ماجرای تقلید صدای سردار سدهی از سوی یک منافق؛ برادر باقرزاده این مورد اخیر چندتا بود؟

9:41 - 24 تير 1396
کد خبر: ۳۲۸۷۱۵
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
طرف که به زیبایی و مهارت تمام صدای سردار سدهی را تقلید کرده بود، گفت «برادر باقرزاده این مورد اخیر چندتا بود؟»؛ در جواب گفتم «کدام مورد؟» طرف گفت «همین مورد اخیر دیگر»؛ با کنجکاوی بیشتری گفتم...

بگو «مرگ بر رجوی» تا آمار بدهم/ خاطره شنیدنی یک سردار از منافقی که خود را سردار سدهی جا زده‌بودسردار سیدمحمد باقرزاده در گفت‌وگو با خبرنگار گروه سیاسی ، با اشاره به خاطره‌ای از مواجهه‌اش با منافقین در دهه ۷۰  گفت: اوایل دهه هفتاد، به دنبال تحرکاتی که منافقین داشتند، شش نفر از عناصر رزمی این گروهک طی یک عملیات نفوذ از طریق کوه‌های غرب دهلران (چیلات)، خودشان را به یکی از پاسگاه‌های ایست و کنترل ناجا در غرب دهلران رساندند و طی حمله‌ای غافلگیرانه شش نفر را شهید و تعدادی را زخمی کردند.

وی افزود: خوشبختانه همه اعضای این گروهک تروریستی با تعقیب عناصر بسیج دهلران قبل از خروج از مرز و ورود به خاک عراق، درحوالی نقطه صفر مرزی به هلاکت رسیدند و سرنوشت اعضای گروه اعزامی و همچنین تعداد تلفات نیروهای خودی برای منافقین در بوته ابهام قرارگرفت؛ فلذا درصدد برآمدند تا با تخلیه تلفنی، اطلاعات لازم را جمع آوری کنند.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ادامه داد: ظهر یکی از روزهای پس از حادثه، پس از فراغت از نماز جماعت ظهر و عصر در محل ستاد کل نیروهای مسلح، تازه وارد اتاق کار شده بودم که یکی از همکاران بدون مقدمه گوشی تلفن را به دستم داد و گفت «سردار سدهی؛ دفتر نظامی آقا!»؛ طبیعی است که در بدو صحبت با گرمی و احترام با کسی که پشت گوشی بود صحبت کردم و گفتم «در خدمتم»؛ طرف که به زیبایی و مهارت تمام صدای سردار سدهی را تقلید کرده بود، گفت «برادر باقرزاده این مورد اخیر چندتا بود؟»؛ در جواب گفتم «کدام مورد؟» طرف گفت «همین مورد اخیر دیگر»؛ با کنجکاوی بیشتری گفتم «مورد زیاد است، منظورتان کدام مورد است؟»؛ در جواب گفت «مورد دهلران دیگر!» بلافاصله گفتم «بله متوجه شدم؛ چطور مگر؟»؛ طرف پاسخ داد «می‌خواستم ببینم تعدادی که آوردند معراج‌الشهداء چند تا هستند؛ چون می‌خواهیم خدمت آقا گزارش بدهیم ولی آمار مرکز فرماندهی با آمار معاونت اطلاعات و عملیات همخوانی ندارد!»؛ اینجا بود که طرف خودش رو لو داد و من حساس شدم و گفتم «مشکلی نیست؛ ولی اینطوری که نمی‌شود بگویم»؛ هیجان‌زده گفت «چرا نمی‌شود؟ می‌خواهیم آمار صحیح را به عرض برسانیم»؛ با خونسردی گفتم «یک شرط دارد تا بگویم»؛ درپاسخ گفت «چه شرطی؟»؛ گفتم «اول باید شما بگویید مرگ بر رجوی تا من آمار را به شما بدهم"؛ گفتن این جمله همان و دریده شدن پرده نفاق همان؛ طرف ناگهان با رکیک‌ترین الفاظ مرا به باد دشنام گرفت و من هم تنها با بلند کردن صدایم گفتم «خودتی خودتی، ای منافق بیچاره آواره»؛

وی گفت: دوستان و همکاران از اینکه گفت‌وگوی گرم و صمیمانه ما به یکباره به پرخاش تبدیل شده بود، سخت متعجب بودند و از من توضیح می‌خواستند که چه اتفاقی افتاده است؛ به دوستان گفتم «طرف منافق بود و می‌خواست اطلاعات ما را به صورت تلفنی تخلیه کند».

سردار باقرزاده افزود: بعدها دوستان حفاظت و وزارت اطلاعات به من گفتند «تماس منافقین از فرانسه بوده است»؛ این سوژه تا مدت‌ها به‌عنوان یک سوژه موفق در ناکام گذاشتن منافقین در کلاس‌های درس مورد اشاره و استناد دوستان وزارت اطلاعات و حفاظت قرار می‌گرفت.

فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در پایان گفت: خطای منافق این بود که او بین «مرکز فرماندهی» و «معاونت اطلاعات و عملیات» فرق گذاشته بود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *