چرا امام حسین (ع) با یزید مذاکره نکرد؟

10:23 - 07 آبان 1393
کد خبر: ۱۳۱۱۲
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: در طول تاریخ چنین بوده است که اهریمنان کینه توز جبهه باطل وقتی می بینند اهل حق قوت گرفته‌اند روش های انتقام گیری خود را تغییر داده و سعی می کنند در قالب دوستی و همرنگی و همراهی با اهل حق خود را به آنها نزدیک کرده و در موقعیت مناسب به آن ضربه بزنند.
: در طول تاریخ چنین بوده است که اهریمنان کینه توز جبهه باطل وقتی می بینند اهل حق قوت گرفته‌اند روش های انتقام گیری خود را تغییر داده و سعی می کنند در قالب دوستی و همرنگی و همراهی با اهل حق خود را به آنها نزدیک کرده و در موقعیت مناسب به آن ضربه بزنند.

به گزارش روزنامه کیهان در پاورقی شماره امروز چهارشنبه خوددر مطلبی با عنوان "چرا امام حسین (ع) با یزید مذاکره نکرد؟" به قلم حجت الاسلام جواد سلیمانی نوشت: هر انقلاب و نظام فکری – سیاسی مخالفانی دارد و اسلام به عنوان یک مکتب نجات بخش بشریت که در همه عرصه های اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منطق مترقی دارد و به طور طبیعی مخالفان خود را به چالش کشیده و منافع مادّی و معنوی‌شان را به خطر افکنده دشمنان خاص خود را دارد؛ از این رو از بدو ظهور اسلام تا به امروز مسلمانان و رهبران راستین‌شان مورد تهاجم دشمنان مستکبر بوده و هستند که برای ریشه کن کردن قرآن و پیروان آن لحظه‌ای آرام نمی‌نشینند.

تحقیق مراکز علمی و تخصصی دنیا درباره انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی ایران به عنوان مهم‌ترین و بزرگ‌ترین دستاورد حیات سیاسی حضرت امام خمینی (ره) امروز تأثیر شگرفی در جهان گذاشته به طوری که بسیاری از نهضت های آزادی بخش از آن الهام گرفته و مسلمانان مظلوم فلسطین و لبنان با تأسّی از این انقلاب بر دشمنان‌شان غلبه کرده‌اند. از این رو امروزه مراکز علمی و تخصصی دنیا درباره ماهیت این انقلاب مطالعه و تحقیق می کنند.

بسیاری از مستضعفان دنیا تحت تأثیر انقلاب ایران و اندیشه‌های امام خمینی (ره) به مبارزه با ظلم و فسادِ طواغیت به پاخاسته‌اند به طوری که این امر موجب احساس خطر جدّی استکبار جهانی بخصوص صهیونیست‌ها گردیده است از این رو با تمام توان در پی نابود کردن نظام جمهوری اسلامی بوده و هستند، چه اینکه به اقرار برخی از مقامات کلیسا، انقلاب اسلامی ایران نه تنها اسلام بلکه اساساً گرایش به دین را در عصر پُست مدرن (عصری که خدا در آن مرده بود) به صورت جدّی زنده کرد. از این رو نابود کردن انقلاب اسلامی از آغاز نهضت تا به امروز همواره در رأس اهداف جهان خواران بوده است، به طوری که امروز دنیای غرب از تمام ظرفیت نظامی، اقتصادی و تبلیغاتی خود برای ضربه زدن به ایران استفاده می‌کند. که این امر به وضوح برای شاهدان بیدار در دنیای معاصر روشن است.

لکن پرسش مهم این است که غیر از انقلاب اسلامی ایران برخی دیگر از انقلاب های دنیا مانند انقلاب کوبا نیز منافع استکبار جهانی را به خطر انداخته‌اند ویا برخی از دولت های کشورهای اسلامی بخاطر محدودیت های مذهبی کشورشان،‌ از آزادی غربیان در کشورشان جلوگیری می کنند، ولی استکبار بیش از همه آنها با ایران اسلامی سرِستیز دارد، راز این کینه مستمر چیست؟ چرا و چگونه دنیای غرب به جنگ با انقلاب اسلامی ایران برخاسته است؟

در پاسخ چرایی دشمنی استعمار با انقلاب اسلامی باید گفت ریشه دشمنی با امام و انقلاب به ویژگی موجود در خمیرمایه انقلاب ایران باز می‌گردد. جوهره انقلاب و نظام اسلامی ایران بر خلاف انقلاب‌ها و دولت های به ظاهر اسلامی دیگر یک جوهره کاملا دینی است، آن هم نه هر دینی بلکه دین اسلام که کامل‌ترین دین توحیدی است و نه هر اسلامی بلکه اسلام ناب که در تشیع تجلّی یافته است، اسلامی که براساس سفارش رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) به قرآن و عترت به عنوان دو یادگار نفیس رسول أعظم اسلام چنگ زده است.

شاهد صدق این مدعا کلامی است که در مطلع وصیت نامه سیاسی الهی بنیانگذار انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) باکمال صراحت بیان گردیده است.ایشان وصیت نامه را با حدیث شریف ثقلین آغاز نموده چنین فرموده است: « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم): إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی فانّهما لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض» رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: « من در میان شما دو امر نفیس را می گذارم، کتاب خدا و عترت و اهل بیتم را، این‌دو از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در حوض [کوثر] بر من وارد خواهند شد.»

بعد از نقل این حدیث می‌نویسند:  ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و کتب اهل سنّت از صحاح شش گانه تا کتب دیگر آنان با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله) بطور متواتر نقل شده است و این حدیث شریف حجّت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانانِ مذاهب مختلف و باید همه مسلمانان که حجّت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند واگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علماء مذاهب نیست.

سپس به شرح ستم‌ها و ظلم‌هایی که به قرآن و عترت بعداز رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفته پرداخته و افتخار شیعه را از تمسّک به قرآن و أئمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین اعلان می‌کند. و دنیای استکبار و دست نشانده گان آنان در جهان اسلام را بخاطر دشمنی با قرآن سخت مورد سرزنش قرار داده می‌فرمایند:«اخیرا قدرت‌های شیطانی بزرگ بوسیله حکومت‌های منحرف خارج از تعلیمات اسلامی که خود را به دروغ به اسلام بسته‌اند برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می‌کنند و به اطراف می‌فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را ازصحنه خارج می‌کنند.»2
یا می‌فرماید: « ما مفتخریم که مذهب ما جعفری است که فقه ما که دریای بی‌پایان است یکی از آثار اوست و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین (علیهم السلام) علیهم صلوات الله و متعهد به پیروی آنانیم.

تمایز اصلی اسلامِ اهل‌بیت با سایر اسلام‌ها در این است که اسلام اهل‌بیت معتقد است که امام باید حکومت سیاسی را در دست داشته باشد و با ابزار قدرت سیاسی عدالت اجتماعی و حیات طیبه را در جامعه فراهم سازد. و اگر کسی غیر از ولی خدا بر مسند قدرت بنشیند طاغوت است و مبارزه با آن لازم و ضروری است. از این رو حضرت امام می‌فرمود: « ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علهیم در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است در حَبس و تبعید بسر برده و عاقبت در راه براندازی حکومت‌های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند.

چنین تفکری است که تشیع را از سایر ادیان متمایز نموده و فرهنگ شهادت طلبی و مبارزه با ظلم و ستم و حکام جور و تلاش برای برقراری عدالت اسلامی را در جامعه شیعه رواج داده است و همین موضوع ریشه تمام دشمنی‌های سلاطین عالم با شیعه و امامان و نائبان و پیروانشان بوده است. چه اینکه مستکبران عالم که منافع خود را در سلطه حداکثری بر جوامع و استعمار و استثمار کامل آنان می‌بینند بیشترین و جدّی ترین مانع پیش روی خود را در تشیع و فرهنگ سرخ و عاشورایی آن می‌بینند. ازاین رو بیشترین دشمنی را با انقلاب ما که رهرو راه امیرمؤمنان (علیه السلام) است دارند. از این رو دقیقا همان بلایی را که بر سر پیروان اسلام ناب در دوران بعثت و هجرت و بعداز رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر سر اسلام و اصحاب راستین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آورده‌اند بر سر ملّت ایران و دولت اسلامی ما آورده و می‌آورند.

شایان ذکر است مماشات و مدارای ظاهری غرب با سایر کشورهای مسلمان دقیقا به این دلیل است که اسلام آنها اسلام حکومتی نیست یعنی آنان خود را به اجرای قوانین اسلام ملتزم ندانسته و عملا مجریان‌شان براساس موازین اسلام حکومت نمی‌کنند. ازاین‌رو در مقابل استکبار تسامح نشان می‌دهند و به راحتی به استعمار دست دوستی داده و امتیازهای مادی و معنوی به آنها اعطاء می‌کنند. تاحدّی به دستورات دینی ملتزم هستند که به منافع شخصی و حزبی‌شان و خاندان و دوستان هم پیمان خارجی‌شان لطمه نخورد.

بنابراین، در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت علت اساسی کینه توزی های مستمر استکبار بر علیه ملّت ایران پیروی ازمکتب امیرمؤمنان (علیه السلام) و تلاش برای برقراری حکومت مستقل و مردمی اسلامی و عدالت محور،‌ بدون هیچ تسامح است. و این همان ویژگی برجسته‌ای است که انقلاب ایران را با سایر انقلاب های دنیا و سایر نظام‌های به ظاهر اسلامی متمایز ساخته و برای جهان خوارانِ اضطراب ایجاد کرده است.

معارف دینی و سیره معصومان نشانگر آنست که مسلمانان همواره باید در مقابل دشمنان خویش و ترفندهایشان هوشمندانه برخورد کرده و لحظه‌ای از برائت و مقابله با آنان غفلت نورزند. لکن در طول تاریخ چنین بوده است که اهریمنان کینه توز جبهه باطل وقتی می بینند اهل حق قوت گرفته‌اند روش های انتقام گیری خود را تغییر داده و سعی می کنند در قالب دوستی و همرنگی و همراهی با اهل حق خود را به آنها نزدیک کرده و در موقعیت مناسب به آن ضربه بزنند. از این رو گاه منافقانه لباس دین داری برتن کرده لاف دیانت می زنند وگاه باسیاست یک دست هویج و یک دست چماق خواهان روابط دوستانه و همزیستی مسالمت آمیز و صلح و آزادی می شوند.

در چنین شرایطی برخی از خواص جبهه حق فریب آنان را خورده و نسبت به آنها ملایمت بخرج می دهند و برخی دیگر نیز در اثر استحاله هویتی با آنان هم سنخ، هم سو و هم صدا گردیده نزدیکی و قرابت با آنان را به سود خویش می یابند. از این رو نغمه صلح و دوستی با دشمنان نقاب‌دار دین و ارزشهای دینی را سر می دهند، می گویند: تا کی مرگ بر فلانی و فلانی بگوییم، ما از شعار مرگ خسته شده ایم، ما زندگی می خواهیم، تاکی بر سر برائت از ابوسفیان‌ها کشته بدهیم، تحت محاصره اقتصادی قرار بگیریم، در مجامع بین المللی تحقیر شویم، مستکبران یک واقعیت انکار ناپذیر دنیای فعلی هستند، مگر می شود روز را دید انکار کرد، با واقعیت باید کنار آمد نه مبارزه کرد. و بدین سان عدّه ای از مردم را فریب داده به دنبال خود می کشند؛ همانطور که یکی از رجال زمان ما می‌نویسد: کسانی که غرب را مظهر شیطان و کانون پلیدی دیدند و تا دامن ذهن و زندگی را از آلودگی پاک دارند، ‌بستن همه درب‌ها را به روی غرب توصیه کردند. غافل از آنکه تمدن غرب واقعیتی بود در حال بسط و توسعه که ریشه در تاریخ داشت و قوام یافته در متن جریانهای پر حادثه بود.

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *