خودخواهی؛ یکی از دلایل نارضایتی از دیگران

12:55 - 14 تير 1393
کد خبر: ۱۴۹
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
علی معلم دامغانی یکی از دلایل نارضایتی از دیگران را خودخواهی عنوان کرد.
علی معلم دامغانی یکی از دلایل نارضایتی از دیگران را خودخواهی عنوان کرد.

شاعر و منتقد ادبی کشورمان با بیان این که، یکی از علل کاهش لذت زندگی در بین مردم داشته هایشان است، ادب را از مسلمات رفتاری بشر، بویژه در بخش مربوط به قدرتمندان دانست و گفت: حتی افرادی که قدرت آسمانی داشتند نیز به ادب خویش تکیه می کردند چه برسد به امثال ما که قدرت اعتباری و نا پایداری داریم، بنابراین ادب مرد به از دولت اوست. محمد علی معلم دامغانی، شاعر شناخته شده کشورمان در برنامه "گفتگوی تنهایی" شبکه چهار سیما با اشاره به این که، ایران کشوری کویری است، گفت: در ماه مبارک رمضان معنای عطش جلوه دیگری دارد، ایرانیان بر سفره کویر از ری تا کرمان، خوان تشنگی را میهمان شده اند، بنابراین معنای تشنگی را می دانند و اتفاقا به همین علت هم هست که عاشورا نیز برای ایرانیان اهمیت ویژه ای دارد.
معلم در ادامه به تشنگی به عنوان مقام بزرگان اشاره کرد و افزود: از آن رو که ایرانیان معنای تشنگی را می دانند با حیات نیز آشنا هستند چراکه حیات از آب است و کسی می داند آب چیست که تشنگی را درک کرده باشد.
این شاعر، یکی از علل" لذت" را " نداشتن" عنوان کرد و ادامه داد: امثال ما اگر حس عطش داشتیم علل دیگری دارد اما بزرگان و کسانی که آبی یافته اند به طور حتم نخست تشنه بودند چرا که لذت ما در نداشتن است.
وی در تشریح این موضوع تصریح کرد: در ماه مبارک رمضان چون غذا نمی خوریم افطار برای ما لذت بخش است و چون در طول روز آب نمی نوشیم این نعمت الهی در غروب برایمان گواراتر است و این در واقع همان است که لذت را در "نیافتن" و "نداشتن" درک کنیم.
علی معلم یکی از علل کاهش لذت زندگی در بین مردم را داشته هایشان عنوان کرد و گفت: با توجه به اینکه لذت در نداشتن است و مردم نیز این روزها به افراط در صدد یافتن، داشتن و ذخیره کردن هستند، همین امر سبب شده تا از زندگی لذت نبریم .
شاعر "رجعت سرخ ستاره" در پاسخ به پرسش شعرگونه مجری برنامه که "بر این سیاق می رویم که عاشقی را در پای وصل سر می بُرّیم "به موهبت بودن عشق اشاره کرد و افزود: عشق موهبتی آسمانی بود تا آن جا که انسان مفهوم زیبایی را با عشق شناخت
وی با بیان این که، به اندازه عاشقی هرکس زیبایی در جهان به وجود می آید چراکه عاشق زیبا می بیند، در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که، آیا در زندگی راه اشتباهی رفته است یا خیر،عبرت آموز بودن حیات را مورد توجه قرار داد و اظهار کرد: اصولا در زندگی خطا وجود دارد، بنابراین چگونه می توانم بگویم به خطا نرفته ام.
علی معلم در این باره ادامه داد: آدمی‌زاد خطا می کند اما خوب است که پس از خطا به شاه‌راه درست قدم بگذارد چرا که برگشت به این مسیر بسیار ارزنده است.
وی با اشاره به تاریخ عبرت آموز گذشتگان بیان کرد: هرچند در گذشته ماجراهای پندآموزی برای ما وجود داشته تا عبرت بگیریم اما در عصری زیسته ایم که بزرگترین عبرت ها را در خود جای داده است و ما شاهد آن بوده و می توانیم با بهره مندی از آن، راه صدساله را کوتاه تر بپیماییم.
وی در ادامه، گذری هم بر تفکرات دنیوی داشت و با بیان این که، تفکرات دنیا به دو دسته تقسیم می شوند، اظهار کرد: بخش اول ساخته و پرداخته ذهن آدمی و بر گرفته از جهان پیرامونش است و بخش دوم مستقیم از انبیا و قصص رسیده که ما بخت این را داشتیم تا در این بخش بوده و هیچ گاه کفر را تجربه نکنیم و از اهورا تا غایت حق که "الله " است موحد باشیم.
