یاد «استادمحمد» در خانه هنرمندان ایران زنده شد

15:44 - 19 مرداد 1393
کد خبر: ۲۲۱۶
خبرگزاری میزان: دومین فصل از جشن «چهار فصل حکایت» با عنوان «سپنج رنج و شکنج» در مراسم نکوداشت مرحوم «محمود استادمحمد» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
: دومین فصل از جشن «چهار فصل حکایت» با عنوان «سپنج رنج و شکنج» در مراسم نکوداشت مرحوم «محمود استادمحمد» در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. به گزارش ، مرکز هنرهای نمایشی رادیو دومین فصل از جشن «چهار فصل حکایت» را با حضور هنرمندان تئاتر و علاقه مندان به مرحوم «محمود استادمحمد» شنبه 18 مرداد در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار کرد. در آغاز این برنامه، پس از تلاوت آیاتی چند از قرآن کریم، تیزر چهار فصل با صدای مرحوم محمود استادمحمد پخش شد و سپس فرهاد امینی (مجری برنامه) توضیح مختصری در مورد مراسم چهار فصل حکایت ایران داد. در ادامه از دهقان‌نیری دعوت شد تا دقایقی به ایراد سخن بپردازد. دهقان‌نیری در سخنان خود گفت: این مراسم معنویت و بار هنری خوبی دارد. به هر حال برگ سبزی است تحفه درویش. چهار فصل حکایت، چهار مراسم است که از طرف مرکز هنرهای نمایشی رادیو برای امسال طراحی شده است. ما اعتقاد داریم ریشه هر چیز در متن است، بخصوص در عرصه نمایش متن است که اگر اساتید خودش را به عنوان الگو داشته باشد و جوان‌ها بتوانند از آن اساتید الگو بگیرند و قلم‌شان را طبق قلم آنها پربارتر کنند، در اجرا هم کار قوی خواهد بود. به همین مناسبت تصمیم گرفتیم از امسال هر فصل یک نفر از بزرگان اهل متن را تجلیل کنیم و یادبودی برای او داشته باشیم. در بخش بعدی مراسم نکوداشت محمود استادمحمد، نخستین کلیپ صوتی برنامه با صدای اصغر دشتی پخش شد که این نویسنده و کارگردان در وصف زنده‌یاد استادمحمد چنین گفت: انگار سپری‌کردن روزهای سخت اما قابل پیش‌بینی سخت‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کردم. هر بار خبر مرگ دیگری را با هزار ترفند به تو می‌دادیم و حالا خبر مرگ خودت را چگونه به تو بدهیم؟ هر خبر مرگی در این نزدیکی، تو را یک گام از زندگی دور می‌کرد و ما که شاهد هرروزه رنگ‌باختن وجود سرشار از حیاتت بودیم، در حیاط زیبای خانه‌ات برای آب‌دادن گل‌ها کنار شیر آب می‌ایستادیم تا تو با وسواس همیشه‌گی‌ات جان لطیفی به حُسن یوسف‌ها و شمعدانی‌ها بدهی.کم‌تر کسی می‌دانست که تو فقط شصت‌وچند سال سن داری. انگار از عمق تاریخ آمده بودی. از عمق قرن‌ها و وقتی که تاریخ را برایمان روایت می‌کردی، انگار تاریخ را با همه رنج‌ها و قهرهایش زیسته بودی... مرگ‌ها برای تو مرگ نبودند، قهر بودند و دق. مرگ میرسیف‌الدین کرمانشاهی قهر بود و دق، مرگ عبدالحسین نوشین قهر بود و دق، مرگ غلامحسین ساعدی قهر بود و دق، مرگ عباس نعلبندیان قهر بود و دق، مرگ بیژن مفید قهر بود و دق، مرگ رضا ژیان قهر بود و دق، مرگ سعدی افشار دوست‌داشتنی‌ات قهر بود و دق و بسیاری مرگ دیگر که وجه اشتراکشان برای تو قهر بود و دق و حالا تو به کلکسیون مرگ‌های قهر و دق خویش پیوستی. به مرگ‌هایی که پیش از مرگ رخ داده بودند. پس از پخش این کلیپ صوتی، علیرضا نادری روی سن آمد و سخنرانی نسبتاً طولانی خود را درباره محمود استادمحمد، با اشاره‌یی به مرگ پسرش سینا نادری شروع کرد. او متن خود را که با ادبیاتی خاص، متفاوت و منحصر به فرد نگاشته شده بود، خطاب به نادر برهانی‌مرند خواند. پس از خوانش این متن، نادری از حاضران در سالن درخواست کرد به احترام روح محمود استادمحمد، بایستند و یک دقیقه سکوت کنند. قسمت بعدی این مراسم به پخش نخستین کلیپ تصویری برنامه از استادمحمد اختصاص یافت. در این کلیپ، تصاویری از عکس‌های استادمحمد، منزل او و دقایقی از تله‌تئاتر «شهر قصه» با بازی این هنرمند فقید نمایش داده شد. همچنین در ادامه پس از پخش یک فایل صوتی از جهانشاه آل‌محمود در ستایش استادمحمد، حسین پاکدل به جایگاه آمد و متنی کوتاه را درباره نویسنده و کارگردان نمایش «آسید کاظم» روخوانی کرد. پاکدل متن خود را اینگونه نوشته بود: محمود استادمحمد را که نباید نوشت. نباید تعریف کرد. نباید تحلیل کرد. یا با تعجیل تجلیل کرد. نقش زد و مثل عکس کوبید به سینه دیوار (البته محمود همیشه می‌گفت گَلِ دیوار). امثال محمود را نباید حتی دید و شنید. بخصوص از دیگران. او را و حضورش را پس از فرو نشستن غوغای غبارهای بی‌خودی بو کشید، حس کرد، فهمید، درک کرد و به سینه سپرد. نه فقط محمود را، که نسل خاطره‌ساز محمود را. نسل پرپرزنِ خیال‌های ناب برای همه را. سوختگان حریق باد و بال‌بال‌زن زایش ققنوس‌های همسایه را، کولی‌های شورشی و سرگشتگان بی‌خور و خواب رویاهای دیگری را. فرهادهای بی‌تیشه که پیکر خود را از کوه پیت حلبی می‌تراشند. مثل خسرو شکیبایی، مثل نصرت رحمانی، مثل حسین منزوی، مثل عباس نعلبندیان و پرویز فنی‌زاده و دیگران. مثل خودِ بیژن مفید، یا ناصر تقوایی و غلامحسین ساعدی و چند تایی دیگر که اتفاقاً خیلی نبودند، ولی چون یل روز و روزگار خود بودند، حضورشان قابل‌چشم‌پوشی نیست. از شدت کمی، زیاد می‌نمایند. این‌ها را باید مثل خودشان زیست؟ نه، مثل آنها که شدنی نیست، یا از هر کس برنمی‌آید. بلکه با آنها یا کنارشان شاید، چون زخم و درد مداومند. هم با خود، هم بر خود و هم با روزگار خود. هر صبح از خاکستر خود می‌رویند. زیستنی همیشه ناتمام. پس از حسین پاکدل، نوبت به نادر برهانی‌مرند رسید تا به بیان سخنان خود بپردازد. او درباره برگزاری این مراسم گفت: قصد ما از برگزاری این مراسم، تکریم اساتید قلم بخصوص در عرصه نمایشنامه‌نویسی است. در کنار برگزاری این بزرگداشت‌ها، ما کارهای دیگری هم در عرصه رسانه انجام می‌دهیم. برای مثال ما در جریان مراسم نکوداشت استادمحمد از چندین ماه پیش برخی نمایشنامه‌های ایشان را گردآوری کردیم و با هنرمندان مجرب هنرهای نمایشی، به صورت رادیویی ضبط کردیم که جای تشکر دارد از آقای دهقان‌نیری به خاطر همراهی و همکاری‌شان. در حدود هشت شبکه رادیویی در طول ده روز مانده به برگزاری مراسم، نمایش‌های رادیویی برآمده از نمایش‌های صحنه‌یی استادمحمد نازنین را برای شنوندگانی که نه آن نمایشنامه‌ها را خوانده‌اند، نه تئاتر می‌شناسند و نه احتمالاً اسم استادمحمد را شنیده‌اند، پخش می‌کنند. در حاشیه این سخنرانی، برهانی‌مرند از افزایش سی درصدی دستمزد نمایشنامه‌نویسان رادیویی خبر داد. پایان‌بخش مراسم نکوداشت محمود استادمحمد، سخنرانی کوتاه مانا استادمحمد بود. او در این بخش گفت: من استادمحمد را فقط متعلق به خودم نمی‌دانم. تئاتر عشق و زندگی استادمحمد بود و شکی ندارم که شما هم این را شاهد بوده‌اید. در یک سال گذشته به این نتیجه رسیدم که برای اداره امور مربوط به آنچه از مرحوم استادمحمد برای ما به جا مانده، نیاز به کمک دارم. با مشورت برخی از دوستان تصمیم گرفتم درصدد تاسیس بنیاد محمود استادمحمد باشم و همه شما دوستان را فرا بخوانم به کمک و همراهی. امیدوارم فراتر از این پیش برویم و فقط هدف اولیه مدیریت آنچه از پدرم باقی مانده، نباشد. در میان دوستانی که قصد داشتم از آنها کمک بخواهم، به چهار نفر رسیدم که برای انتخاب آنها دو اصل را در نظر داشتم؛ نخست این‌که اهل فرهنگ و هنر باشند و دوم این‌که مورد اعتماد پدرم باشند. چهار نفری که مانا استادمحمد به عنوان ترکیب هیات مدیره بنیاد استادمحمد نام برد، عبارت بودند از مدیا کاشیگر، مسعود جعفری‌جوزانی، جواد عاطفه و پرستو گلستانی. در ادامه مراسم، با حضور دهقان‌نیری، خانم عنقا (همسر اکبر رادی) و عظیمی (مدیر موسسه هنرمندان پیشکسوت) روی سن، هدایایی شامل نشان عالی مرکز هنرهای نمایشی رادیو، مبلغ سی میلیون ریال وجه نقد و یک تابلوفرش از سوی مرکز هنرهای نمایشی رادیو و موسسه هنرمندان پیشکسوت به مانا استامحمد تقدیم شد. در این برنامه که با همکاری خانه هنرمندان ایران، خانه تئاتر، مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد، مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، موسسه هنرمندان پیشکسوت و برخی دانشکده‌های هنری برگزار شد، چهره هایی مانند علیرضا نادری، نادر برهانی‌مرند، حسین پاکدل، دکتر محمدرضا خاکی، دکتر مجید سرسنگی، دکتر عطاالله کوپال، اردشیر صالح‌پور، محمد امیریاراحمدی، مانا استادمحمد، ایرج راد، قادر آشنا، بهزاد صدیقی، مهدی دهقان‌نیری، حمیدرضا نعیمی، مسعود فروتن، وحید لک، اردشیر کاظمی و احسان حاجی‌پور حضور داشتند.

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *