کردن زیرساختها هستم. متأسفانه افراد دارای معلولیت در ایران از سادهترین امکانات و خدمات شهری نمیتوانند استفاده کنند و قوانین و لایحههایی هم که در این حوزه وجود دارد توسط دستگاههای اجرایی بهراحتی زیر پا گذاشته میشوند، ولی این دلیل نمیشود که من کارهایی که از دستم برمیآید را انجام ندهم. در انجمن رفتینگ ایران با کمک کیانوش محرابی به عنوان رئیس انجمن و عضو هیئتمدیره فدراسیون جهانی رفتینگ، کمیته افراد دارای معلولیت را تشکیل دادیم و در حال انجام اقداماتی در حوزه ماجراجوییهای آبی هستم تا همهچیز قانونمند و طبق اصول جهانی انجام شود، در ورزشهای هوایی هم به دنبال همین موضوع هستم این کارها در دنیا بر اساس قاعده و اصول مشخصی انجام میشود. من در سقوط آزاد دومم با یکی از بهترین مربیهای دنیا و مربی دوستم خوبم عماد مظلومیان پریدم و نکات ریزی را یاد گرفتیم تا با معلولیت هم بتوانیم سقوط ایمنی از آسمان داشته باشیم که در آخرین سقوطم همراه با عماد در ایران اجرایش کردیم و از ارتفاع ۴ کیلومتری با سرعت ۲۲۰ کیلومتر در ساعت سقوط کردیم راحت و ایمن فرود آمدیم.
معلولیت پایان زندگی نیست
سعید در وبسایت و شبکههای اجتماعی مشخصات سفرش را اعلام میکند و افراد دارای معلولیت تصمیم میگیرند تا برخی از تجربیات او را تجربه کنند و همراهش میروند. اما دوستان سعید هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
عطا دستوم که به خاطر اشتباه پزشکی دچار معلولیت شده است در رابطه باتجربه عبور از کویر میگوید: «پیمودن ریگ جن بسیار سفر متفاوتی بود و من در این چالش بسیار چیزها یاد گرفتم همیاری همکاری آرامش داشتن در لحظههای سختِ زندگی هیجانی که این سفر با خود به همراه داشت برای من بسیار متفاوت بود آرامشی که در سکوت ناب کویر داشتم توصیفناپذیر است امیدوارم که دوباره به همراه همین گروه پرانرژی بتوانم این مسیر را طی بکنم».
ندا فقیهی در رابطه باتجربه عبور از عرض کویر و ریگ جن میگوید «ریگ جن، یک سفر غیرقابلپیشبینی و هیجانانگیز به معنای واقعی سفری بود مثل خود زندگی درجاهایی سخت و دشوار و درجاهایی دیگر جاهایی مملو از آرامش، تجربهای ناب و زیبا که هرگز پشیمان نشدم و نمیشوم از انجامش»
زهره زارعی در رابطه باتجربه این سفرش میگوید: «همیشه ماشینهای آفرود را که عازم سافاری یا در حال برگشت بودند با حسرت نگاه میکردم و سفر با این ماشینها تو دل کویر و این سبک ماجراجویی برایم یکرویای غیرقابلدسترس بود. کویر دوستداشتنی و آرام و زندگی سهروزه در آن به حدی دلچسب بود که بعد از وارد شدن به اولین شهر و ورود به رستوران عمیقاً دلتنگ آرامش طبیعت کویر شدم یکجور دلتنگی برای عزیزترینها که تا مدتی همراهت میمونه. برای ما که عادت به زندگی روزمره با امکانات رفاهی شهری داریم یک خرق عادت دلچسب بود و کلی چیزهایی دیدم و شنیدم که اگر جسارت به خرج نمیدادم و به این سفر نمیرفتم در جای دیگر امکان کمی داشت که یاد بگیرم. مرسی از گروه خانوادگی مظلومیان که امکان انجام این سفر را مهیا کردند».
واین آخرین سقوط از ارتفاع سعید ضروری
گزارش از جعفر پاکزاد