به گزارش ، در طول یک قرن گذشته هیچ دغدغهای به اندازه وحدت مسلمین در دنیای اسلام
وجود نداشته است. توطئه دشمنان همیشه آرمانهای جهان اسلام را با هدف
ایجاد تفرقه نشانه گرفته است تا اولویتهای اصلی به سمت مسائل حاشیهای و
البته تنشزا سوق پیدا کند و اختلافات جزئی به تعارضات فرقهای و مذهبی
تبدیل شود.
روشن است که اختلاف آراء و نظرات در مباحث علمی، راه رشد جوامع را هموار
میکند و اختلاف نظر در زمینه علوم اساساً موجب دستیابی به پایههای علمی
است اما زمانی که دامنه اختلافات با اغراض سیاسی و منافع قدرتهای بزرگ
پیوند میخورد نه تنها موجب رشد نمیشود بلکه باعث کینهتوزی و بسترسازی
برای بهرهبرداری طراحان آن میگردد.
در عصر کنونی که طوفان فتنه به پا
خواسته و ضربه تفرقه و توطئه دشمنان یکی پس از دیگری به پیکره جهان اسلام
وارد میشود، وحدت جهان اسلام نسبت به هر دوره دیگری از اهمیت و اولویت
بیشتری برخوردار است.
ظهور و شکلگیری جریان وهابیت در جهان اسلام که به واقع اتحاد مسلمانان را
تهدید میکند، با همه لطماتی که به پیکره جهان اسلام وارد کرده، این منفعت
را نیز به همراه داشته است که عقلای جهان اسلام بر وحدت اسلامی اجماع
کنند. اکنون دستیابی به وحدت در کنار پایبندی به اصول، امری دستیافتنی است
و بزرگان شیعه و سنی بر آن اتفاق نظر دارند.
جهان اسلام از منظر بنیانهای فکری و اصولی دارای اشتراکات فراوان و اساسی
هستند و همین نقاط مشترک است که موجب قوت جهان اسلام در تمام ادوار شده
است اما برخی مغرضان و جاهلان با پشتوانه کمک مادی و معنوی دشمن، تلاش
وافری را برای ایجاد خدشه در بدنه امت اسلامی آغاز نمودهاند.
از جمله این
تلاشها، پدیده «تکفیر» است که با حمایت همهجانبه نظام سلطه ایجاد شده
است. جبهه استکبار با ایجاد گروههای تکفیری در تلاش است تا وحدت مسلمانان
را در هم بشکند و برای رسیدن به این هدف از هیچ خدعهای برای پر رنگ کردن
اختلافات فرقهای و مذهبی در امت اسلامی فروگذار نمیکنند.
اختلاف افکنی سابقهای تاریخی و طولانی در میان مسلمانان دارد اما اشکال و انواع آن به اقتضاء زمان همواره در حال تغییر است.
چنانچه به شکل مصداقی و عینی تحولات تفرقهآمیز جهان اسلام به خصوص
کشورهای منطقه را بررسی کنیم باید در چند مقطع مهم در طول چند سال گذشته
تامل کرد.
موفقیتهای محور مقاومت در لبنان، عراق و فلسطین را باید همان
نقطه عطف شدت گرفتن جریانات تفرقهافکنانه بدانیم.
به عبارت دیگر، موج
اختلافافکنی میان کشورهای اسلامی زمانی اوج گرفت که حلقه محاصره رژیم
صهیونیستی از سوی رزمندگان شیعه و سنی در لبنان و فلسطین تنگتر و تنگتر
گردید.
پیروزی حزبالله لبنان در سال 2006 دومینوی شکست رژیم کودککش را در
سالهای پس از آن و در طول جنگهای 22، 51 و 8 روزه غزه کلید زد به نحوی
که وقوع چنین امری در طول تاریخ تشکیل این رژیم جعلی بیسابقه بود. به
عبارت دیگر، حزبالله لبنان و مقاومت فلسطین دو لبه تیز شمشیری بودند که
ماهیت و اساس رژیم صهیونیستی را هدف گرفته بودند.
این شرایط سخت، حامیان مستکبر رژیم کودککش را به فکر واداشت تا از طرح
قدیمی اما کارآمد استعمار پیر یعنی «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بار دیگر به
شیوه جدید استفاده شود. هر چند شیوه آنان برای برافروختن آتش اختلافات
مذهبی دارای زوایای پیچیده و چند لایه است اما کاستن از فشار سنگین جبهه
مقاومت بر غده سرطانی اسرائیل تنها با روش تهییج تعارضات مذهبی و فرقهای
ممکن بود. در نتیجه طرح «لانه زنبور» با هدفی دوگانه یعنی حمایت از رژیم
صهیونیستی و آتشافروزی در طرفداران نظریه مقاومت در دستور کار قرار گرفت.
ادوارد اسنودن کارمند سابق آژانس امنیت ملی آمریکا در اظهارات جنجالی خود
فاش کرده بود این سازمان با همکاری سرویسهای جاسوسی «امآی۶» و «موساد»،
زمینه به وجود آمدن داعش را فراهم کرده و برای به وجود آوردن یک گروه
تروریستی (داعش) که بتواند افراطیها را به خود جذب کند، با یکدیگر همکاری
کردهاند؛ عملیاتی که رمز آن «لانه زنبور» نام گرفت و هدف از آن حمایت از
اسرائیل بود.
بنابراین، گروههای تکفیری و تروریستی ابزاری قدرتمند برای کاستن قدرت
جهان اسلام در رویارویی با چالش بزرگ استکبار یعنی رژیم صهیونیستی به شمار
میآیند.
در این میان نباید از نقش جریانات و کشورهای منحرف اسلامی در ریختن آب به
آسیاب دشمن غفلت کرد. تاسیس شبکههای ماهوارهای که هدفی جز توهین و فحاشی
به اعتقادات مذاهب اسلامی ندارند، گرچه با حمایت نظام سلطه به سرانجام
رسیده است اما عواملی فریبخورده ساختار «شیعه انگلیسی» و «سنی آمریکایی»
را شکل دادهاند.
به عبارت دیگر، در کنار داعش که به مثابه بازوی اجرایی
پروژه تفرقه، آرمان وحدت اسلامی را دچار چالش کرده است نباید از ابزارهای
رسانهای و تبلیغاتی این پروژه نیز غافل شد.
این روزها بسیاری از چهرههای
تندروی تکفیری- وهابی که از سوی کشورهایی مرتجع حمایت مالی میشوند، در
شبکههای پرتعداد تلویزیونی و پایگاههای اینترنتی به تولید آموزههای
اختلافافکنانه مشغولند. این شبکهها با بهرهگیری از پول فراوان و البته
تکیه بر تبلیغات و جنگ روانی سعی در غلبه گفتمان تندروانه خود به عنوان
قرائت ناب از آیین پرمهر اسلام هستند.
هفته وحدت فرصت مناسبی است تا علاوه بر تلاشهای نمادین و عملیاتی برای
ایجاد تقریب و الفت میان مذاهب اسلامی، طراحی چند لایه غرب به منظور ایجاد
گسست در جهان اسلام نیز مورد توجه قرار گیرد. رسالتی که بیش از هر چیز و
هر کس بر دوش نخبگان فکری جهان اسلام و البته رسانههای این کشورهاست.
با
وجود تمام دشواریها، جهان اسلام اکنون به این نتیجه رسیده است که تنها راه
غلبه بر مشکلات وحدت و یکپارچگی است؛ وحدتی که به تعبیر رهبر انقلاب میوه
عزت را برای اسلام به ارمغان خواهد آورد: «اگر ما با هم باشیم، کشورهای
اسلامی، ملّتهای مسلمان - سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیّع - با
یکدیگر دلهایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیّت
نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد
افتاد؛ چه عزّتی برای اسلام درست خواهد شد! وحدت؛ وحدت.»