معلم دامغانی حضور دائمی خدا در زندگی را یکی از برکات حیات بشر دانست و گفت: با توجه به اینکه " اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم" باید گفت این حقیقت را هیچکس همانند امیر سخن علی علیه السلام درک نکرده است و توحید را او از همه بیشتر می شناخت و از همه نیکوتر توصیف کرده است.
دامغانی، مساله رضایتمندی را نیز اوج توجه به خدا برشمرد و گفت: من در زندگی زمانی حس رضایت داشتم که معنی " قناعت " را نه به کلمه بلکه به حقیقت درک کردم و این مصرع شاعر پارسی گوی هندی، بیدل دهلوی حقیقتی انکار ناپذیراست که می گوید "چون ز طلب درگذشت، بنده خدا می شود" یعنی بندگی ما از سر نیاز است و خدایی خدا برای بی نیازی اوست و اگر به مرحله بی نیازی برسی، خلیفه اللهی تو نیز مسجل می شود.
وی خواسته های دست نیافتنی را بخشی از زندگی دانست و گفت: هرآدمی در زندگی آرزویی بر دوش دارد اما بهتر است انسان در عین داشتن آرزو، آنچه را خدا برایش خواسته درنظر بگیرد چراکه آن بهتر است.
صاحب مثنوی هجرت، در تعریف " توبه" نیز اظهار کرد: "توبه" را باید گفت: "تو ، به" زیرا این آخرین دری است که به روی بشریت گشوده می شود. خوش به سعادت کسانی که درمی‌یابند توبه یعنی تو از هرتمایل و علاقه دیگری که دارم بهتری و براین اساس از غیر او که خود بهترین است رها می شوند.
این شاعر و منتقد ادبیات با اشاره به تفاوت مقام رضا بین انسان عادی و اولیای الهی گفت: ما انسان ها از عجز و ناتوانی می گوییم" خدایا رضایم به رضای تو" اما اولیای الهی که در حقیقت ایشان خدشه ای وارد نیست و معصوم از گناه و خطا هستند نیز این جمله را به عنوان درس و مکتب خود بیان کرده و باورداشتند که برای آنها امری پسندیده است.
وی یکی از بزرگترین آرزوهایش را رستگاری دانست و گفت: تا آخرین لحظات عمر آرزوها نمی میرند و آرزوی این روزهای من نیز چیزی جز رستگاری نیست. هرچند می دانم چنین لیاقت و اراده ای که بر این قول ایستاده و به فعل برسانم را ندارم، از این رو امیدوارم خداوند یاریم کند.
دامغانی درباره مردم گفت: پیران گفته اند خلق یکسره نهال خدایند و به این اعتبار مردم در نزد من عزیز و ارجمند هستند و چون همیشه خود را در دایره این مردم دانسته ام هر آرزویی کنم خودم نیز جدای از آن نیستم و چون با مردم هستم آرزو و دعا در حق آنها شامل من هم می شود.
وی در ادامه بیان داشت: بزرگنرین فضیلت من همانند مردم بودن است و این که هیچ گاه قصد آزار و ستم نداشتم و خود را برتر از دیگران ندیده ام.
علی معلم دامغانی یکی از دلایل نارضایتی از دیگران را خودخواهی عنوان کرد و گفت: اگر خود را عزیز بداریم در کوچکترین ناملایمات، رفتار دیگران را موجب اذیت و آزار دیده و ناراحت می شویم پس این حالت به خود ما بازمی گردد که چگونه به یک اتفاقی نگاه می کنیم.
معلم دامغانی در مورد این موضوع که در حق دیگران نارفیقی روا داشته یا خیر نیز گفت: اگر نارفیقی را به اعتبار تکوینی درنظربگیریم من نیز نارفیقی کرده ام اما در معنای ستم آشکار چنین عملی از من سرنزده است.
شاعر کشورمان ادب داشتن را از مسلمات رفتاری بشر، بویژه در بخش مربوط به قدرتمندان دانست و بیان کرد: حتی افرادی که قدرت آسمانی داشتند به ادب خویش تکیه کردند چه برسد به امثال ما که قدرت اعتباری داریم و این نوع قدرت همیشگی نیست و ادب مرد به از دولت اوست.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *