رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

بی‌توجهی مسئولان به ادبیات کودک و نوجوان "افغانستان"

23:20 - 04 دی 1395
کد خبر: ۲۵۹۰۷۹
محمد سرور رجایی نوشت: مسئولان فرهنگی و مسئولان دولتی ما شخصیت و جایگاه کودک و نوجوان را نمی‏‌شناسند و به آنها بی‌‏توجه هستند.
بی‌توجهی مسئولان به ادبیات کودک و نوجوان به گزارش سرویس بین الملل محمد سرور رجایی فعال فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران طی یادداشتی اختصاصی به مشکلات و کمبودهای ادبیات کودک و نوجوان در افغانستان پرداخت.
 
در این یادداشت آمده است: زبان فارسی برای ملت‏‌های هم‏‌فرهنگ و همدل و همزبان ما، باغی سرسبز و بزرگی است، که ادبیات کودک و نوجوان  در آن جوانه‏‌های پُر برگ و گلی است که متأسفانه در کشور ما هنوز دیده نشده است.
 
اگر ما نگاهی به تاریخ ادبیات کودک و نوجوان افغانستان بیاندازیم، می‌‏بینیم اولین نشریه کودکان و نوجوانان که در افغانستان چاپ شده است، نزدیک به یکصد سال پیش بوده است.
 
با این وضعیت اگر به داشته‌‏های ادبی و هنری کودکان و نوجوانان خود در یکصد سال اخیر بنگریم، متاسفانه باید گفته شود که با احترام به شمار اندکی از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان، میراث داران ادبی خوبی نداشته‌ایم.
 
بسیاری از نشریه‌‏ها آمدند و چند صباحی منتشر شدند و به محاق فراموشی رفتند.
 
افغانستان بیش از 4 دهه است که درگیر نابسامانی‌‏های جنگ‏های ویران‌گر است. یقینا در این نابسامانی‏‌های ویرانگر بیش از همه به فرهنگ و ادبیات ما آسیب رسید.
 
بیش از فرهنگ و ادبیات، ادبیات کودک و نوجوان ما دچار بی‌‏مهری و ستم روزگار شد.
 
اگر از گذشته‏‌ها بگذریم و تنها  نگاهی به 15سال اخیر بیاندازیم که ما هم رئیس جمهور منتخب داشتیم و هم حمایت جامعه جهانی شامل حال ما بود، باز می‏‌بینیم که هیچ کار درخشانی در عرصه ادبیات کودک و نوجوان نشده است.
 
باور من است که هر کشوری که ادبیات سالم و پر از امید و نشاطی را برای کودکان و نوجوانان خود بیافریند، نویسندگان حرفه‌ای که برای کودکان از شادی و رفاقت را بنویسند، امنیت و صلح آن کشور را افزایش داده است.
 
ظاهرا در افغانستان در این چند سال اخیر کارهای زیادی برای کودکان و نوجوانان انجام شده است.
 
نهادهای اجتماعی به عرصه آمدند و حتی تلویزیونی برای کودکان به نام آریا راه اندازی شده است.
 
در این وضعیت هم بیشترین آسیب را بازهم کودکان و نوجوانان ما می‏‌بینند، به نام کودکان و به کام مسئولان بی‏‌مسئولیت فرهنگ و اجتماعی ماست.
 
آرزویم این است که نهادهای اجتماعی به جای برگزاری مثلا جشنی در باغ بابر، به گسترش ادبیات کودک و نوجوان کمک کنند.

 
برای آنها شعرها و قصه‏‌های متناسب با روحیه خودشان بخوانند. برنامه متناسب با ذائقه کودکان تولید کنند.
 
برنامه‏‌های تکراری خارجی، آن هم با زبان اصلی هیچ کمکی به رشد ادبی و ذهنی کودکان ما نمی‌‏کند.
 
مشکل اصلی این است که مسئولان فرهنگی و مسئولان دولتی ما شخصیت و جایگاه کودک و نوجوان را نمی‏‌شناسند و به آنها بی‌‏توجه هستند.
 
من به عنوان این که بخشی از فعالیت‏‌هایم به کودکان و نوجوانان کشورم اختصاص یافته، هر وقت نام حسینا را می‏‌شنوم ناراحت می‌‏َشوم. نام مرتضی احمدی را می‌‏شنوم ناراحت می‏َشوم.
 
حسینا دختر نوجوانی که با ابتکار و توانمندی‌های‏ش در دوران ریاست جمهوری کرزی، مجله‏‌ای را منتشر کرد.
 
چرا کودکان و نوجوانان ما شماره دوم مجله حسینا را ندیدند؟ دلیل آن این است که خیلی‌‏ها آمدند و با آفرین و چک‏چک او را به ملاقات کرزی بردند. به تلویزیون بی‌‏بی‌‏سی رساندند. توانمندی و خلاقیت حسینای نوجوان را با ایجاد چنین فضاها از او گرفتند.
 
نگذاشتند حسینا خودش باشد و برای دل خودش بنویسد. کاری که در سال اخیر با مرتضی احمدی کودک خردسالی که با طرح ابتکاری لباس شماره ده تیم ملی آرژانتین را پوشید و معروف شد، کردند.
 
مسئولان بزرگ کشوری به جای این که برای وی شعر و قصه بخوانند و یا کتاب‏ شعر و قصه برای او هدیه کنند، آمدند با او عکس یادگاری گرفتند.
 
خواهش و انتظار من از مسئولان فرهنگی  کشورم این است که به مشکل ناهمگون ادبیات کودک و نوجوان توجه ویژه نمایند.
 
باور کنند که ادبیات کودک و نوجوان خاصیت جام بلورینی را دارد که هر چه در آن ریخته شود، دیده می‏شود.
 
بیاییم در چنین ظرف شفاف برای کودکان خسته از جنگ و نا‏امنی کشور مان امید، صلح، امنیت، مهربانی و لبخند بریزیم. وضعیت کودکان کشور ما نگاه ویژه را می‏طلبد، چرا؟ چون کشور ما افزون بر کودکان کار و خیابانی و بازمانده از تحصیل، کودکان بی‌‏سرپرست بسیاری دارد.
 
در این وضعیت است ادبیات کودک و نوجوان ما زخم خورده‏‌ترین ادبیات کودک و نوجوان دنیاست.
 
برای التیام این زخم ما نیاز به صداقت رفتار و گفتاری داریم که پیش از آن که ادبیات کودک و نوجوان ما را بارور سازند، به کودک و نوجوان ما احترام بگذارند. اجازه بدهند که آنها کودکی کنند، شادمانه بازی کنند. لبخند بزنند.
 
گام اول، با حضور دوستان ایرانی و افغانستان برداشته شد. حالا بیشتر از دیروز امیدواریم که بتوانیم ادبیات مغفول مانده کودک و نوجوان افغانستان را معرفی کنیم.
 
ادبیات کودک و نوجوان افغانستان و ایران که ریشه در اصل زبان فارسی دارد، می‌تواند در کنار هم باغ‌های بسیار خرمی بیافریند تا سال‌های سال کودکان زبان فارسی در این باغ با هم بازی و شادی کنند، شعر بخوانند، قصه بگویند و لبخند بزنند.
 
/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *