- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
همچنان در سال ۲۰۰۹ برای توصیف، وضعیت ناپایدار نظم امنیتی جهانی و ضرورت شناخت رابطه میان تهدیدات در راستای خنثیسازی آنها، به ذکر مسائلی نظیر تروریسم، منازعه اعراب و رژیم صهیونیستی و نیز اشتیاق ایران به دستیابی به سلاح هستهای (با اشاره به ارتباط آن با برخورداری رژیم صهیونیستی و پاکستان از سلاحهای هستهای) اشاره میکند.
این نحوه ادراک گرچه تلویحاً انگیزه ایران را حرکت طبیعی در راستای توازن بخشی قدرت با رقبای منطقهای خود یعنی پاکستان و رژیم صهیونیستی مغروض گرفته، عملاً تمایز بنیادینی با نگرش تحلیلگران غربی در نتیجه ندارد و ایران سرانجام به عنوان یکی از مصادیق محرک در تصاعد بحران و عامل بیثباتی تعریف، و به تصریح تورکنوف، به عنوان یکی از دستورالعملهای جهانی به رسمیت شناخته میشود.
از منظر تورکنوف، مسئله همکاریهای هستهای روسیه و ایران و نیز بازسازی آرایش نظامی ایالات متحده در اروپا پیچیدهترین مسائل مبتلا به در واگرایی موجود میان روسیه و ایالات متحده است و فقط در صورتی که دو کشور عزمی برای باسازی روابط داشته باشند. ناگزیر باید در خصوص این دو موضوع به توافق برسند.
تورکنوف در مسئله تعامل با آمریکا در همان مقطع روی کار آمدن دولت اوباما میگوید نوعی نارضایتی و بیاعتمادی عمیق در فضای نخبگی روسیه درباره آمریکا انباشته شده است که جناحهای مختلف در روسیه از راستهای افراطی و محافظهکاران میانهرو تا لیبرال غربگرا را در برمیگیرد.
او عنوان میکند که روسیه در خصوص رابطه با آمریکا تجربههای تلخی در دهه ۱۹۹۰ آموخته است که از جمله میتوان به گسترش ناتو به شرق اروپا، جنگهای تحمیل شده به بالکان تخریب روابط با اوکراین و بیثباتی امنیتی_نظامی در قفقاز اشاره کرد؛ اما امروزه دلایلی برای امیدواری یا تغییر زمان به وجود آمده است. اگر آمریکا اهتمامی مانند روسیه برای حل و فصل مشکلات داشته باشد. مسائل قابل حل است.
روسیه و آمریکا به راهحلی مشترک برای مواجهه با مسئله عدم اشاعه و موضوع خاص ایران نیاز دارند. روسیه همچنین از تغییر نظم امنیتی در اروپا با افزایش حضور نظامی آمریکا نگران است و باید با ایالات متحده آمریکا به نتیجه برسد.
همانگونه که مشاهده میشود، از نظر تورکنوف، ایران به منابه یک دستورالعمل جهانی، که به شدت مورد توجه و تأکید آمریکاست. میتواند موضوعی قابل دسترس و اسان برای وجه المصالحه واقع شدن در نزاع میان روسیه و آمریاک قرار گیرد. او همچنان رابطه با ایران را در مقایسه با روابط عادی بینالمللی، رابطه با «کشوری پیچیده و غیر آسان» توصیف میکند و طرحریزی روابط با ایران را سخت و دارای ابعاد و اضلاع گوناگون میداند.
باید توجه داشت که یکی از موضوعات راهبردی در تعامل میان ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه به عنوان قدرتهای بزرگ جهانی مسئله «عدم اشاعه» است؛ به نحوی که به نوعی موازنه رابهردی و آغاز پیدایش این سلاحها میان طرفین به وجود آمده است و عدم تعهد بازیگر ثالث به یکی از طرفها از ناحیه هیچ یک مورد پذیرش نیست و موازنه یاد شده را دستخوش آسیب قرار میدهدو از این منظر، اظهارات تورکنوف در خصوص به رسمیت شناختن ایران به عنوان مسئلهای جهانی در موضوع عدم اشاعه قابل درک است؛
اما در نظر نگرفتن سایر مسائل راهبردی در مسائل دو جانبه با ایالات متحده و همراهی با نحوه نگرش غرب به این مسئله محل بحث است، این در حایل است که سیاستمداران محاظفهکارتر و به صورت مشخص اغلب سیلوویکها در مسئله هستهای ایران، به ایجاد نوعی توازن میان «مثبت» و «منفعت» قائلاند و صرف نظر از نگرش امنیتی به مسئله عدم اشاعه، منفعت اقتصادی و سیاسی برخورداری ایران از انرژی هستهای را نیز هموزن با حفظ همپایگی استراتژیک تسلیحاتی مورد توجه قرار میدهند.در مجموعه میتوان گفت تورکنوف علیرغم تأکید بر ضرورت توسعه روابط دوجانبه به موضوع ایران نگاهی پراگماتیک و عملگرا دارد.
انتهای پیام/