ابتدای کربلا غدیر بود...
: کربلا، نه تنها رستاخیز عشق که بر پادارنده قیامت تاریخی انسانها و رستاخیز جان مردم مرده است و به قول محتشم، در کربلا جهان از هم میگسلد و از آسمان خون میبارد و سرادق گردون نگون میشود و انسانها بر صفحه ی هستی، از تأثیر آن، بر پای میایستند.
به گزارش به نقل از روزنامه کیهان، دیگر بار در گردونه منظم هستی که نشانهای از نشانههای خالق بیمثال است به محرم رسیدهایم؛ موسمی که حسین بن علی (ع)، تمامیدار و ندار، هست و نیست، بود و نبودش را به مسلخ عشق آورد. تا دین جدش رسول خدا (ص) برای همیشه تاریخ یادگار و ماندگار بماند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر جاودانه از برادر وفادارش اباالفضل (ع) گرفته تا خواهر همیشه همراهش زینب (س).
از جگر گوشه اش علی اکبر (ع) گرفته تا فرزند شش ماهه شیرخواره اش علی اصغر (ع) و...
و به راستی که فقط آسمانیان میدانند که حسین (ع) چه کرد و قلم و بنان و بیان ما دل بستگان و وابستگان به تعلّقات دنیوی را یارای درک و توصیف حماسه حسینی نیست،
اما به جهت عشق و ارادت به ساحت مقدس آن امام همام و آن قیام الهی، بسیاری کوشیدند از ابزار هنر و ادب خویش اعم از نگارگری، خطاطی، طراحی و عرصه ی شعر و شاعری استفاده و محبّت و مودّت خود را به درگاه آسمانی او اعلان و ابراز دارند و چه بسیارند هنرمندان و شاعرانی که رمز مانایی و جاودانگی نامشان به واسطه توصیف حماسه عظیم عاشوراست.
بیش از یک هزار و 300 سال است که عاشورا و کربلا را از هر زبانی میشنویم، از منابر، مجالس، محافل ادبی، کتابها و ... ولی گویا هرگز این حماسه رنگ کهنگی و نسیان نمیگیرد و در حقیقت از کلام هر کس که از ستم میخروشد، ندای حسین (ع) میجوشد و فریاد سرخ حسینی به سان پرچمی بر فراز هر قیام ظالمانه در اهتراز است و خواهد بود.
تاریخچه سوگواری ادبی در ایران دیرینه است و هر چند حکیم کسایی مروزی را نخستین آغازگر ادبیات شیعی در شعر فارسی دانستهاند، اما قدیمترین غم سروده مذهبی در توصیف کربلا و کربلائیان در شعر قوامی رازی شاعر شیعی مذهب اوایل قرن ششم هجری نمایان است و بعدها شاعران ناموری همچون ناصر خسرو، عطار نیشابوری، سیف فرغانی، مولانا جلال الدین، خواجوی کرمانی، اوحدی مراغه ای، سلمان ساوجی، ابن حسام خوسفی، جامی، محتشم کاشانی، بابافغانی، اهلی شیرازی، وصال شیرازی، فیاض لاهیجی، صباحی بیدگلی، فدایی مازندرانی، عمّان سامانی، اقبال لاهوری و ... در ذکر مناقب و مراثی و پاسداشت این حماسه اشعاری گران قدر سروده اند؛ امّا این حرکت عالی مذهبی هم چنان از سوی شاعران معاصر ادامه و این قطار با سرعت بیشتری حرکت و به سان خونی در رگهای شاعران حق جو و حقیقت طلب جاری و ساری است با این تفاوت که اگرچه اکثر شعر شاعران گذشته جنبه توصیفی و شرح این رویداد داشت و شاعران دیرین به این واقعه به صورت یک رویداد مجرّد و بدون ارتباط عمیق با تاریخ پرداختهاند، اما در دوره معاصر به تدریج این تفکر میان شاعران ایجاد گردید که به ابعاد سیاسی، اجتماعی و تاریخی حماسه عظیم عاشورا نیز نگاهی ژرف و توأم با امعان نظر داشته باشند.
دیگر ویژگی برجسته شعر عاشورایی معاصر، بیان حماسی است، حماسهای که در خور مخاطبان است و شکوهمند و استوار و فاخر، یعنی نه به افراط دور بر میدارد و نه به درّه غلّو میافتد و نه با تفریط باعث بیرقص در معرفت و ناتوانی ذهن میگردد، مثلاً حسن حسینی در شعر «حدیث متواتر باران» تنها با استفاده درست از سه کلمه «پولاد»، «بلند» و «دامنه دار» حماسه را در خون شعر تزریق میکند.
«تصویر آفرینی و بازنمایی و یادآوری فضای پس از واقعه عاشورا نیز از دیگر ویژگیها و وجوه تمایز شعر عاشورایی معاصر و گذشته است، آن چه در شعر معاصر نمود و نماد بیشتری دارد فضایی ترکیب یافته از خون و ماتم و در عین حال غربتی شکوهمند و همراه با عزت و افتخار است.
توجه به آخرین روزها و لحظههای حماسی امام حسین (ع) و یارانش نیز از دیگر ویژگیهای شعر معاصر نسبت به شاعران گذشته است و برخلاف شاعر پیشین که با بیانی مستقیم به شرح واقعه پرداختهاند شاعران معاصر کوشیدهاند غالباً از نظر گاه عرفانی و با بیانی غیرمستقیم به تصویر حماسه عاشورا بپردازند موضوعی که در شعر شاعران گذشته عاشورایی فقط در اشعار عمان سامانی و اقبال لاهوری یافت میشود.
مثلاً در ابیات زیر ترکیباتی هم چون «هدهد پیر»، «وادی طلب» و شب جاودانگی و واژگانی همچون «حیرانی» و «پریشانی» از واژگان مستعمل در حوزه ادبیات عرفانی است.
در کنار ویژگیهای یاد شده، از در آمیختگی آرایههای ادبی در شعر عاشورایی معاصر هم نباید غافل شد. در شعر عاشورایی معاصر، شاعر در استفاده از آرایههای ادبی نوجویی میکند و گاهی حتی به هنجارشکنی دست میزند، مثلاً گاهی با تلفیق ایهام تناسب و تلمیح میکوشد از حادثه ای، تصویر بسیار بدیع و شاعرانه میسازد.