سعید اسدی:دبیری تئاتر فجر را دیگر نمی‌پذیرم/ فضای اخلاقی و روانی تئاتر ما اصلاً خوب نیست/ از برخی نقدها در فضای مجازی افسوس می‌خورم

12:40 - 03 اسفند 1395
کد خبر: ۲۸۲۳۱۴
دبیر دو دوره جشنواره تئاتر فجر می‌گوید؛ نقدهایی که پس از جشنواره فجر علیه‌اش در فضای مجازی می‌شود را شنیده و درباره آنها فکر می‌کند و گاهی افسوس می‌خورد اما دیگر تمایلی برای دبیری سال آتی ندارد.
سعید اسدی:دبیری تئاتر فجر را دیگر نمی‌پذیرم/ فضای اخلاقی و روانی تئاتر ما اصلاً خوب نیست/ از برخی نقدها در فضای مجازی افسوس می‌خورمبه گزارش گروه فضای مجازی به نقل از فارس، کمتر از یک ماه از برپایی جشنواره تئاتر فجر می‌گذرد که سعید اسدی از برخی اتفاقات و انتقادات در فضاهای مجازی درباره جشنواره افسوس خورده و ابراز ناراحتی می‌کند و عنوان می‌کند که نقدها را می‌شنود و درباره آنها تفکر می‌کند. وی بیان می‌کند که اهل پست‌های مدیریتی نیست و پیش از دبیری نیز سال‌ها در دبیرخانه جشنواره فجر تا پاسی از شب کار و تلاش کرده است و الان دیگر احساس می‌کند برای سال آتی دبیری را نخواهد پذیرفت. اینها بخشی از گپ‌و‌گفت فارس با سعید اسدی در حاشیه جشنواره تئاتر بسیح است که در ادامه متن کامل این گفت‌وگو را می‌حوانید:

*پس از جشنواره تئاتر فجر می‌توان ارزیابی نسبی از وضعیت تولیدات تئاتر ایران ارایه داد. به عنوان سوال نخست تولیدات این روزهای تئاتر ایران را به طور کلی چطور ارزیابی می‌کنید؟

من تصور می‌کنم اگر بخواهیم کلیت تئاتر ایران را در نظر بگیریم،  اعتقادم بر این است چشمه‌هایی وجود دارند که جوشان امید هستند، در آنها هم انگیزه و هم نیرو وجود دارند با توجه به اینها متوجه می‌شویم مجموعه اینها تولید تئاتر ایران را نشان می‌دهد. این تولیدات به دو دسته تقسیم می‌شود نخست تولید برای اجرا و دسته دوم تولید برای جشنواره‌ها و احیانا برای اجرا است و آنچه در گذشته ما بوده تولید برای جشنواره سهم بیشتری داشته است و تولید برای اجرا سهم کمتری داشته است، مخصوصا در حوزه‌هایی که موضوعی بودند مثل جشنواره‌هایی که نهادهایی برگزار می‌کردند که هدف مشخصی داشتند از جمله جشنواره‌های بسیج، ایثار و مقاومت و دفاع مقدس. من اینها را چشمه‌هایی می‌بینم که در آن کارهایی تولید می‌شود و نیروهایی که متمایل به این حوزه‌ها هستند خیلی عمومیت ندارند اما در همین حوزه نیروهای مستعدی هستند که اگر با یک امکانات هم از حیث تهیه محتوا برای آثار و در اختیار گذاشتن چشم اندازهایی که به لحاظ فکری مفید است و کمک برای آموزش و راهبری هنری آثار و سپس فراهم کردن امکانات مالی مناسب برای تولید اثر و سپس پشتیبانی برای اجرا می‌توانند این پتانسیل را حمایت کنند. برآیند اینها ممکن است در فجر هم نمود یابد، مثلا اگر بگوییم فجر باید طیف مختلفی از آثار را با ویژگی‌ها و گفتمان‌های مختلف در نظر بگیرد در این گفتمان می‌تواند تقویت شده عمل کند،

*چطور شد که به عنوان داور در جشنواره تئاتر بسیج حضور یافتید؟چه نقاط قوت و ضعفی در جشنواره مشاهده کردید؟

