«آن مرد با باران می آید» به چاپ بیست و پنجم رسید

-کتاب«آن مرد با باران می آید» تلاش می‌کند از روز‌های پرشور انقلاب بگوید، از شعار‌ها و تظاهرات و دیوارنویسی‌ها تا الله‌اکبرگویی‌های شبانه و پخش اعلامیه و تجمع در مساجد.

خانم وجیهه سامانی قصه پسری نوجوان به نام بهزاد را روایت می‌کند که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است. او دچار ترس‌هایی است که شاید هر نوجوانی در آن سن دارد، اما در بهزاد کمی بیشتر هم هست.

«آن مرد با باران می آید» به چاپ بیست و پنجم رسید

از طرفی هم به واسطه سن و تجربه‌اش از خیلی چیز‌ها سر در نمی‌آورد. با این همه، وجود برادر بزرگترش بهروز که رفتار و تفکرات انقلابی دارد، کم کم ترس‌های او را کم می‌کند و بر شناختش می‌افزاید. بهروز برای او از کاپیتولاسیون می‌گوید و دیگر ظلم‌ها و بی عدالتی‌هایی که آمریکایی‌ها و رژیم پهلوی بر سر مردم ایران آورده‌اند. از سویی دیگرسعید، بچه‌محل و همکلاسی بهزاد، که سرِ نترسی دارد، با کارهایش او را ترغیب می‌کند که بیشتر و زودتر به صف انقلابیون بپیوندد.

 انتهای پیام/