چگونه آرزوهایمان را به فرصت تبدیل کنیم؟

21:00 - 14 دی 1395
کد خبر: ۲۶۳۳۸۵
رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد گفت: آرزوی طولانی تهدید است، ولی آرزوی کوتاه فرصت. چطور آرزو را کوتاه کنیم؟! آنچه کوتاه‌کننده‌ آرزو است و آرزو را پیشران می‌کند، صدق عمل است. در مقابل، آنچه شخص را بیچاره می‌کند، تردید در عمل است.
به گزارش گروه فرهنگی ، حجت‌الاسلام محمدجواد حاج‌علی‌اکبری در جلسه دیگری از سلسله جلسات «شرح صحیفه سجادیه» که در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی«سرچشمه» برگزار شد، به شرح دعای چهلم صحیفه سجادیه پرداخت. مشروح این سخنان را در ادامه می‌خوانیم:

یاد مرگ، موضوع دعای چهلم صحیفه‌ سجادیه

«وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِیَ إِلَیْهِ مَیِّتٌ، أَوْ ذَکَرَ الْمَوْت»؛ موضوع بحث ما، چهلمین دعای صحیفه‌ مبارکه‌ سجادیه است و مربوط به جایی است که خبر مرگ شخصی را به حضرت می‌دادند یا خود حضرت به یاد مرگ می‌افتادند.

از عنوان دعا استفاده می‌شود که وقتی خبر رحلت کسی به انسان برسد، یا به هر دلیلی خودش به یاد مرگ افتاد، فرصت مغتنمی پیش آمده که نباید آن را از دست داد. از این فرصت مغتنم می‌توان استفاده کرد و فیض، دعا، ذکر و درخواست داشت. اصل این دعا برای ما پیام دارد و پیامش این است که این فرصت را باید غنیمت شمرد و استفاده کرد.

سؤال مهم این است که از چنین فرصتی چگونه استفاده کنیم و چه ذکری داشته باشیم؟

این کار بزرگی است که در دعای چهلم انجام گرفته و امام، کار ما را آسان کرده است و با داشتن این دعای نورانی، نقشه‌ روشنی برای بهره‌برداری از چنین فرصتی را داریم.

غیر از روش تفصیلی که در دعای هشتم داشتیم، روش گزارشی هم داریم و گزارش، چیزی بین ترجمه و شرح است. در این دعا گزارش داریم و به تعبیری، ترجمه‌ تفسیری یا ترجمه‌ تفصیلی می‌کنیم. بنابراین برداشت‌های اصلی از متن دعا رخ می‌دهد و هدفی که در این دعا نقطه‌ی مرکزی است، برجسته‌سازی می‌شود. ضمناً برخی از مستندات از قرآن کریم و کلمات اولیای خدا نیز در گوشه و کنار متن صحیفه‌ مبارکه نقل می‌شود.

موضوع این دعا، مسئله‌ی مرگ و یاد مرگ است که موضوع بسیار مهمی است و در اواخر دعای هشتم، این مسئله را تا حدی بررسی کردیم؛ همان‌جا که حضرت از مرگ بدون آمادگی، به خدای متعال پناه بردند.

آثار و نتایج یاد مرگ

یکی از بهترین راه‌ها برای آمادگی و استعداد مرگ، ذکر و یاد است. تقریباً و بلکه تحقیقاً در درمان تمام آسیب‌های اخلاقی، یک درمان مشترک داشتیم و آن یاد مرگ بود که همیشه در صدر درمان‌های مشترک قرار داشت. درمان حسد، بخل، حرص، آرزوی طولانی و... ذکر الموت است.
  
معلوم می‌شود یاد مرگ چه کیمیا و کمک بزرگی برای سالک است و کار ما را پیش می‌برد و کشف مانع می‌کند یا آنها را کاهش می‌دهد. رازش این است که سه حادثه‌ی اصلی در زندگی داریم که اولین مورد، ولادت است که اصلاً آن را به یاد نمی‌آوریم. البته شنیده‌ام یکی از بزرگان زمان ما، یعنی آیت‌الله بهاءالدینی فرموده بودند: من ولادت خودم را یادم است. البته این جزء نوادر است و خود ایشان هم جزء نوادر روزگار بوده‌اند.

سومین حادثه‌ اصلی زندگی ما، ورود به درگاه خداوند متعال و لحظه‌ بعث است. ما با قیامت فاصله داریم و تصویر روشنی از آن نداریم و درک آن نیاز به کار دارد. اگر انسان درک کند، غوغا می‌شود. در بیانات و کلمات اولیای خدا در مورد بعث مطالبی هست. برای نمونه، علی (ع) می‌گوید: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ، وَ طُولِ الطَّرِیقِ، وَ بُعْدِ السَّفَرِ، وَ عَظِیمِ الْمَوْرِدِ؛ آه از کمی زاد، و درازی راه، و دوری سفر، و عظمت قیامت».

دومین حادثه که در بین دو حادثه‌ عظیم دیگر قرار دارد، مرگ است. مرگ دائماً اطراف ما اتفاق می‌افتد و می‌توانیم از آن برای خودمان تصویر ذهنی بسازیم و از حمل و کفن و دفن و... تصویر ذهنی داریم. این ذکر که مرگ را به عنوان پایان دنیا و آغاز یک عالم ناشناخته، پیش چشم ما می‌آورد، تأثیر فوق‌العاده‌ای برای ما دارد و با نگرش توحیدی و اسلامی، نجات‌بخش و کمک‌کننده است.

1. شتاب در سیر و سلوک

مرگ، یک کمک‌کننده و سرعت‌دهنده‌ بسیار جدی برای عبور از موانع است. بزرگ‌ترین مانع بر سر راه سالک، دنیا است که پای انسان را می‌گیرد، او را اسیر می‌کند و باعث می‌شود انسان تکان نخورد و سرعت‌گیر سالک، بلکه متوقف‌کننده‌ او است. چه اینکه در روایت داریم: «حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة؛ دوست داشتن دنیا، سرچشمه همه‌ گناهان است». آن طرف جاذبه‌ دنیایی و این طرف میل نفس ما به دنیا است و وقتی این دو به هم می‌رسند، انسان را هلاک می‌کند. «حب الدنیا» نسبت به همه‌ خطاها جنبه‌ ریاست دارد. حال تصور کنید دارویی پیدا کنید که این مانع را برطرف کند یا کاهش دهد و باعث مدیریت میل نفسانی انسان یا کاهش جاذبه‌ دنیا شود. این دارو خیلی مهم و کمک فوق العاده‌ای است. ذکر مرگ، موانع را کاهش می‌دهد و بلکه آنها را رفع می‌کند و به انسان حرکت و سرعت می‌دهد. پس پدیده‌ مبارکی است.

در روایات ما به ذکر مرگ، سفارش‌های فراوانی شده است. از پیامبر اعظم (ص) روایت شده که افضل عبادت‌ها، ذکر مرگ است. معلوم می‌شود ذکر مرگ، سهم بزرگی در بیدار کردن انسان و عبور دادن او از موانع بزرگ  دارد.

دنیا با زینت خود، پیش چشم انسان عظمتی پیدا کرده و آبرویی برای خود ایجاد کرده است. به تعبیر امیرالمؤمنین(ع): «تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا؛ به چیزهای فریبنده خود را آراسته و به آرایش خویش (مردم را) فریب داده است».  اگر این پرده کنار زده شود و واقعیت دنیا پیش چشم انسان رخ‌نمایی کند و انسان، چهره‌ واقعی دنیا را ببیند، کمک خیلی بزرگی در راه سیر و سلوک خواهد بود. در این صورت انسان می‌تواند به‌آسانی از دنیا عبور کند و به آخرت برسد و به تعبیری با عبور از ظاهر به باطن یا از مجاز به حقیقت برسد. اسم رمز این عبور، ذکر مرگ است.

2. دستیابی به مقام شهدا

شخصی به پیامبر گفت: آیا کسی با شهدا محشور می‌شود؟! مقام و اجر و جایگاه شهید معیار است و به همین دلیل در روایات خیلی مثال زده می‌شود و اگر بگویند فلان کار اجر شهادت دارد، یعنی ثواب عظیمی دارد. حضرت در پاسخ آن شخص فرمودند: کسی که در شبانه‌روز بیست بار یاد مرگ بیفتد. جالب است که حضرت عدد بیان کرده‌اند.

3. کسب مقام زهد
علاقه‌ به دنیا در چنین کسی ریشه‌کن می‌شود و ریشه‌ فضیلت‌ها که زهد است در او ایجاد می‌شود. در روایت نبوی وارد شده است: «أفضَلُ الزُّهدِ فی الدّنیا ذِکرُ المَوتِ»؛ زهد پایه و اساس همه‌ فضیلت‌ها است، همان‌طور که  ریشه‌ تمام بدبختی‌ها حب دنیا است. همه‌ کسانی که به مقامات عالی نائل شده‌اند، شرط زهد را قبول کرده‌اند و بعد از قبول زهد، این مقامات به آنها داده شده است. این ذکر مقدس، زهد می‌آورد و بت شهوت را می‌شکند و به شما تسلط به شهوات می‌دهد. دایره‌ شهوات خیلی گسترده است و تمام تمنیات نفسانی را در بر می‌گیرد. عمده‌ این تمنیات با طول الامل (آرزوهای طولانی) ایجاد می‌شود و وقتی آرزوی انسان متوجه دنیا می‌شود، گرد و غباری جلوی چشمِ عقل او می‌آید و انسان نمی‌فهمد کجا می‌رود و قدم بعدی و افق پیش رو چه خواهد بود. عاملی که می‌تواند گرد و غبارِ آرزوها را بنشاند و محیط عقل را شفاف سازد، ذکر الموت است که اکسیر اعظم است.

4. زنده و رقیق شدن دل

ذکر الموت، دل را زنده و رقیق می‌کند و استعدادهای معنوی انسان را فعال می‌سازد و به میدان می‌آورد. این رقّت قلب خیلی خوب است و دلِ نرم، سرمایه‌ی خیلی بزرگی برای سالک است. علامت دلِ نرم، اشک است که خیلی قیمتی است. اگر روز و شبی بر شما بگذرد که اشک نداشته باشید و دلتان نلرزیده باشد، آن روز را باخته و خراب کرده‌اید.

ذکر مرگ، ریشه‌ غفلت را می‌کَند و قلب را تقویت و طبع را رقیق می‌کند.

پیامبر اعظم (ص) در بیانی فرموده‌اند: «أکثِروا ذِکرَ المَوتِ ، فما مِن عَبدٍ أکثَرَ ذِکرَهُ إلاّ أحیا اللّه ُ قلبَهُ و هَوَّنَ علَیهِ المَوتَ؛ مرگ را فراوان یاد کنید؛ زیرا هیچ بنده‌ای آن را بسیار یاد نکرد، مگر اینکه خداوند دلش را زنده  گردانید و مردن را بر او آسان ساخت».

یکی از آثار ذکر مرگ، متلاشی کردن گناهان و پاک‌سازی انسان و تبییض (سفید کردن) او است.
آن حضرت در تعبیر زیبای دیگری فرموده‌اند: «فإن ذَکَرتُموهُ عِندَ الغِنی هَدَمَهُ و إن ذَکَرتُموهُ عِندَ الفَقرِ أرضاکُم بعَیشِکُم؛ اگر در هنگام توانگری به یاد مرگ باشید، آن را بر هم می‌زند و اگر به هنگام ناداری به یادش باشید، شما را  به زندگی‌تان خشنود می‌سازد».

راهکاری برای کوتاه کردن آرزو

وقتی امام سجاد (ع) خبر مرگ کسی را می‌شنیدند یا خودشان به مرگ توجه می‌کردند، این دعا را بیان  می‌کردند و چقدر دعا در آن لحظات خوب است.

این مقدمه را عرض کردم تا از این دعا و اثر ذکر مرگ نگذریم. ذکر مرگ، حلّال کثیری از مشکلات است و به همین دلیل، به خودم و برادران و خواهران عزیز توصیه می‌کنم که این کیمیا و اکسیر را از دست ندهند.

اما حضرت چه می‌گویند؟

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی‏ مُحَمَّدِ وَ آلِهِ...»

ابتدا حضرت با صلوات شروع می‌کنند که ادب و عرض ارادت و استمداد است.

بلافاصله بعد از کمک گرفتن از ولیّ کامل، در مقام دعا بیان می‌کنند: «وَ اکْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ». چون ما آن شرح‌های طولانی در مورد آرزو را داشتیم، کارمان آسان می‌شود. خدایا! ما را در برابر آرزوی طولانی کفایت کن؛ یعنی ما را نگاه دار. خدایا! این سد بزرگ را که در مقابل ما است، با عمل صادقانه کوتاه کن. آنچه آرزو را از یک تهدید به فرصت تبدیل می‌سازد، کوتاه کردن آن است.

آرزوی طولانی تهدید است، ولی آرزوی کوتاه فرصت. چطور آرزو را کوتاه کنیم؟! آنچه کوتاه‌کننده‌ آرزو است و آرزو را پیشران می‌کند، صدق عمل است. در مقابل، آنچه شخص را بیچاره می‌کند، تردید در عمل است. انسان می‌خواهد کاری را انجام دهد، مدام یک قدم جلو می‌رود و یک قدم عقب می‌آید. ریشه‌ این تردید، تسویف است. چرا شخص دچار تسویف می‌شود؟ چون به خودش وقت و فرصت می‌دهد. با صدق عمل و اقدام می‌توانیم با این مسئله مقابله کنیم. بهترین کار، اقدام به‌وقت و به‌هنگام است.

با وجود آنکه مولا وسعت وقت برای نماز داده، باز هم روی نماز اول وقت تأکید شده است. نماز اول وقت و تأکید روی اول وقت بودن، دلایل زیاد عرفانی و سلوکی دارد؛ ولی اگر همه‌ آنها را کنار بگذاریم، یکی از دلایل مهم آن است که از کجا معلوم پنج دقیقه‌ دیگر زنده باشم و بتوانم نماز بخوانم؟! اقدام به‌هنگام در همه‌ زمینه‌ها، برای سالک پیش‌برنده است و بدبختی بزرگ، تسویف است. عمل درست و به‌وقت خیلی مهم است.

کلمه‌ «عنّا» بیان‌گر این است که ما را نجات بده و به تعبیری گویا دست و پای انسان بسته شده است.

پیامدهای آرزوی طولانی

«حَتَّی لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِیفَاءَ یَوْمٍ بَعْدَ یَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ». خدایا! کمک کن در موقعیتی قرار بگیرم که توقع ساعتی بعد از این ساعت و روزی بعد از امروز نداشته باشم. امام (ع) شما را به یک نقطه‌ عجیب برمی‌گردانند و آن اینکه حتی توقع نفس بعدی را نداشته باشید.

برخی جاها طول الامل، توقع نفس بعدی، در بعضی موارد، توقع روز بعد امروز و در برخی جاها، ماه بعد از این ماه است. طول الامل نسبی است و با عملی که می‌خواهیم انجام دهیم و زمان آن تناسب دارد. گاهی فقط یک لحظه است که اگر آن را صید و شکار نکنی، مرغ از قفس پریده و دیگر دستت به او نمی‌رسد. گاهی اگر حتی به اندازه‌ یک نفس مهلت و فرصت بخواهی، تسویف، کار دست تو می‌دهد و فرصت را از تو می‌گیرد. گاهی به تناسب جنس عمل، روز بعد از امروز یا سال بعد از امسال، فرصت را از انسان می‌گیرد. مثلاً چنانچه شما الان به امید اینکه هفته‌ آینده در جلسه‌ صحیفه شرکت کنی، در این جلسه شرکت نکنی، دچار طول الامل شده‌ای و تسویف تو را گرفتار و محروم کرده است. این جلسه هفتگی است، ولی برخی چیزها به لحظه است و اگر در همان لحظه شکار نشود، گرفتار طول الامل شده‌ای.

حضرت بیان می‌دارند که: خدایا! ما گرفتار تسویف نشویم و فکر نکنیم که بعد از امروز و بلکه بعد از نَفَسِ الان، نفس دیگری خواهیم داشت. همه‌ اینها ناظر به قدر دانستن فرصت‌ها است.
یکی از دوستان ما که در مجلس ختم شخص دیگری شرکت کرده بود، در همان‌جا قبض روح شده بود. یکی دیگر از دوستان ما از جلسه‌ای خارج می‌شده و بیرون می‌آمده که جلوی در و در همان مجلس تمام کرده است. قدم وارد شدن به این جلسه را داشته، اما قدم خارج شدن برای او نوشته نشده بود.

«وَ سَلِّمْنا مِنْ غُروُرِهِ»؛ ما را از فریب آرزوها سالم بدار. طول الامل عقل و دل را بیمار می‌کند و عمل انسان را نیز مختل می‌سازد؛ چرا که او را گرفتار تسویف می‌کند.

«وَ امِنّا مِنْ شُرُورِهِ»؛ ما را از شرهای آن نجات بده. از جمع بستن شرّ، معلوم می‌شود که طول الامل، مجموعه‌ای از بلاها و آفت‌ها را برای انسان ایجاد می‌کند.

درمان آرزوی طولانی

امام، طول الامل را با ذکر مرگ درمان می‌کند. انسان با دیدن مرگ دیگران، باید یاد مرگ خود می‌افتد. اما اکنون، غافل هستیم و دنبال سن و سال و دلیل مرگ متوفی می‌گردیم و همه چیز را با همان شخص تطبیق می‌دهیم و از احوال شخصی خودمان غافل هستیم.

در سلام بر اموات می‌گوییم: «وَ إنّا اِنْ‌شاءاللهُ بِکُمْ لاحِقُونَ؛ و ما به خواست خداوند، به شما ملحق خواهیم  شد».

وقتی خبر مرگ دیگری را با خودت تطبیق دادی و به خودت گرفتی، این ذکر مقدس در قلب تو می‌نشیند و وقتی که نشست، آرزوهای تو را تعدیل، تنظیم و مدیریت می‌کند. آرزوهایی که نفس شما را می‌گیرد، از سر راه برمی‌دارد و آنها را کوتاه می‌سازد.

تکمله‌ مطالبی که بیان شد، این است: «وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَیْنَ أَیْدِینَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِکْرَنَا لَهُ غِبّاً»؛ خدایا! مرگ را پیش چشم من و دقیقاً در مقابل من حاضر کن، آن‌هم به نحو واضح و متجسّم. خدایا! یاد مرگ را در من مستمر قرار بده و یکی در میان نباشد و بین آن فاصله‌ای نباشد. «غِبّ» به معنای یکی در میان یا فاصله است.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *