مشهدی عباسعلی از نسیه دادن به اهالی روستا می گوید/ وقتی یک چهارپا نقش پیک موتوری را ایفا می کند

8:13 - 05 مرداد 1395
کد خبر: ۲۰۱۹۵۷
تنها مغازه دار 2 آبادی با یک چهارپا اجناس را به دست اهالی روستا می رساند و روستائیان بخواهند، اجناس نسیه نیز به آنها می دهد.
به گزارش خبرنگار گروه جامعه خبرگزاری میزان، در راستای توسعه شهرنشینی، بسیاری از روستاهای کشور خالی از سکنه شده و جمعیت آنها به تدریج در حال کاهش است.

اکنون هستند روستاهایی که تعداد خانوارهای ساکن در آنها به اندازه انگشتان یک دست نیز نمی رسد اما همچنان چراغ روستا به همت قدیمی های آن روشن است.

روستای ماجولان از توابع بخش شاهرود در شهرستان خلخال استان اردبیل یکی از همان روستاها است. روستایی که بخشی از اهالی آن به ده بالا دست رفته و بخشی نیز در همان روستای قبلی ساکن هستند.

عباسعلی عسگری، متولد 1329 است. او در این روستا زندگی می کند و حکم تنها مغازه دار آن را دارد.

خودش می گوید اهالی آبادی، مشهدی عباسعلی صدایش می کنند و به خانواده هایی که پول نداشته باشند، اجناس رایگان می دهد.

مشهدی عباسعلی عسگری در گفت و گو با خبرنگار گروه جامعه به شرح ماجرای فعالیتش در روستای ماجولان در غالب مغازه دار پرداخته است.

وی در این رابطه می گوید: 66 سال دارم و هیچ گاه از کار کردن خسته نشده ام. 7 فرزند دارم که باید برای خرج و مخارج تحصیل و ازدواج آنها کارم را توسعه می دادم به همین خاطر تصمیم گرفتم مغازه ای را در روستا دایر کنم تا از طریق آن به درآمد برسم.

مشهدی عباسعلی می افزاید: پیش از این در روستا کافه داشتم. در آن کافه به پیرمردهای روستا چای می دادم و صبح ها برای صبحانه، تخم مرغ و املت با روغن و نان محلی درست کرده و می فروختم اما زمانی که جمعیت روستا کم شد، دیگر مخارج زندگی من با فروش چای تامین نمی شد، همین شد که تصمیم گرفتم مغازه جدیدی دایر کنم.

این ساکن روستای ماجولان در خصوص چگونگی آغاز به کارش می گوید: مددجوی کمیته امداد امام خمینی (ره) هستم و زمانی که خواستم کارم را آغاز کنم از مسئولان استان اردبیل درخواست کردم که وام اشتغال در اختیارم قرار دهند. در نهایت نیز با وام من موافقت شد و موفق شدم اولین مغازه روستا را دایر کنم.

وی می افزاید: در مغازه ام از چیپس، پفک، بستنی و آدامس گرفته تا ریکا، لامپ، چای و هر آنچه که در یک مغازه شهری یافت می شود را می توان پیدا کرد. تمام این اجناس را هم با 5 میلیون تومان سرمایه اولیه خریداری کرده ام. وام اشتغال من 10 میلیون تومان بود. 5 میلیون آن را صرف ساخت مغازه کردم و 5 میلیون تومان دیگر را نیز برای خرید لوازم کنار گذاشتم.

مشهدی عباسعلی از روزی می گوید که یک سارق به مغازه اش دستبرد زده و می افزاید: همیشه عادت داشتم پول های دخلم را در کشوی یک کمد نگهداری کنم. به یک میلیون تومان که می رسید به بانک می رفتم و طبق معمول پس اندازهایم را در یک حساب ذخیره می کردم. یک روز زمانی که وارد مغازه شدم فهمیدم که یک سارق به مغازه ام دستبرد زده و علاوه بر بردن تمام اجناس، 500 هزار تومانی که در کشوی کمد بود را نیز با خود برده است.

وی می گوید: 5 باکس سیگار، 5 گونی برنج، 20 عدد لامپ و هر آنچه که در قفسه های مغازه بود و تمام دارایی من را تشکیل می داد، دزدیده شده بود. به خاطر فاصله روستا تا شهر، نتوانستم به موقع از سارق شکایت کنم و بار دیگر با کمک اهالی روستا، مقداری پول برای خرید وسایل جدید مغازه تهیه کردم.

این مددجوی کمیته امداد امام خمینی (ره) در پاسخ به این پرسش که اگر یکی از ساکنین روستا به دلیل تنگدستی تقاضای جنس نسیه کند، آیا به او جنس می دهید یا خیر؟ می گوید: من زمانی که به مغازه ام دستبرد زده نشده بود، همیشه به خانواده هایی که دارای مشکل مالی بودند کمک می کردم. بارها جنسی را به آنها داده بودم و هیچ پولی در ازای آن دریافت نکرده بودم اما اکنون فقط قبول می کنم به آنها جنس نسیه بدهم.

مشهدی عباسعلی به الاغش اشاره می کند و می گوید: اگر این الاغ نبود، نمی توانستم در روستا رفت و آمد کنم اما اکنون با الاغم در سطح روستای پایین دست و روستای بالادست ماجولان تردد می کنم و کالاهایی که خانواده ها بخواهند نیز برایشان تا در منزل می برم.

انتهای پیام/



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *