به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سرمقاله امروز روزنامه حمایت با عنوان «لزوم اصلاح نظام بانکی » منتشر شده و در آن چنین آمده است: یکی از مصائب و مشکلاتی که نظام بانکی پیش آورده و ایبسا زمینه چشمداشت برخی به سرمایهگذاران غربی برای حل مشکلات اقتصادی را فراهم کرده است، عدم تدوین نقشه راه برای استفاده از ظرفیت عظیم سپردهها و سرمایههای مردمی در بخش تولید با رویکرد تحقق استقلال اقتصادی است. هنوز هم اظهاراتی نظیر اینکه «سرمایههای داخلی کفاف حل مشکلات کشور را نمیدهند» یا «نیاز داریم تا شرکتهای غربی سرمایه بیاورند» شنیده میشود که طمع اروپا و آمریکا را در جریان گفتگوهای هستهای و پس از آن در پی داشت. شاخصه برجستهای که مقام معظم رهبری در پازل اقتصاد مقاومتی برای بانکها تعریف نمودهاند، هدایت سپردههای ارزی و ریالی مردم از طریق ارائه مشوقها بهسوی تولید است تا از این طریق، منابع موردنیاز برای تحقق اقتصاد مقاومتی تأمین شود. خب، نتیجه اینهمه انتظار برای ورود سرمایههای غربی به کشور جز تحریمهای بیشتر و شانه خالی کردن طرفهای خارجی از تعهداتشان چه بود؟!

آیا این امکان وجود نداشت که مدعیان علم اقتصاد و کاهش نرخ تورم! بجای معطل کردن توان، استعداد و ظرفیتهای کشور، چارهای برای جذب سرمایههای مردمی به صنعت و کشاورزی از طریق نظام بانکی در عوض سرمایههای خارجی میاندیشیدند تا اوضاع به این مرحله نرسد؟! حتماً چنین راهکاری وجود داشته و دارد، همچنان که در بخشهای فوق پیشرفته نظامی بهافتخار خودکفایی و قطع وابستگی کامل به خارج از مرزها نائلآمدهایم. بنابراین، اولین، بدیهیترین، ضروریترین و اصلیترین گام برای اصلاح نظام بانکی که حتی از چینش دوباره مسئولین آن مهمتر به نظر میرسد، عبارت است از تغییر نگاه و رویکرد کلان اقتصادی با هدف شیبدار و هموار کردن زمینهها برای حرکت همه سرمایهها بهسوی تولید. مادامیکه این مهم محقق نشود، تغییرات شکلی و ظاهری چاره کار نخواهند بود.
یادداشت امروز روزنامه کیهان نیز با عنوان «فرصت طلایی!» منتشر شده و در آن آمده است: از امیر مومنان سخن و توصیههای فراوان به جای مانده است که شاید معروفترین آنها درباره اهمیت لزوم جلب خوشگمانی رعیت و عامه مردم باشد که میفرماید: «.. پس رفتار تو چنان باید که خوش گمانی رعیت فراهم آید که این رنج دراز را از تو میزداید» و باز سفارش میکند «خود را از رعیت پنهان نکن... اگر رعیت بر تو گمان ستم برد [و بیاعتماد شود]، عذر خود را آشکار با آنان در میان گذار، و با این کار از بدگمانیاشان در آر [و اعتمادشان را جلب کن].»

مولا (ع) در مسیر جلب اعتماد مردم «رفتار» را بر گفتار، ارجح میداند به این معنا که بیش از هر چیز کنش و رفتار مسئولان و کارگزاران باید احساس رضایت و دلگرمی و اعتماد در مردم ایجاد کند.بدون تردید، امروز نیز این دستورالعملها زنده و سازنده و این سفارشها کارآمد و ارزنده است و باید هرکس که در هر جا (دولت، مجلس، قوهقضائیه و..) عهدهدار امری از امور مردم است، خود را مخاطب این توصیهها بداند و با رفتار و عمل خود، اعتماد مردم را که متاسفانه در بخشهایی (به ویژه حوزه معیشت و اقتصاد) آَسیب دیده، ترمیم کند و... توصیههایی که رهبر معظم انقلاب به تأسی از آن امام همام، همواره به مسئولان و مدیران سفارش کرده و یادآور شدهاند. همین چند روز پیش بود که ایشان در بخشی از سخنان خود خطاب به هیئت دولت فرمودند: «بایستی تصور دولت در چشم مردم، تصور یک گروه توانا و کارآمدی باشد که دارند تلاش میکنند... مردم وقتی این را از شما ببینند، برایتان شعار میدهند، به نفعتان شعار میدهند، این باید احساس بشود آدم ممکن است مشکل را یک جایی نتواند حل کند، همین قدر که [مردم]بدانند وارد میدان هستید و دارید تلاش میکنید، روز و شب نمیشناسید، به مردم پیام اقتدار میدهد. باید [مردم]احساس بکنند، دارد، کار میشود.»بی تعارف و شعار، مردم دارای قدرت داوری و صاحب تشخیص هستند، اگر احساس کنند حرف و وعدههای مسئولان صادقانه و با عمل و رفتار آنها مطابقت دارد و خدای ناکرده از سرکاری و سیاهکاری و... نیست، دست در دست یکدیگر، چون همیشه، پشتیبان دولت و مسئولان خواهند بود و... آنگاه در این صورت پیروزی بیبرو و برگرد قطعی و حتمی است. این وعده خداست که «یدالله مع الجماعهًْ»! (دست خدا با جماعت است)و تاریخ هم شهادت میدهد: «هرکس با خدا و سنتهای الهی در افتاد، ورافتاد.» ...!
در یادداشت امروز روزنامه وطن امروز هم چنین آمده است: داشتن چنین وزیر خارجهای، بزرگترین فاجعه ممکن در حوزه سیاست خارجی تاریخ معاصر ایران است. وزیری که چند سال با بزرگنمایی نقش خود در اقتصاد، وعدههای ژول ورنی به مردم میدهد، روزی دیگر و در همین مسیر، با بزرگنمایی قدرت نظامی آمریکا و تحقیر قدرت ملی، مردم را میترساند و حالا با فرار از تمام مسؤولیتهایی که مستقیما متوجه او و تفکرات اشتباهش است، تنها راهحل ممکن را شکرگزاری ملت بابت عدم خروج اروپا و دیگران از همین برجام نیم بند و پا در هوا معرفی میکند.

ژول ورن در کتاب «بیست هزار فرسنگ زیر دریا»، زندگی دریانوردی به نام کاپیتان نیمو را روایت میکند که خود و همراهانش را در زیردریایی مرموز خود حبس کرده و، چون یکی از
کشورهای اروپایی خانوادهاش را از بین برده، او به دنبال انتقام است و به همین دلیل کشتیهای روی آب را غرق میکند. این مسائل باعث شده بود مردم فکر کنند زیردریایی او یک هیولاست. حالا که هیولای افکار اشتباه دولت در حال تخریب اقتصاد ملی است، ظریف گویا در هیبت همان کاپیتان نیمو به کشتیهای بیگناهی که از قضا خیرخواه او و دولت هستند، شلیک میکند.کاپیتان نمو، اما خوب است به جای شلیک به خودیها و بیگناهان، یک بار هم شده، اسلحهاش را درست هدفگیری کند و بداند آنها که حالا با او نرد دوستی میبازند، شریک همان کشوری هستند که خانوادهاش را از بین بردهاند! در انتها لازم است از روح جناب
ژول ورن عذرخواهی کنم. آخر او بر خلاف ظریف و دوستانش از چیزهایی حرف میزد که بعدها همگی به واقعیت پیوست. عذرخواهم ژول عزیز!
روزنامه شرق نیز در یادداشت امروز خود چنین نوشته است: ترامپ در قصه ایران بوفالویی زخمی را میماند که با پرچم قرمز ایران روبهرو شده و زحمت شکستهای خود را ناشی از حرکت ایران میداند. خشم او را از توییتهایی که درباره ایران منتشر میکند، بعینه میشود حس کرد. نمیگویم در مقابل رجزخوانیهای ترامپ و تیم ضدایرانی کاخ سفید از پمپئو گرفته تا جان بولتون، واکنش نشان داده نشود. گفتههای پمپئو و ترامپ تکرار گفتمان گروههای خارجنشین است و نکته تازهای ندارد. اواخر دولت صدام، تیم احمد چلبی در واشنگتن به جعل تلگرافهایی از قماش تلگراف منسوب به وزیر امور خارجه آلمان مشغول بودند و با دادن اطلاعات غلط ذهن آمریکاییان را آماده حمله به عراق کردند و آمریکاییانِ تشنه حمله به مناطق نفتخیز، یک بار از خود نپرسیدند که عراق تولیدکننده سلاحهای کشتارجمعی نیست بلکه باید این سلاحها یا وسایل اولیه آن را از غرب وارد کرده یا از شوروی آن زمان خریداری کند؛ کافی است اطلاعات تجاری عراق را داشته باشند. اما آمریکای حریص به جنگ، وارد عراق شد و شد آنچه که نباید میشد. امروزه تیمی در کاخ سفید ماشین سیاست داخلی و خارجی آمریکا را به چرخش وا میدارد که مشاور عالی شورای امنیت آن جان بولتون، در اجتماع منافقین در پاریس گفته بود: سال آینده این اجتماع را در تهران خواهیم داشت. باید آگاهانه به مسائل نگاه کرد. اتحاد و اتفاق داخلی که میرود با رفع برخی محدودیتها جانی دوباره بگیرد، بههمراه اولویتدادن کامل به منافع مردم ایران برای زندگی بهتر، راه عبور از این چالشهاست.
یادداشت امروز روزنامه اعتماد تصمیمات نژادپرستانه رژیم صهیونیستی اشاره کرده است و نوشته: ایرانیها دهههاست نسبت به اقدامات انجام شده توسط رژیم اشغالگر قدس در سرزمین فلسطین اعتراض میکنند و کشتار مردم این کشور را اقدامی خلاف حقوق بشر ادعایی از سوی افرادی مانند نتانیاهو میدانند. این رژیم در آخرین اقدامهای خود با وجود مخالفت جدی فلسطینیها، پایتخت خود را به بیتالمقدس تغییر داده و امریکاییها هم در حمایت از آنها، سفارت خود را منتقل کردند که همین امر نشان میدهد چقدر ادعاهای آنها در حمایت از حقوق بشر بیارزش است. اگر هدف نتانیاهو از این سخن جلب رضایت مردم است باید بداند هیچ اقبالی از این گفتهها به دست نمیآید و کسی جذب این آرتیستبازیها نمیشود. رژیمی که هرروزه جوانان فلسطینی را میکشد، چطور به یکباره علاقهمند فاطمه در ایران شده است؟

متاسفانه محیط زیست یکی از حربههای
سخنان دخالتجویانه نتانیاهو در ایران است که نشان دهد دلسوز ایران است این در حالی است که این رژیم به لحاظ مساحت و جمعیت حتی از تهران کوچکتر است. نتانیاهو باید نقاب را از چهرهاش بردارد؛ او گرگی در لباس میش است که خود را دلسوز نشان میدهد. چندی پیش نیز او درباره راهاندازی کانالی صحبت کرد که در آن شیوه مصرف آب را آموزش دهد. ما در کشورمان متخصصان برجستهای داریم که میتوانند درباره مدیریت آب به ما کمک کنند و نیازی به دلسوزی افرادی مانند او که تنها به قصد دخالت و تخاصم چنین سخنانی را مطرح میکنند، نداریم.
روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «قطار تغییر کابینه را متوقف نکنید!» چنین نوشته است: جمع زیادی از کارشناسان معتقدند که تعلل محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، در مواجهه با پرونده فساد واردات خودرو، به گونهای بوده است که باید وی را نیز از قطار کابینه پیاده کرد. بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با همه تلاش هایش در مواجهه مثبت با پدیدههای اجتماعی، در مدیریت بنگاههای کلان اقتصادی از شستا تا سازمان بازنشستگی و همچنین تدوین برنامههای اثربخش برای اشتغال زایی ناتوان بوده و باید از سمت خود خداحافظی کند. جمع زیادی از نخبگان معتقدند که عباس آخوندی به عنوان وزیر راه و شهرسازی، جز افزایش بدون اثر، وام مسکن و ناکارآمدی در تکمیل مسکن مهر و کندی در نوسازی بافت فرسوده، مخالفت با مالیات بر سوداگری در بخش مسکن و حاشیه سازی به واسطه برخی ادبیات و رفتارهای خود، کارنامه مشخص دیگری در بخش مسکن نداشته است و او نیز باید به فکر خروج از کابینه باشد.

به این ترتیب و با باقی ماندن دیگر گزینههای
تیم اقتصادی که عملکرد انتقاد برانگیزی داشته اند، نمیتوان انتظار داشت که با تغییر در ریاست بانک مرکزی، امید و اعتماد به مردم و فعالان اقتصادی باز گردد. تغییر ابتدا باید در نحوه مواجهه
رئیس جمهور با پرسشهای اصلی این روزهای اقتصاد کشور و پاسخ صریح به آنها صوت گیرد و پس از آن نحوه چینش تیم اقتصادی تغییر کند و فردی با اختیار تعیین افراد همفکر و پذیرش مسئولیت تیم اقتصادی، سکان را به دست بگیرد. هرگونه تعلل در ادامه این تغییرات، صرفا باعث اعتمادسوزی بیشتر و ناامیدی میشود و ممکن است دیگر تغییر در تیم اقتصادی افاقه نکند و کار به تغییر در راس قوه اجرایی کشور بکشد.
یادداشت امروز روزنامه ایران هم با عنوان «تاوانی که مردم پرداخت کردند» منتشر و در آن چنین آمده است: مؤسسات غیرمجاز بدون توجه به اعتبارسنجی و ریسکهای مهمی نظیر ریسک اعتباری، عملیاتی، نرخ ارز، نقدینگی و... بخشی از منابع جمعآوری شده از مردم را بعضاً در ازای یک فقره چک به افراد خاصی تسهیلات دادند. همچنین بسیاری از این مؤسسات در پروژههای تجاری یا مسکونی سرمایهگذاری کردند که به هیچ عنوان توجیه اقتصادی نداشت.

به دنبال هزینه غیرصحیح منابع با بروز رکود اقتصادی سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به بعد این مؤسسات مجبور شدند سپردههای جدیدی را که جذب میکردند صرف
پرداخت سود سپردههای قبلی کنند و به دلیل برهم خوردن تراز مصارف و هزینهها، غیرمجازها در سراشیبی سقوط قرار گرفتند، اما همچنان با بالا بردن نرخهای سود خود از محل سپردههای جدید ارتزاق میکردند.از آنجایی که در طول دو دهه گذشته این مؤسسات با روشهای مختلف میلیونها سپردهگذار از سراسر کشور جذب کرده و سرمایه آنها را حبس کرده بودند، برخورد با آنها نیز بسیار دشوار شده بود. حال هرگونه برخورد با این مؤسسات اعتراض میلیونها سپردهگذار را در پی داشت و به همین دلیل در نشست سران قوا تصمیم گرفته شد از محل داراییهای بانک مرکزی به بانکهایی که وظیفه ساماندهی این
مؤسسات غیرمجاز سپرده شده بود، خط اعتباری اختصاص داده شود که هماکنون حدود ۹۸ درصد سپرده گذاران این مؤسسات تمام یا بخشی از سپرده خود را دریافت کردهاند و تنها سپردههای میلیاردی باقی مانده است. با این اوصاف میتوان گفت: تاوان فعالیت
مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز را مردم پرداخت کردند.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.