آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ،آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری، قدرت تیز و گلوی عمو سام، کرامت گمشده انسان عصر حاضر، بی توجهی به ظرافت‌های استیضاح، استیضاح ظریف بد سلیقگی سیاسی عناوین سر مقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند که می توانید در این بسته بخوانید.

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «آتلیه‌ای برای عکس‌ های یادگاری» منتشر شده و در آن چنین آمده است: اجلاس ۲۰ کشور صنعتی دنیا در آرژانتین روز گذشته در حالی به پایان رسید که معضلات اقتصادی دنیا نه‌تن‌ها از این طریق کاهش نیافت، بلکه افزایش نیز پیداکرده است. آش تصمیم‌گیری‌های سران گروه ۲۰ آن‌قدر شور است که هرساله پیش و در حین برگزاری آن، اجتماعات و اعتراضات قابل‌توجهی در سراسر جهان کلید می‌خورد. سال گذشته ده‌ها هزار نفر در هامبورگ آلمان دست به تظاهرات زدند و امسال هم اعتراضات چشمگیر جلیقه زرد‌های فرانسه، مثل بمب خبری منفجر شد.

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح
نشست‌هایی مانند گروه ۲۰ همیشه با چالش‌هایی با شدت و ضعف‌های سینوسی روبرو بوده است، اما علت این سطح از برخورد‌های تند و اعتراضات شدید جامعه جهانی به آن، عمدتاً ناشی از تحولات درصحنه متزلزل جهانی است که درنتیجه عملکرد اعضای این گروه، صدای معترضین را طی تقریباً ربع قرن گذشته درآورده است. به‌بیان‌دیگر، طرح‌هایی که قدرت‌های بزرگ اقتصادی تحت لوای جهانی‌سازی در حال انجام آن هستند، تحریک افکار عمومی را در طول سالیان گذشته در پی داشته است، لذا اعتراضات شکل‌گرفته در سال‌های اخیر، هم طبیعی است و هم ناشی از تحولات در عرصه متلاطم جهانی است. ازاین‌رو، گروه ۲۰، گروه ۸، بریکس، اتحادیه اروپا، ناتو، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، برخی از نهاد‌ها و سازمان‌های وابسته به سازمان ملل و ... در به وجود آمدن معضلات جهانی مقصرند و به‌گونه‌ای رفتار کرده‌اند که افزون بر اعتراضات عمومی، حتی کارشناسان فن نیز نسبت به خروجی این اجلاس امیدی ندارند.
یکی از نکات مهم نشست جی ۲۰ این است که هیچ‌کدام از دستاورد‌های آن برای کشور‌ها الزام‌آور نیست؛ به این مفهوم که این کشور‌ها از طریق نشست‌وبرخاست خود در این اجلاس نمی‌توانند تصمیماتشان را به سایر کشور‌های جهان دیکته کنند. ضمن اینکه در میان حاضرین گروه ۲۰، اختلافات عمیقی وجود دارد.


یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «قدرت تیز و گلوی عمو سام» منتشر شده و در آن آمده است: آمریکایی‌ها به طور مشخص سه کشور ایران، روسیه و چین را به عنوان کشور‌های استفاده‌کننده از «قدرت تیز» علیه آمریکا و ارزش‌های آن معرفی می‌کنند. درباره نوع برخورد با این مسئله نیز دو دیدگاه در آمریکا وجود دارد. عده‌ای معتقدند باید با این مسئله برخورد سلبی و سخت کرد و اجازه نفوذ و دسترسی این کشور‌ها به ابزار‌های اعمال «قدرت تیز» را گرفت. در مقابل عده‌ای دیگر (مانند جوزف نای) معتقدند آنچه باعث برتری و پیروزی آمریکا بر اتحاد جماهیر شوروی شد، فضای باز و آزاد فرهنگ غرب بود و نباید برای مقابله با «قدرت تیز» این مزیت را محدود و نابود کرد و راه مقابله با «قدرت تیز»، قدرت نرم است.

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح
شواهد و قرائن نشان می‌دهد آمریکایی‌ها روش سلبی و حذفی را در برخورد با «قدرت تیز» در پیش گرفته‌اند. اواخر مهرماه شرکت توییتر مجموعه‌ای شامل ۱۰ میلیون پست توییتری و از جمله دو میلیون پست ویدیویی را منتشر کرده و مدعی شد این مجموعه از سوی ایران و روسیه تولید و منتشر شده است. به دنبال آن هزاران حساب کاربری ایرانی و روسی بسته شد. بستن حساب‌های کاربری ایران محدود به توییتر نشد. فیسبوک و یوتیوب نیز کاربران زیادی را حذف کردند. اتهام این حساب‌های کاربری حمایت از جمهوری اسلامی، انتقاد از رژیم صهیونیستی و تهاجم به ارزش‌های آمریکایی بود! دو روز پیش هم رویترز گزارشی ویژه از ۷۱ وبسایت ایرانی منتشر کرد و نوشت این وبسایت‌ها که به زبان‌های مختلف دنیا مطلب تولید و منتشر می‌کنند، افکار عمومی سایر کشورها، به خصوص در منطقه را هدف گرفته‌اند. اتخاذ روش سلبی و حذفی در برخورد با قدرت نرم جمهوری اسلامی قابل پیش‌بینی بود چرا که از سال‌ها پیش غربی‌ها این روش را در پیش گرفته بودند. در حالی که ده‌ها شبکه ماهواره‌ای فارسی‌زبان سال‌هاست جامعه ایرانی را تحت بمباران و جنگ روانی خود قرار داده‌اند، اما غربی‌ها با انواع و اقسام روش‌های سلبی سعی می‌کنند صدای معدود شبکه‌های ایرانی مانند پرس‌تی‌وی، هیسپان‌تی‌وی و العالم را قطع کنند.
داغ شدن موضوعی مانند «قدرت تیز» در محافل سیاسی و عملیاتی آمریکا نشان می‌دهد جنگ نرم وارد مرحله تازه‌ای شده است و آمریکا تنها بازیگر فعال این میدان نیست. کشور‌های دیگر دریافته‌اند دفاع صرف در این میدان کفایت نمی‌کند و بهترین دفاع، حمله است. جمهوری اسلامی در آستانه چهل سالگی خود در عرصه جنگ نرم وارد فاز تهاجمی شده و این نشانه‌ای دیگر از پیشرفت و عظمت این انقلاب است. اگرچه امکانات و ابزار و بودجه مالی جمهوری اسلامی در این میدان کمتر از دو بازیگر دیگر آن یعنی چین و روسیه است، اما پتانسیل محتوایی، جذابیت و قدرت اقناع انقلاب اسلامی که برخاسته از فطرت بشری و آموزه‌های الهی است، از این دو کشور میراث‌دار سوسیالیسم و کمونیسم بسیار بیشتر است. نظام استکباری آمریکا که قدرت خود را مدیون تصویرسازی است، باید هم نگران برندگی قدرتی باشد که این هیمنه ساختگی را به چالش می‌کشد. در عصر حیرت و سرگشتگی جهانی، بشر مشتاق صدای آرامش‌بخشی است که او را از این بیابان تاریک و وحشت‌زا برهاند.


روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «کرامت، گمشده انسان عصر حاضر» خلاصه و تحلیلی است بر کتاب «هویت؛ نیاز به کرامت و سیاست خشم» جدیدترین کتاب «فرانسیس فوکویاما» که ۲ دهه پس از طرح نظریه پایان تاریخ و سیطره لایزال لیبرال- دموکراسی، را منتشر کرده و در آن نوشته است که فوکویاما به‌رغم اینکه با استناد به آمار، به رشد تولید ثروت و کاهش فقر مطلق از ۴۲ درصد در سال ۱۹۹۳ به ۱۸ درصد در سال ۲۰۰۸ اشاره می‌کند، اما اولا اذعان می‌کند این رشد کاملا ناعادلانه و مختص ثروتمندان و تحصیلکرده‌ها بوده و نابرابری اقتصادی را به طرز چشمگیری افزایش داده است؛ ثانیا او می‌پذیرد که این تغییرات در ارتباط مستقیم با افزایش نفوذ نئولیبرالیسم در کشور‌ها بوده است.

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح
او می‌نویسد: در دهه‌های گذشته، سیاست جهانی تحول چشمگیری را تجربه کرد. از اوایل دهه ۱۹۷۰ تا دهه اول قرن بیست و یکم، تعداد دموکراسی‌های انتخاباتی در جهان از حدود ۳۵ تا بیش از ۱۱۰ کشور افزایش یافت. در همان دوره، تولیدات کالا و خدمات در جهان ۴ برابر شد و رشد تقریبا در هر منطقه از جهان گسترش یافت. نسبت افرادی که در فقر شدید زندگی می‌کنند، از ۴۲ درصد جمعیت جهان در سال ۱۹۹۳ به ۱۸ درصد در سال ۲۰۰۸ کاهش یافته است، اما همه از این تغییرات سود نمی‌برند. در بسیاری از کشور‌ها و بویژه در دموکراسی‌های توسعه‌یافته، نابرابری اقتصادی به طرز چشمگیری افزایش یافت، زیرا منافع رشد در درجه اول به ثروتمندان و تحصیلکرده‌ها رسید. در ضربات مهلک بحران مالی جهانی ۸-۲۰۰۷ و بحران یورو که سال ۲۰۰۹ آغاز شد، در هر دو مورد، سیاست‌هایی که توسط نخبگان ایجاد شد، رکود اقتصادی، بیکاری بالا و کاهش درآمد را برای میلیون‌ها کارگر به ارمغان آورد».
او ادامه می‌دهد: «در لیبرال- دموکراسی، برابری تحت قانون، برابری اقتصادی و اجتماعی را به‌وجود نمی‌آورد. تبعیض همچنان برای انواع مختلفی از گروه‌ها وجود دارد و اقتصاد‌های بازار نابرابری‌های زیادی را ایجاد می‌کنند. با وجود تولید ثروت عظیم در ایالات متحده و سایر کشور‌های توسعه‌یافته، نابرابری درآمد طی ۳۰ سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. بخش‌های قابل توجهی از جمعیت آن‌ها از درآمد‌های ناچیز رنج می‌برند».

روزنامه خراسان در یادداشت خود با عنوان «پیشنهاد جایگزینی گرانی ارز در بودجه ۹۸» چنین نوشته است: بودجه سال ۹۸ دولت، در حالی آخرین مراحل تنظیم و ارسال به مجلس را پشت سر می‌گذارد که محاسبات حکایت از ناهم ترازی بودجه قوه مجریه دارد. معمولا بودجه چند قلم کلیدی دارد که تعیین کننده اصلی منابع عمومی است؛ نرخ تسعیر ارز دولتی، قیت نفت و میزان فروش نفت. بقیه متغیر‌ها مثل هزینه‌های جاری، درآمد مالیاتی و ... عمدتا قابل تغییر جهشی نیستند و معمولا به اندازه نرخ تورم رشد می‌کنند. از این رو برای رفع این ناهم ترازی، چشم‌ها به نفت و دلار‌های حاصل از آن خیره شده است. میزان صادرات نفت، احتمالا تا محدوده ۱.۵ میلیون بشکه در روز افت خواهد کرد و قیمت طلای سیاه هم نزولی است. در این شرایط با احتساب نفت ۵۵ دلاری و صادرات ۱.۵ میلیون بشکه در روز و درآمد مالیاتی ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی، دولت برای تامین هزینه‌های جاری اش (حدود ۳۲۵ هزار میلیارد تومان با احتساب رشد ۲۰ درصدی وعده داده شده)، نیاز به تسعیر ارز با نرخ هشت هزار تومان دارد!

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح
اما تعیین نرخ تسعیر ارز در محدوده هشت هزار تومان، حداقل دو اثر منفی جدی دارد؛ ۱- یک موج گرانی شدید ۹۰ درصدی برای اقلام اساسی ایجاد خواهد کرد که تبعات رفاهی و تورمی سنگینی خواهد داشت و عملا قابل پذیرش نیست. برخی مسئولان دولتی نیز پیشتر بر حفظ ارز ۴۲۰۰ تومانی در سال آینده تاکید کرده بودند. ۲- تعیین نرخ ارز مرجع به میزان ۸ هزار تومان یک سیگنال افزایشی بسیار قوی به بازار آزاد خواهد داد که می‌تواند موجب رشد مجدد نرخ‌ها در این بازار شود. بازار نرخ ارز مرجع را به عنوان یک نرخ بسیار حداقلی در نظر می‌گیرد و به آن واکنش نشان می‌دهد؛ بنابراین تحلیلگران سراغ دیگر متغیر‌ها می‌روند تا با حفظ دلار مرجع در محدوده ۴ تا ۵ هزار تومان، ناهم ترازی بودجه دولت را درمان کنند. اما دست شان چندان باز نیست چرا که افزایش صادرات نفت در شرایط تحریمی و به خصوص در سال آینده با پایان یافتن معافیت برخی کشورها، چندان واقع بینانه نیست. در نظر گرفتن قیمت طلای سیاه در محدوده بالاتر از ۶۰ دلار هم با توجه به روند صعودی تولید در بازار، مخصوصا از سوی آمریکا، نمی‌تواند به واقعیت نزدیک باشد. تراز کردن بودجه با افزایش درآمد مالیاتی هم در شرایط فعلی اقتصادی عملا غیرممکن است. همچنین افزایش درآمد از محل انتشار اوراق نیز نمی‌تواند منبع پایداری باشد و به خصوص استفاده از این منابع برای امور جاری – که در این جا محل بحث است- به هیچ وجه قابل تجویز نیست.


روزنامه ایران هم در بخشی از روزنامه خود چنین آورده است: به نظر می‌رسد که جناح تندرو مجلس کار چندانی به واقعیات و تبعات ملی و حتی جناحی کار‌های خودشان ندارند و همچنان چشمان خود را بسته‌اند و به هر چیزی متوسل می‌شوند تا حمله‌ای به دولت کنند. نمونه روشن آن استیضاح آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه است. آنان که هر روزحرف‌های عجیب و غریب می‌زنند، گاه از ۲ هزار و ۵۰۰ گرین کارت سفارشی سخن می‌گویند و چپ و راست اتهامات مشابه را ردیف می‌کنند و هیچ کس هم نیست که از آنان حساب‌کشی کند، اکنون و به خیال خود توانسته‌اند محملی را برای حمله به وزارت خارجه و سیاست خارجی کشور پیدا کنند.

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح

ولی کیست که نداند همه این اقدامات ناشی از کینه آنان نسبت به برجام است و گمان می‌رود که شعله کینه‌های برجام هیچ‌گاه در دل این جماعت خاموش نخواهد شد. ولی چرا این استیضاح فاقد ظرافت‌های سیاسی لازم است؟ تقریباً از ابتدای انقلاب تاکنون سیاست خارجی کشور کمابیش مورد تأیید اکثریت قاطع مردم بوده است. هیچ نظرسنجی معتبری نیست که این سیاست را در ذهن اکثریت جامعه و مردم با تردید مواجه کند. این اتفاق نظر نسبی در شرایطی رخ می‌داد که مردم به طور معمول از حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی نارضایتی فراوانی ابراز می‌داشتند. علت این نگاه به نسبت روشن است. از یک سو سیاست خارجی کمابیش فراتر از مناقشات جناحی تصمیم‌گیری می‌شد و نیرو‌های سیاسی نیز سعی می‌کردند که در این وادی به رقابت خطرناک و خلاف منافع ملی وارد نشوند. ولی از سوی دیگر سیاست خارجی و وزیر خارجه نماینده منافع کشور در برابر سایر کشور‌ها است و مردم نیز متوجه هستند که موفقیت یک سیاست خارجی، تا حدی متأثر از میزان حمایتی است که مردم از آن می‌کنند؛ بنابراین وزرای خارجه کشور به طور معمول حداقل در زمان وزارت خود تا حد ممکن مورد احترام مجلس و افکار عمومی نیز بوده‌اند و همیشه سعی می‌شد که حرمت آنان حفظ شود نه به واسطه شخص خودشان بلکه به دلیل جایگاه حقوقی آنان و ایفای نقش نمایندگی کشور در برابر بیگانگان.
ولی تندرو‌های مجلس برخلاف این سنت پسندیده، همه حریم‌ها را شکستند، چه در مجلس پیش و چه در این مجلس و بیشترین هجوم را به وزیر خارجه کردند و کار را به توهین و فحاشی نیز کشاندند و حتی کار را به جایی رساندند که ظریف را عصبانی کردند. اکنون نیز در ادامه آن ماجرا طرح استیضاح وی را ارائه کرده‌اند، در حالی که می‌دانند دو فراکسیون اصلی مجلس یعنی امید و اصولگرایان میانه‌رو که اکثریت بسیار قاطعی دارند با این کار مخالف هستند و این استیضاح به طور قطع شکست خواهد خورد؛ بنابراین از شکست چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود؟ آیا آنان فقط می‌خواهند برخی مطالب را بگویند؟ هم اکنون هم هرچه می‌خواهند می‌توانند بگویند و کسی هم از آنان سوالی نمی‌کند و در نتیجه حرف جدیدی نخواهند زد. طبیعی است که مجلس با اکثریت قاطع استیضاح را رد می‌کند و این به منزله رد کلیه ادعا‌های آنان است. آیا از درک این ماجرای ساده عاجز هستند؟ به طور قطع متوجه می‌شوند، ولی آنان به نفس ایجاد مشکل در روابط میان دولت و مجلس فکر می‌کنند و کاری به نتایج دیگر اقدامات خود ندارند.


روزنامه آرمان امروز سرمقاله امروز خود با عنوان را با عنوان «استیضاح ظریف، بدسلیقگی سیاسی» منتشر کرد و در آن آورده است: طرح استیضاح وزیر خارجه از چند جنبه در جامعه مورد سوال است و کسانی که این پروژه را دنبال می‌کنند، بهتر است به این موارد توجه کنند. نخست اینکه محمدجواد ظریف در بین وزرای کابینه یکی از کارآمدترین وزراست. دکتر ظریف و همکارانش در یک پروژه سخت بین‌المللی با توانمندی سرافراز بیرون آمدند و یک خطر بزرگ را از کشور دور کردند. طبیعتا استیضاح چنین وزیری، شبهه جدی ایجاد می‌کند که این مجلس و برخی نمایندگان، توانمندی و نقش یک وزیر مدنظرشان نیست بلکه همان سلیقه سیاسی خود حتی اگر اقلیت هم باشند را دنبال و به این ترتیب نقاط قوت را به نقطه ضعف تبدیل می‌کنند. رفتاری که این نمایندگان از خود نشان می‌دهند برای جامعه قابل قبول نیست و مجلس و نمایندگانی که کم‌کم در معرض انتخاب مجدد هستند باید بدانند که اگر جامعه احساس کند وکیلی دنبال منافع مردم نیست، نسبت به انتخاب خود شبهه جدی پیدا خواهد کرد. این دوستان توجه کنند که از نظر داخلی و خارجی، پرداختن به فردی مثل محمدجواد ظریف نه سیاسی و نه مطابق منافع ملی است. امروز که باید در برابر رفتار استبداد جهانی تلاش کنیم که نقاط قوت خود را برجسته نماییم تا بتوانیم از آن استفاده کنیم، یک عده متوجه این قضیه می‌شوند که همین نقطه قوتی هم که وجود دارد را به ضعف تبدیل و یا آن را خدشه‌دار کنند، حتی اگر تغییری که مدنظرشان است هم صورت نگیرد!

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح

اگر واقعا در جنگ با استکبار هستیم با بروز چنین رفتاری، شعار‌ها هم به طور جدی با چالش روبه‌رو می‌شود. نکته دیگر این که از چه زمانی مسأله استیضاح وزیر خارجه در مجلس مطرح شد؟ از زمانی که دکتر ظریف عنوان کرد جریانی در کشور دچار پولشویی و عملیات مالی سیاه است. درحالی که وقتی این سخن مطرح می‌شود به جای اینکه تلاش کنند درصورتی که چنین چیزی وجود دارد -که حتما وجود دارد، چون این همه نقل و انتقالاتی که صورت می‌گیرد و مشکلاتی که برای اقتصاد کشور درست می‌کند- تنها با شفاف‌سازی می‌توان از بروز اینگونه مسائل جلوگیری کرد. طیفی که بعد از طرح این قضیه به استیضاح وزیر خارجه ورود پیدا کرد، شبهه ایجاد کرد. به نظر می‌رسد هم بدسلیقگی ذهنی و هم بدسلیقگی بین‌المللی وجود دارد. چون آنچه آقای ظریف مطرح کرده، مسأله پنهانی هم نیست لذا با این شکل می‌خواهند جلوی شفاف شدن را بگیرند.


روزنامه فرهیختگان هم یادداشت امروز خود با عنوان را «با چسبندگان به میز چه کنیم» منتشر کرد و در آن آورد: قانون منع به‌کار‌گیری بازنشستگان از آن جمله قوانینی بود که تصویب آن موج گسترده‌ای از امید به‌خصوص میان نسل جدید انقلاب به وجود آورد و این‌گونه تصور شد که انقلاب در حال پوست‌اندازی بزرگی در عرصه مدیران اجرایی است.

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح
براساس این قانون، قرار بود افرادی که در ۴۰ سال گذشته در مناصب مختلف اجرایی حضور داشته و بازنشسته شده‌اند، جای خود را به نسل جوان و جوان‌تر‌های غیربازنشسته بدهند. این اتفاق از آن جهت مهم‌تر بود که کشور براساس برخی آمار با نرخ بیکاری ۲۸ درصدی جوانان دست و پنجه نرم می‌کند و خروج چندهزار بازنشسته شاغل می‌توانست سبب اشتغال چندهزار جوان بیکار و البته تحصیلکرده در مقاطع کارشناسی‌ارشد و دکتری شود. بزرگ‌ترین بحران کشور در چند سال آینده بیکاری جوانان است، از همین رو ادامه اشتغال بازنشسته‌ها به‌منزله خیانت به کشور و آینده جوانان است.


روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز خود با عنوان «اگر بجای مسعود فراستی یک مقام دولتی بود...» چنین آورد: من اگر جای شما بودم با خودم فکر می‌کردم که آیا اگر بجای مسعود فراستی یک مقام دولتی هم رو به رویم بود آیا با همین صراحت و زبان بدن تهاجمی و واژگان ویرانگر با او سخن می‌گفتم؟ آیا جرات این را داشتم که مطالبات مردمانم را چنان بی پرده فریاد بزنم که مردم جانشان روشن شود و اخم سیاستمردان را به جان بخرم؟ و اگر اینطور نبود حتما از مهمان موسپید و مخاطبان رو سپیدم عذرخواهی می‌کردم.آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح


روزنامه صبح نو هم در سرمقاله خود با عنوان «سراب بعد از سراب» چنین آورده است: از حدود هشت سال قبل که کشور در دوره اوبامای دموکرات گرفتار تحریم‌های آمریکا شد تا امروز، تمایل دولت‌ها این بود که به‌طور ناملموس یا ملموس، مقتضیات روزمره را به توافق‌های بیرونی گره بزنند. این روند در دوره پنج‌ساله اخیر به شدت، افزایش یافته و به‌نحوی که متناظر با زمان‌بندی‌های سه‌ماهه، ۶‌ماهه و... آمریکایی‌ها، اجلاسیه‌های جهانی از جنس جی ۸، جی ۲۰، سازمان ملل و امثالهم، انتخابات داخلی در آمریکا و... وعده داده می‌شود که صبر کنیم تا ببینیم چه می‌شود!

آتلیه‌ای برای عکس‌های یادگاری/ قدرت تیز و گلوی عمو سام/ کرامت، گمشده انسان عصر حاضر/بی‌توجهی به ظرافت‌های استیضاح

این نحوه تصمیم‌گیری آن‌قدر مخل اداره امورات شده که تا پایین‌ترین سطوح نیز سرایت یافته و حتی کسبه بازار هم، چنین سخن می‌گویند. تعلیق اقتصاد و معیشت و تعویق آن به تصمیمات غربی‌ها و شرقی‌ها، یعنی ایجاد یک بن‌بست کاذب برای ایران؛ ایرانی که به این طریق از برنامه‌ریزی‌های راهبردی دست برمی‌دارد، دقیقاً همان چیزی که موجب فروکاسته‌شدن آن به محیط داخل و گرفتارشدن در مسائل ریز و درشت بی‌اهمیت خواهد شد. سراب واهی برجام بزرگ‌ترین مثال از این دست اتفاقات است که در ماه‌های گذشته نیز در اندام «اف‌ای تی اف» و «سی اف تی» و... بازتولید شده و اساساً تمامی ۴۰‌ساله گذشته انقلاب اسلامی، منظر حیله‌های وقت تعیین شده از سوی استکبار و دورزدن آن‌ها توسط جمهوری اسلامی بوده است. این‌بار هم چنین خواهد شد، چه عده‌ای در داخل بخواهند یا نخواهند.