ابتدا این را بگویم که شاید یکی از نواقص جشنواره‌هایی مثل تئاتر بسیج در سال‌های گذشته این بوده که این جشنواره‌ها خیلی قوی ظاهر نشدند و کارهای با کیفیتی نداشتند به همین خاطر خروجی از این جشنواره‌ها معمولا بازتابشان در جشنواره‌های بزرگتر کشور درخشان نبوده است. برای من جذابیت داشت که جشنواره بسیج را از نزدیک ببینم و متوجه شوم که چه اتفاقی می‌افتد چون همکاران من که برنامه ریز بودند یک جریان را می‌خواهند شکل دهند که برای کامل شدن خود راه زیادی دارد اما مسیر درستی است یعنی اینکه ما از ابتدا از ایده‌ها شروع و متن‌ها را هدایت کنیم، نیروهای مشاور هنری در حوزه تولید متن و اجرا در کنارشان باشند قطعا بعد از مدتی هم نوع مرآورده این هنرمندان جدی تر می‌شود و هم درصد کیفیت این آثار بالاتر خواهد رفت. بنابراین به نظرم در جاهایی که جدیت بیشتری شده کارها کیفیت بهتری دارد و جاهایی که به نظر می‌آید شاید اساسا فرصت گفت وگو و مفاهمه فراهم نشده است یا تولیدکننده راه خود را رفته باشد، کیفیت کمتر است. بنابراین وجود این جشنواره‌ها که نشانه تنوع فکری و گفتمان جذاب است این گفتمان هم جذاب است که درحال ساماندهی تغییر خود است اگر چه در این جشنواره کامل محقق نشد. مثلا اگر این جشنواره را با جشنواره مقاومت یا ایثار مقایسه کنیم شاید اصلا متوجه نشویم که فرق آنها با هم چیست. بسیج یک شبکه گسترده‌ای دارد که نسل‌های مختلفی در آن هستند و الان نقش نظامی آن کمرنگ ترین نقش است و این کارکرد بسیج نیست کمااینکه از گذشته که بسیج ایجاد شد سازندگی و اجتماعی بود لااقل ما در تئاتر موضوعات دیگر را کمتر می‌بینیم بیشتر موضوعات اجتماعی، مسائل مبتلا به جامعه با یک نگاه انتقادی می‌تواند وارد شود و از شعارزدگی پرهیز کند. سال‌ها این نوع کارها از شعارزدگی لطمه خوردند و مخاطب را از دست دادند اما به نظر من آثاری که این کیفیت را دارند که از شعارزدگی پرهیز کنند و با یک جور شعور هنری اثر خود را ارائه دهند قطعا تأثیر و نقش متفاوتی را دارند.

*برخی اعتقاد دارند که تئاتر ایران به مسیر درستی هدایت نمی‌شود نظر شما چیست؟

من اعتقادم بر این است که تئاتر ایران در حال یک دگرگونی و پوست اندازی است از این جهت که در این سالیان در حوزه‌های متفاوت نیرو آموزش داده شده است حال ممکن است کسی نقد داشته باشد که این آموزش با کیفیت نبوده اما من معتقدم حتی در سطح متوسط هم کنشگرانی ایجاد شده‌اند که بالقوه در مسیر تولید هستند ولی ما می‌دانیم که حتی افرادی که آموزش بهتری هم داشتند نیاز به فرصت عمل دارند بنابراین دو فاکتور نیروی عمل و فرصت وجود دارد.

*پتانسیل بچه‌های شهرستان در برابر امکاناتشان محدود نیست؟

بهرحال فرصت‌های عمل همین امکانات سخت افزاری است تئاتر نیاز به سالن و نور و صدا و امکانات اجرا و تمرین دارد حال در شهرها واقعا کیفیت‌ها با هم قابل مقایسه نیستند برخی شهرها امکانات دارند اما برخی شهرها اصلا فاقد تئاتر هستند بنابراین در آنها فرصت عمل خیلی کم است جدای سخت افزار، سرمایه گذاری هم باید بشود بهرحال تئاتر هزینه بر و زمان بر است از نیروی انسانی به علاوه دستمزدها برای امرارمعاش و ... همه نقائص است که باید در بودجه ریزی تئاتر ایران آنقدریکه به استان‌ها تعلق پیدا می‌کند از ارشاد تا حوزه هنری و سایر نهادها می‌بینیم اگر این بودجه اختصاص هم پیدا می‌کند مستقیم شاید صرف تئاتر نشود بودجه‌ها جای دیگر می‌رود یا مصارف دیگر پیدا می‌کند.

من فکر می‌کنم یک اتفاق مهم این است در بخش استعداد و قابلیت نیروی مولد تئاتر ما در شرایط متفاوتی هستیم بسیاری دانش آموختگان به شهرهای خود بازگشتند آنها نقش دوگانه دارند هم تولید تغییر و هم سبک و سیاقشان تغییر کرده و آنها امکاناتی برای سرایت دادن این دانش و ذائقه به مخاطبان دارند و ما الان نقش پررنگ تئاتر شهرستان را از این لحاظ مشاهده می‌کنیم، چون قبلا آنها در تهران متمرکز می‌شدند و مشابه هم کار می‌کردند اما ما الان موج برگشت را داریم کسانی در تهران هم تحصیل می‌کنند سعی می‌کنند برگردند و فرصت‌های عمل را فراهم کنند.

حال در شهرهای مثل خراسان و آذربایجان شرقی نیروها فعال تر و فرصت‌ها بیشتر و کیفیت هم بیشتر است در همین تئاتر بسیج هم یک اتفاق خوب این بود که تقریبا می‌توان گفت تمام آثار از شهرهای متفاوت بود و تهران در حداقل بود این یک سوال است که چرا تهران حضور نداشت؟ یا چرا شهرستان پر رنگ است؟ شاید پاسخ اول این باشد که در تئاتر شهرستان علاقه و انگیزه بیشتر است یا نیروها بیشتر فعال شدند اما اینکه چرا تهران نیست باید ببینیم علت چیست؟

بهرحال این شاید یک سیاست گذاری باشد اما یک بخش دیگر هم ممکن است این باشد که تئاتر تهران برای ورود به حوزه‌های موضوعی انگیزش‌های کافی را ندارد یکی از دلائل که در تهران کمتر این آثار تولید می‌شود همین است حتی در تهران شهرهای اقماری خود استان تهران بیشتر در این حوزه‌ها فعال هستند اما در خود شهر تهران کمتر در این زمینه‌ها فعال هستند چون نوعی ذائقه در تهران است که از حیث مخاطب و جذابیت‌های اقتصادی یا حتی رویکردهای هنری ممکن است خیلی از این نیروها را سوق به این سمت ندهد و همه در این رقابت به دنبال بدست آوردن فرصت‌های عمل در تهران مایل هستند به این ذائقه نزدیک تر شوند تا در راستای هدف یک سازمان یا نهاد قرار بگیرند.

یک سابقه تاریخی نشان می‌دهد که در جشنواره‌های مهم تا کوچکتر هر چه قدر سهمیه به تئاتر شهرستان داده شد این تئاتر رشد نکرد پس اینطور نبود که مثلا ما بگوییم در فجر شصت درصد کارها برای ترغیب برای شهرستان باشند و در سال‌های بعد کیفیت را بیشتر ببینیم چون این فرصت‌ها ساده بدست می‌آمد برخی این را اجحاف می‌دانستند درحالیکه ما هم معتقدیم باید درصد برای این کار بگذاریم تا میل به کوشش و ارتقا و رقابت کیفی با آثار دیگر وجود داشته وگرنه اینکه ما خیالمان راحت باشد این اندازه سهم داریم بیش از آن حرکت نمی‌کنیم.

*این روزها مشغول چه کاری هستید؟

من این روزها تازه بازگشتم به کارم. معلم دانشگاه هستم. قبل از اینکه دبیر جشنواره شوم، بیشتر همکاری با نهادهای هنری و فرهنگی داشتم چند سال هم با فجر همکار بودم و الان با اشتیاق به کلاس درس می‌روم با اشتیاق کتاب می‌خوانم و با دانشجویان گفت وگو می‌کنم و روزگار خوشی می‌گذرانم.

*اگر پیشنهاد برای دبیری سال آتی فجر باشد می‌پذیرید؟

فکر می‌کنم فرصت شاید به دیگران داده بشود بهتر است آنها با حال و هوا و نفس تازه‌تری ادامه می‌دهند در هر حال چند روزی از فجر بیشتر نگذشته است. من تلاش می‌کنم خیلی صادقانه حرف بزنم و اهل پست‌های مدیریتی نیستم دو سال تمام در دبیرخانه فجر کار کردم عمده روزهای سال را دراین دفتر تا دیروقت بودم جلسات متفاوت حضور داشتم و بخشی از وقت من مصروف به این می‌شد که در گذشته چه اتفاقی افتاده است من جواب خیلی نقدها را ندادم آنها حتی مرا متهم کردند که در سکوت کار می‌نکم درحالیکه من می‌شنوم و تفکر می‌کنم شما فکر کنید برای هماهنگی یک سفر خانوادگی ما چقدر کار داریم وای به حال یک فستیوال بین المللی برای یک هنر زنده با همه ویژگی‌های آن کار دشوار است.

فستیوال هنری باید قیافه و ذائقه بین المللی داشته باشد محتوا و ادبیات درست شود تا این حد من در اخبار هم دقت می‌کردم تلاش کردم فرهنگ سازی کنم و سراغ کسانی بروم که در حاشیه هستند و دیده نشدند اینها همه انرژی می‌گیرد و من تمام زندکی‌ام را دراین دو سال گذاشتم و احساس می‌کنم که دیگر کافی است.

در این چند روز در فضای مجازی نوشته‌هایی دیدم که افسوس می‌خورم کاش چند سوال از من پرسیده بودند و بعد چیزی می‌نوشتند ما بری از خطا و اشتباه نیستیم نقدها را هم می‌شنویم حتی اگر لازم باشد از کسی عذرخواهی هم می‌کنم فضای اخلاقی و روانی تئاتر ما اصلا خوب نیست و اینطور شده که آدم‌ها در سلسله مراتب خود قرار نمی‌گیرند یک عده هم موج سوار هستند و در مسیر قرار می‌گیرند من هیچوقت عصبی عاطفی با دیگران مواجه نمی‌شوم جواب خیلی‌ها را با طرح درست می‌دهم.

ما در این وضعیت می‌توانیم با یک نگاه کاملا با فاصله و زدوده شده از احساساتی گری به این مقوله نگاه کنیم و من این کار را می‌کنم و از این به بعد کمپینی علیه همافزایی منفی راه می‌اندازم و اگر بخواهیم ظرف نیم ساعت علیه کسی موج ایجاد می‌کنیم درحالیکه این امر درباره هم افزایی مثبت دیده نمی‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *