روایتی از حقیقت ماجرای برده‌فروشی در لیبی

13:08 - 20 آذر 1396
کد خبر: ۳۷۵۸۸۰
این تصاویر جهان را در شوک عمیقی فرو برد، سازمان‌های حقوق بشری به صف شدند و در بیانیه‌های انفرادی و جمعی این ماجرای دهشتناک را که «سی‌ان‌ان» به تصویر کشیده بود محکوم کردند.

روایتی از حقیقت ماجرای برده‌فروشی در لیبیبه گزارش گروه فضای مجازی ،نوجوان و جوانند شاید 20 - 15 ساله، نگاه‌هایشان خنثی و بی‌رمق است، سر سپرده‌اند به تقدیر شومی که برایشان رقم خورده؛ در مقابل‌شان جمعیتی است که هیاهو می‌کنند، هر کس مبلغ را بالاتر ببرد برنده است، فروشنده با صدای بلند مبلغ را اعلام می‌کند: «400 دلار (حدود یک و نیم میلیون)» این بهای آزادی یک انسان است؛ فروشنده پسرک سیاه‌پوست را که حالا رسما برده فرد دیگری شده به دست صاحب جدیدش می‌دهد و دلارهای سبزرنگ را می‌شمارد و پیروزمندانه لبخند می‌زند.

این ترسیم فیلم سیاه و سفید برده‌داری قرون گذشته نیست، سکانسی از فیلم برنده جایزه اسکار «12 سال بردگی» هم نیست؛ همین لحظه که روزنامه را ورق می‌زنی و به فکر حساب و کتاب آخر ماهت هستی، هزاران کیلومتر دورتر فردی همسن و سال خودت یا فرزندت، به بهایی اندک برای بیگاری در مزارع و کارگاه‌ها خرید و فروش می‌شود.

آن جنگ‌زده‌هایی که می‌خواستند از کشتار در کشورشان فرار کنند حالا یا در آب‌های مدیترانه سرنگون می‌شوند یا در اردوگاه‌های اسکان موقت یونان بی‌آب و امکانات و در سرمای زمستانی مرگ تدریجی را تجربه می‌کنند یا در بازارهای برده‌فروشی لیبی به زندگی‌شان چوب حراج می‌خورد.

چه کسی به داد این برده‌ها می‌رسد

این تصاویر جهان را در شوک عمیقی فرو برد، سازمان‌های حقوق بشری به صف شدند و در بیانیه‌های انفرادی و جمعی این ماجرای دهشتناک را که «سی‌ان‌ان» به تصویر کشیده بود محکوم کردند. سازمان ملل خواستار تحقیقات در این باره شد و اتحادیه آفریقا خواهان توقف «این اقدامات مجرمانه»؛ حتی «بورکینافاسو» سفیرش در لیبی را در اعتراض به این اقدام فراخواند. اما هیچ‌کس نپرسید که چه کسی قرار است به این جنایت رسیدگی کند و به آن پایان بدهد؟

چند سالی می‌شود که لیبی برای اجرای طرح‌های خود نه ارتش دارد و نه پلیس، نه ابزارها و راهکارهای لازم برای اعمال قدرت را در اختیار دارد و نه مدیریت واحدی که بتواند همین طرح‌های نیمه و ناقص را اجرایی کند. لیبی از سال 2014 درگیر جنگ داخلی شده است و دولت آن به‌عنوان دولتی ورشکسته شناخته می‌شود.

در این کشور دولت‌ها و قدرت‌های مختلف در رقابت با یکدیگر قرار دارند تا شاید بر کشوری که بیشترین ذخایر نفتی آفریقا را دارد، مسلط شوند.

از یک سو شورای ملی انتقالی قرار دارد که از طرف سازمان ملل به‌ رسمیت شناخته می‌شود، از سوی دیگر دولت خلیفه حفتر، ژنرال ارتش لیبی است که بخش‌های گسترده‌ای را در اختیار دارد؛ آن سوی میدان هم گروه‌هایی مانند داعش و القاعده هستند که جولان می‌دهند.

پناهجویان باز هم قربانی می‌شوند

در همین آشفته بازار، با قدرت گرفتن داعش در سوریه و عراق، لیبی به گذرگاه مهاجران تبدیل شد. هر سال هزاران پناهجو که از کشورهای خود گریخته‌اند و به امید زندگی بهتر قصد دارند به اروپا بروند همه دارایی‌شان را می‌فروشند تا از طریق لیبی و سفر دریایی از مدیترانه خود را به بهشت اروپا برسانند.

اخیرا هم گارد ساحلی لیبی به نیروهای خود اجازه شلیک داده است که قایق‌های این مهاجران غیرقانونی را هدف بگیرد، از این رو تعداد زیادی مهاجر و پناهجو روی دست قاچاقچیان انسان مانده و آنها هم پناهجویان را به‌عنوان برده می‌فروشند.

از لیبیِ قذافی تا لیبیِ برده‌فروشان

وضعیت این روزهای لیبی اما مرهون 26 هزار پرواز جنگنده‌های آمریکایی و هم‌پیمانانش در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوبامایی است که پس از روی کار آمدن ترامپ برای خیلی‌ها عزیز شده؛ لیبی تا ماه مارس 2011، زمانی که توسط معمر قذافی اداره می‌شد نه بازار برده‌فروشی بود نه سرزمینی چند تکه. به گفته خود سیاستمداران آمریکایی، ناتو از شورشیان لیبیایی حمایت و بسیاری از آنها را تجهیز کرد و امکانات گسترده در اختیارشان گذاشت تا به جنگ دیکتاتور زمان بروند.

جنگ دیری نپایید، در اکتبر همان سال هواپیماهای اروپایی و آمریکایی قذافی و نیروهایش را هدف گرفتند و رسانه‌ها پر شد از تصویر جسد خونین او که به دست مخالفانش کشته شده بود. اندکی بعد دولت این کشور فروپاشید و لیبی در مسیری قرار گرفت که ماحصل آن «بازار برده‌فروشی» است.

رسانه‌هایی که حقیقت را قورت می‌دهند

«سی‌ان‌ان» جنایت هولناکی را که این روزها در زیر پوست لیبی می‌گذرد افشا کرد، خبرنگار این شبکه با استفاده از دوربین‌های مخفی شده در طرابلس، پایتخت لیبی، این مراکز حراج انسان را نشان داد که در آنها حدود 10 نفر در عرض 6 یا هفت دقیقه به فروش می‌رسند، رسانه‌های جهان هم با هیجانی وصف‌ناپذیر برای مبارزه با این جنایت بشری وارد عمل شدند، اما از «نیویورک‌تایمز» گرفته تا خبرگزاری فرانسه و الجزیره، کسی نپرسید چرا لیبی به سیاهچاله‌ای تبدیل شده که هر روز فاجعه‌ای در آن رقم می‌خورد. کسی نمی‌گوید مگر آمریکا و متحدان ناتو قرار نبود ناجی مردم لیبی از وضعیت اسفناکی باشند که قذافی برایشان رقم زده بود؟

اقدام دوگانه یک رسانه

روزنامه «تایمز» که در ارائه تاریخچه لیبی در ماجرای برده‌فروشی نوشت: «لیبی پس از قیام سال 2011 با آشوب درگیر است» و نامی از ناتو و آمریکا در این میان نبرد. این همان رسانه‌ای است که در 21 مارس 2011 بمباران طرابلس را ستود و نوشت:

«قذافی یک آدمکش بی‌شرف است که باید تاوان جنایت‌های بی‌شمارش را پس بدهد» و سپس مداخله نظامی غرب را «فوق‌العاده و بی‌نظیر» خواند و آرزوی سرنگونی «هرچه زودتر» قذافی را داشت. آیا نباید بپرسیم چرا کسی از دست‌های خونین سران ناتو در این میان حرفی نمی‌زند؟

گویا تکرار آزمایش‌های موشکی رهبر کره شمالی، اداهای رئیس‌جمهور آمریکا و داستان‌های پوتین و روسیه بیشتر به نفع این رسانه‌هاست تا روایت هزینه‌ای که امروز پناهجویان و مردم لیبی به خاطر لبخندهای پیروزمندانه خانم کلینتون و باراک اوباما می‌پردازند.

 

 

 

منبع:تسنیم

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *